#خاطرات_شهدا
🌺 شهیدم کن... 🌺
✅ زماني كه مهدي تازه زبان باز كرده بود از اولين كلمه هايي كه گفت اين بود: شهيدم كن... .
خيلي برايم عجيب بود. بزرگ تر كه شد، مي گفت مامان، اين دنيا با همه قشنگي هايش تمام مي شود.
بستگي به ما دارد كه چطور انتخاب كنيم. مامان شهدا زنده اند.
✳️ سر نمازهايش به مدت طولاني دستش بالا بود و گردنش كج! من هم به خدا مي گفتم: خدايا! من كه نمي دانم چه مي خواهد هر چي مي خواهد به او بده.
💐 مي دانستم دنبال شهادت بود. هيچ گاه هم زير بار ازدواج نرفت. مهدي همه زندگي ام بود.
❄️ من مريض بودم، دستانش را بالا مي گرفت و مي گفت: خدايا شفاي مامان را بده! من جبران مي كنم. آخر هم جبران كرد...
🌷از خاطرات #شهید_مهدی_عزیزی از علاقمندان شهید ابراهیم هادی
📚برگرفته از کتاب مدافعان حرم - اثر گروه شهید هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
⭕️کانال بهترین عکسهای مذهبی
@mazhabi_image
#خاطــرات_شهدا
🔸نورانی بود و دنبال نور می گشت راه میانبرش را پیدا کرده بود و هیچ چیز نمی توانست جلودارش باشد. تنها یک چیز به او آرامش می داد و آن شهادت بود🌹 همان چیز که به گفته مادرش به عنوان #اولین_کلام در کودکی به زبان آورد.
نامش #مهدی بود و تاب دیدن اسارت دوباره #حضرت_زینب(س) را نداشت😔 چرا که رسم پروانگی در تار و پود وجودش بافته شده بود.
🔸جنگ 33 روزه یا جنگ #سوریه برایش فرقی نداشت چرا که حرف پیر مسجدشان هر روز در گوشش نجوا می شد که می گفت: #راه_شهادت را در دوران خودت بیاب.🕊
او نه برای #اسد رفت و نه برای پول💰 بلکه برای بی بی زینبی رفت که ندای "هَل مِن ناصر یَنصُرنی" اش را می شنید و تاب ماندن در خود نمی یافت.❗️
🔸از او عکس های کمی به یادگار مانده؛ شاید حرف #پیر_جماران را شنیده بود که می گفت: "اینها دنیاست"🕊
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_مهدی_عزیزی🌹
🌸🌷🌹🌺🌸🌺🌷🌹
⭕️کانال بهترین عکسهای مذهبی
@mazhabi_image