مِـعـراجےهـا
نام نام خانوادگی : شهید احمد مشلب نام پدر : محمد تاریخ تولد : 1374/06/09 محل تولد : لبنان / نبطیه
نام کتاب : ملاقات در ملکوت
نویسنده : مهدی گودرزی
مترجم : امنه صفا
.............
روز های پایانی سال ۱۳۹۴ بود که در فضای مجازی تصویر شهیدی خوش سیما و جذاب توجه همه را جلب کرد. شهیدی که خیلی زود آوازهاش در ایران و جهان پیچید نکته ای که در مورد این شهید خیلی مورد توجه قرار گرفته بود، سروت و ماشین گران قیمت او بود که حتی نام او را تحت تاثیر قرار میداد و برخی او را شهید #بی_ام_و سوار مینامیدند...
#معرفی_کتاب
#شهید_احمد_مشلب
#معراجیها
@mearajiha511
مِـعـراجےهـا
#وصیت_نامه_شهید⬇️ #شهید_احمد_مشلب #معراجیها @mearajiha511
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی واحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی العفْقَهُوا قَوْلی صَدَقَ اللِّهُ.
سلام بر اباعبدالله، مظلوم کربلا و رحمت خداوند و برکاتش بر او باد.
سلام بر حضرت زینب (سلام الله علیها) ، سلام بر برادرش حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) .
سلام بر امام مهدی صاحب الزمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) .
با آرزوی تعجیل در فرج و درود بر نائب برحقّ صاحب الزّمان امام خامنه ای و درود بر روح امام راحل بنیان جمهوری اسلامی.
و درود بر مرد مقاومت و استقامت سیّد حسن نصراللّه و درود و رحمت خدا بر او باد.
قطعاً شهادت، رُز زیبایی است که گلی که فکر می کند به آن نزدیک می شود،آرزوی شهادت را می بینید. آرزوی بوی خدا را استنشاق کنیم و زمانی که رایحه ی الهی را استنشاق کنیم، صفات روحمان به جهان جاودانگی تراشیده می شود و این می تواند یک آغاز باشد.
خیلی از ما از آن ها درس شهادت را فراگرفته ایم، سعی کردند شهادت را برای ما تجّس کنند و آرزوی شهادت می کنند و آن ها منتظر هستند.
ای برادرانم! ای مجاهدان در راه خدا !
باید هرکدام از شما عنصر فعال باشید تا پایان زندگی اش شهادت باشد و به خدا نمی شود زندگی جز شهادت باشد .
دنیا را همه می توانند نیک تصاحب کنند، ولی آخرت را فقط با اعمال توان تصاحب کرد.
می گویند که من این مسیر جهاد را طی کردم که خیلی ها فکر می کنم سخت است، ولی اگر از خدایی دیدن به آن بنگری جزئی آسانی در آن نمی بینی. این راه ادامه مسیر کربلا است و ادامه می دهد این راه را و در این مسیر گام برخواهم داشت.
برای مادرم که خون رگ هایم از اوست و به تو هدیه می کنم دعایی همرا با لبخند برای پروردگارم .
#وصیت_نامه_شهید
#شهید_احمد_مشلب
#پارت1
مِـعـراجےهـا
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی واحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی العفْقَهُوا قَوْلی ص
مادرم
آیا می توان ای بهتر از شهادت به دست آورد، ای نور چشمانم، ای مهربان. ای اوّلین کلمه ای که از زبانم خارج شد. ای اوّلین آموزگار مکتب شهادت، ای کسی که در زمین با دستانش تکان خوردم. ای کسی که مرا بزرگ کرد تا مردی از مردان صاحب الزمان باشد. گرم ترین سلام ها به تو ای زن صبور. ای کسی که بیشتر از من پرسیدی از راه شهادت و در این راه کربلایی مرزداری . تمسّک جوی به قرآن و اهل بیت. مرا در دعایت فرا موش نکن که دعای تو مستجاب می شود و امید دارم که تو را در مقابل حضرت فاطمه سلام الله علیها سرور زنان جهان رو سفید کنم.
خبر شهادتم زین خبر آسانی نیست برای تو، ولی توکّل برخدا، دیدار ما در بهشت، در کنار حضرت ب (سلام الله علیها) و اهل بیت.
ای مادرم صحبت با تو خیلی خوب است، ولی وقت تنگ است. مرا ببخش و از تقصیراتم بگذر.
مادرم دوستت دارم و تو خسته شدی و زحمت کشیدی تا مرا بزرگ کردی و می خواهم به تو بگویم: مثل حضرت زینب صبر کن . مثل ام البنین که چهار پسر تقدیم کرد و صبور ماند و برای پسرانش ناراحت نشد و برای امام حسین ناراحت شد و تو یک پسر تقدیم کرد و هنوز پسران باید تقدیم کنی و صبور باشی و حتماً باید صبور و مؤمن باشی، چون تو. ما را در این خط بزرگ کردی و چیزعجیبی برای تو نخواهد بود که پسرت شهید شود. تو بودی که برای شهید شدنم دعا کردی و مرا برای آن تربیت کردی. پس صبور و مؤمن باش، برایم دعا کن و همچنین مرا ببخش .
این چنین نیست که بخواهم به تو بگویم دوری سخت است. ولی دو هم بار دیگر را ملاقات می کنیم در بهشت . از من راضی باش و مرا ببخش و....نمی دانم دیگر چه بگویم. میخواهم تو هم مثل مادر دیگر شهدا، صبور باشی و سرت را بالا بگیریم که پسرت شهید شده است. قطعاً خود مادرم هم می دانم قلب پسر به مادرش نزدیک است و برای هم قلبشان تحت تأثیر قرار می گیرد، همه چیز بین مادر و فرزند جداست. هر چقدر مرا دوست دارم، من هم بیشتر دوستش دارم که مرا از بچّگی بزرگ کرد و به اینجا رسید و قطعاً خداوند این زحمت را به او داد و نمیدانم چگونه خواهد شد وقتی در منطقه کوچک و بزرگ بگویند:پسرت شهید شد.. .چگونه گریه خواهد کرد. دوستت دارم.
#وصیت_نامه_شهید
#شهید_احمد_مشلب
#پارت2
مِـعـراجےهـا
مادرم آیا می توان ای بهتر از شهادت به دست آورد، ای نور چشمانم، ای مهربان. ای اوّلین کلمه ای که از ز
پدر عزیزم
سلام بر تو ای مرد راستگو! ای رفیق! ای کسی که عشق به اهل بیت را به من یاد دادی. از تو ممنونم زیرا تو بودی که این راه را به من نشان دادی. پدر از تو طلبش می کنم اگر برای تو کم گذاشتم، اگر روزی به تو بد کردم، پدر مرا ببخش.
به پدرم تصمیم درست است که من از دورم و تو از من دورم و فقط با تلفن با هم در ارتباط هستیم، ولی دل هایمان نزدیک است. تو خود می دانی چگونه است و ما همیشه به هم فکر می کنم، درست است که بین ما دوری است، ولی من تو را خیلی دوست دارم. خیلی برای من عزیز هستی، مرا ببخش، برایم دعا کن که مطمئناً تو صبور خواهی بود. زیرا تو زمانی که این مسیر را پیمودی که هیچ کس در این مسیر گام نگذاشته بود و تو نمیتوانی و باید من هم، راه تو را ادامه میدادم و کار تو را تمام میکردم. مرا ببخش و برایم دعا کن.
علی الهادی ای برادر عزیزم
چه سخت است زندگی به دور از تو. من با انتخاب خودم این راه را انتخاب کردم که در نزدیکی خدا باشم و ترک می کنم این دنیای فانی را پس از رفتن و نبودنم ناراحت نباش. زیرا شهدا زنده هستند و در نزد خدا روزی داده می شوند.من منتظر تو هستم و مشتاق دیدنت هستم و تو را به ادامه راه جهاد و شهادت وصیت می کنم.
برادر مرا ببخش اگر به تو بد کردم و مرا از دعای خیرت فرا موش نکن. ای برادرم علی الهادی ! تو را به مادرمان وصیت می کنم که او امانتی است در نزد تو، تو در خوشنود نگه داشتنش حریص باش. از تو طلب بخشش دارم و سلام برتو.
#وصیت_نامه_شهید
#شهید_احمد_مشلب
#پارت3
مِـعـراجےهـا
پدر عزیزم سلام بر تو ای مرد راستگو! ای رفیق! ای کسی که عشق به اهل بیت را به من یاد دادی. از تو ممنو
عموی عزیزم!
گرم ترین سلام بر تو باد ای مرد گران بها. مرا در دعایت یاد کن و مرا ببخش اگر روزی به تو بدکردم و من مادرم،خواهرم و برادرم را به تو می سپرم و همه ی تو را به خدا می سپرم، مواظبشان باش و مرا ببخش . عموجان می خواهم به تو بگویم که خدا پاداش تو را بدهد. زیرا تو در تربیت من کمک کردی و حالا، برادر کوچکم را، خواهرم که مطمئناً می خواهم از حمایت کنی و مواظبش باشی؛ زیرا که او دختر توست. خواهرم دوستت دارم.
درست است ما هر دو به هم وابسته ایم . مواظب خودت باش و در خطّ اهل بیت باش. مواظب دین و نماز و حجاب و مادر خود باش. درهمه ی این امور مراقب باش و بدان تو را دوست دارم.
برادرانم
سلام بر شما ای برادران، مرا ببخشید و دعا کنید و صبر کنید و بدانید که دنیا فانی است و من در کنار پروردگار هستم.
#وصیت_نامه_شهید
#شهید_احمد_مشلب
#پارت4
مِـعـراجےهـا
عموی عزیزم! گرم ترین سلام بر تو باد ای مرد گران بها. مرا در دعایت یاد کن و مرا ببخش اگر روزی به تو ب
توصیه به جوانان
به جوانان توصیه می کنم که نماز خود را در اول وقت بخوانید. قرآن خواندن زیرا که بسیار مهم است قرآن بخوانید و مواظب نماز و دین خود باشید. محرّم و عاشو را زنده نگه دارید؛ که بسیار مهم است روزی یک بار؛ زیرا بسیار مهم است.مواظب خود باشید و ما را دعا کنید.الان همه ی رابطه ها در موبایل است و ارتباط بین دختر و پسر بسیار زیاد شده است.عجیب است که این از کجا می آید؟؟؟؟
همه می دانم که من از موبایل و فیس بوک استفاده می کنم، همه ی مردم مرا می شناسند که در فیس بوک از نکات طنز و عکس استفاده می کنم، اما مکان هایی که در حال زندگی است برای من نمی دهد، من می دانم. هم مثل جوان های دیگر هستم و من هم جوان هستم و فیس بوک و همه چیزهای دیگر را دارم و از برنامه های اجتماعی و دنیای مجازی استفاده می کنم.
انتظار حضرت حجت
حضرت صاحب الزمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)، خدا به شما صبر دهد؛زیرا او منتظر ماست، نه این که ما منتظر او باشیم. وقتی می شود منتظریم، که خود را اصلاح کنیم، ولی اگر خود را اصلاح نکنیم، هیچ گاه نخواهد کرد.
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
از تقصیر بر گردنم گریه می کنم و می پرسم که در قبر قرار است از من پرسیده شود.
اگر از من در قبر پرسیده شود که تو برای جبهه و این راه چه کرده است؟
چه می خواهی جواب بدهی ؟
می گویی که می کنم در این راه گام بردم.
می پذیری؟چرانرفتی؟
باید بیدار شد...
می توانی و نمی آیی؟
من خواب بودم و بیدار شدم...........
الان جهاد کردم و به جبه آمدم.
زیرا از تو می شود که چه می کنی و چه کرده ای برای این راه؟؟؟
این راهی است که امام حسین و اهل بیت (علیهم السلام) و یارانش برای آن شهید شدند.
ما الان داریم آن را ادامه می دهیم، ولی مردمی را می بینیم که به این راه ایمان ندارند.
واقعاً چطور می شود؟؟؟ می گویند اینها چگونه می روند؟؟؟
این راه امام حسین است و او به خاطر ما و دین و ناموسمان شهید شد.
الان جوانان به جبهه می آیند و می جنگند و برای دین و ناموسشان شهید می شوند.
گفتگوی باعناصر حزب الله
می خواهم با عناصر حزب الله سخن بگویم:این که پیرو ولی و بزرگان باشید. من از کودکی در این راه بوده ام و شاید بعضی اوقات به دلیل شغلی که وجود داشته باشد، ولی این راه و افراد و عناصرش زمینه ساز ظهور صاحب الشریف (عج الله تعالی فرجه الشریف) هستند و راهی هستند که پیش از این راه را در مسیر خدا داریم. و با شهادت به خدا رسید.
خدا به شما عافیت بدهد؛ این آخرین دعا است: خدا را شکر می کنم.خداوند من و شما را از مجاهدین در راهش و عمل به وعده و از جمله ی شهدا دهد و بدن هایمان غرق در خون به سوی دنیای دیگر و اباعبدلله برود است.
والسلام و علیکم و رحمه اله و برکاته
#وصیت_نامه_شهید
#شهید_احمد_مشلب
#پارت5
بسم الله الرحمن الرحیم
إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ،
وَبَرِحَ الْخَفاءُ،
وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ،
وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ،
وَضاقَتِ الْأَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ،
وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ
، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکیٰ،
وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ،
وَعَرَّفْتَنا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ،
فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِیباً
کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَب
یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ
اکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیانِ،
وَانْصُرانِی فَإِنَّکُما ناصِرانِ
یَا مَوْلانا یَا صاحِبَ الزَّمانِ،
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،
أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی،
السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ،
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ،
یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِینَ
#دعای_فرج
@mearajiha511
نام نام خانوادگی : شهید مصطفی صدرزاده
نام جهادی : سید ابراهیم
تاریخ تولد : 1365/06/19
محل تولد : خوزستان / شوشتر
تحصیلات : طلبه
تاریخ شهادت : 1394/08/01
محل شهادت : سوریه / حلب
مزار : گلزار شهدای بهشت رضوان شهر شهریار
#معرفی_شهید
#معراجیها
@mearajiha511
نام کتاب : اسم تو مصطفاست
نویسنده : راضیه تجار
.............
ماه رمضان از راه رسیدو من با اینکه نمیتوانستم روزه بگیرم، دوست داشتم سحرها بیدار شومو کنار تو بشینم. دل میخواست لحظه لحظه بودنت را حس کنم، ولی تو نمیخواستی صدایم بزنی. بیتابی محمدعلی نمیگذاشت خواب پیوستهای داشته باشم. دوست داشت یکی با او بازی کند و تو بیشتر وقتها او را بغل میکردی و از کنار من میبردی تا راحت بخوابم. طبق روال همیشگی در ماه رمضان، در فامیل هر شب افطاری منزل یکی بود. شبی که منزل عمو جعفر بودیم گفتم: «آقا مصطفی الان که همه هستند دعوت کن تا یه شبم بیان منزل ما؟»...
#معرفی_کتاب
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#معراجیها
@mearajiha511
مِـعـراجےهـا
#وصیت_نامه_شهید⬇️ #شهید_مصطفی_صدرزاده #معراجیها @mearajiha511
بسمربالشهدای و الصدیقین
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست، سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد.
شکر خدایی را که از میان اینهمه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد.
و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد.
و شکر بیپایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم. خدایا از تو ممنونم بیاندازه که در دل ما محبت سید علیخامنهای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزیدهای دوران را بشناسیم و جلوی آنها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیتنامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش دهند تا گمراه نشوند. زیرا ایشان بهترین دوست شناس و دشمن شناس است. از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بیتابی و ناراحتی بیش از حد نکنند و اشکها و گریههای خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند.
پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا میکنم بندهرو ببخشید و از خدا بخواهید بندهرو ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ باید سختی و مشقت از من نگهداری کردید و بعد از جنگ هم برای درسخواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا میداند که چقدر نگران کردهام اذیت کردهام و شما تحمل کردید زیرا تلاش میکردید تا فرزندتان عاقبت به خیر شود از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده خودم گذاشتید. حتی وقتی در نوجوانی میخواستم به نجف برای تحصیل بروم مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید ممنونم حالا هم از شما خواهش میکنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچکس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان خود آرزوی بنده بود و فقط خدا میداند برای این آرزو چقدر ضجه زدم و التماس کردم ممکن است بعضیها به شما طعنه بزنند اما اهمیت ندهید بنده به راهی که رفتم یقین داشتم.
از همسر عزیزم میخواهم که بنده را ببخشد زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم میگویم میدانم که بعد از بنده دخترم یتیم میشود و شما اذیت میشوید اما یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود خدا سرپرست اوست ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه،فاطمی تربیت شود یعنی مدافع سرسخت ولایت، از دوستان، آشنایان و فامیل و هرکس که حقی گردن ما دارد تقاضا میکنم بنده حقیر با ببخشد زیرا میدانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شما حتی که نصیب ما شد لطف و کرم و هدیه خدا بوده و مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم چقدر بچههای ما یتیم شدند، زنها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان دل ما شکست، دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا حرمت ماه خدا توسط بعضیها نگهداشته نشد و برادارن و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن ما که رفتیم...
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
بیبی زینب آن زمانی که شما در شام غریب بودید گذشت دیگر به احدی اجازه نمیدهیم به شما و به سلاله حسین(ع) بیاحترامی کند. دیگر دوران مظلومیت شیعه تمام شده. بیبیجان انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم بیبی عزیزم مرا قاسم خطاب کن مرا قاسم خطاب کن روی خون ناقابل من هم حساب کن
و منالله توفیق مصطفی صدر زاده
#وصیت_نامه_شهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#پارت1