🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸🌱
🌱🌸🌱
🌸🌱
🌱
#پـاࢪتبیستوپنجم✋🏻🍃
#ࢪمـانآیــہ🌸🌱
تمامی خدمتکارا سلام میکنن و به ادای احترام کمی سرشون رو خم میکنن...
اشرافیت از سر و روی کاخ و خدمه میریزه...
احساس میکنم دلم داره پیچ میخوره...
استرس تموم وجودمو گرفته...
دوست دارم هرچه زودتر مادرو ببینم...
بابا از یکی از خدمتکارا میپرسه
-خانوم کجان؟
-تو پذیرایی نشستن کتاب میخونن
بابا سرشو به نشونه مثبت تکون میده و دست منو محکم فشار میده...
باهم دوباره راه میفتیم...
به سمت یه پذیرایی بزرگ و مجلل که بانویی زیبا و میانسال و.... و....شبیه من...با لباس های قیمتی روی مبل نشسته و کتاب میخونه میریم ....
صدای قلبمو میشنوم....
انگار تو مغزم میزنه...
بابا...مامانو صدا میکنه
-نقره جانم...
-آآآ...عزیزم برگشتی؟خوش اومدی
بعد شبیه علامت تعجب و با حیرت زل میزنه به من...
حتما شباهت زیادمون متعجبش کرده ...
-آم...شاهین... این بانوی زیبارو معرفی نمیکنی؟
-چطور نشناختی؟کسی که سالها منتظرش بودی...به صدای قلبت گوش کن... حتما یچیزی میگه...
خب...بنظرم نباید اینطوری و انقدر یهویی معرفیم میکرد...
ولی حرفی نمیزنم و منتظر میشم ببینم چه اتفاقی میفته....
ادامہ داࢪد...✨🌿
مبتـلا بـہ حࢪم🚶🏻♀
🌱@Mobtala_Be_Haramm🌱
🌱
🌸🌱
🌱🌸🌱
🌸🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸🌱🌸🌱
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱