✅ به نام خالق حکیم
✅ همدم نامانوس
در یکی از روزهای سرد زمستان، که برف سنگینی همه جاراسفیدپوش کرده بود؛ بعد از مدتی جستجو درمورد کار بیرون منزل، وقتی خسته ودرمانده وارد خانه شدم؛ کنار بخاری داخل اتاق نشستم. و درهنگامی که داشتم؛ بدن یخ زده خود راگرم می کردم؛ باز مطابق روزهای قبل روزنامه هایی راکه خریده بودم؛ درمقابل خود قرار داده، ویکی یکی ورق زدم. تا به صفحه نیازمندیهای یکی از روزنامه ها رسیدم. بادقت شماره ها وآدرسهایی که جهت اشتغال به کار، درآن صفحه درج شده بود؛ نگاه کردم. برخی در حیطه شخصیتی من نبود؛ به سرعت از آنها گذشتم. بعضی از کارها برایم خوشایند بود. چندتایی راتماس گرفتم. ولی هیچکدام از آنها با شرایط من موافقت نکردند. کم کم داشتم ناامید میشدم. تلفن را رها کرده، مشغول کار های خانه شدم. ناگهان زنگ تلفن به صدا در آمد. توجهی نکردم. باز زنگ زدنها ادامه داشت. گوشی را برداشتم.
الو بفرمایید...
سلام شما چند روز پیش جهت کار در منزل تماس گرفته بودید. موردی هست که نیاز به خدمتکار دارند. اگر مایلید شما را به آنجا معرفی کنم؟؟
ابتدا کمی مکث کرده با خودم گفتم:《اگر این کار را هم رد کنم؛ دیگر کاری برایم پیدا نمی شود.》
بخاطر همین سریع موافقتم را اعلام کرده، با عجله گفتم:《از چه زمانی می توانم شروع به کار کنم؟》
گفتند:《ازفردا.》
از تماس گیرنده آدرس محل کار راگرفتم.فردا در اولین فرصت با شوق و ذوق وصف ناپذیری، آماده رفتن به آن محل شدم. بعد از مدتی تحقیق و پرس و جو بالاخره آدرس را پیدا کردم. خانه ای مجلل، با دیوارهایی مزین با سنگ مرمر، پنجره های مشبک باپرده هایی بارنگ آبی.
زنگ خانه را به صدا در آوردم. مدتی نگذشت؛ که در باز شد. با تعجب از خود پرسیدم، چگونه بدون سوال از من درب خانه باز شد؟!!
وارد حیاط خانه شدم زیبایی آن وصف ناپذیر بود. با عجله از حیاط گذشتم. به داخل خانه وارد شدم. داخل خانه، خانم میانسال با همسرش زندگی می کردند. مرا که دیدند؛ به گرمی از من استقبال کردند. باراهنمایی آنها درگوشه ای از اتاق نشستم. مشغول صحبت کردن با آنها شدم. بعد از مدتی وقتی نگاهم را به اطراف خانه دوختم؛ ناگهان ترس عجیبی تمام وجودم رافراگرفت.
👈 ادامه دارد ...
✍ عسکریه
🗓 خرداد۱۴۰۰
#موسسه_فقه_آل_محمد
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
🍃 جهاد ما برای وجود مقدس امام زمان"عج" جهاد با شمشیر نیست؛ جهادیست #فکری و #فرهنگی ! سلام و عرض ادب
🌞 سلام و ظهر به خیر
در مورد #چله_مهدویت لازم است نکتهای را اطلاعرسانی کنیم 👇
این طرح، فقط مخصوص شرکتکنندگان در دورههای یادداشتنویسی نیست؛
بلکه تمامیِ #علاقهمندان به قلم و نویسندگی را شامل میشود.
از همراهیتان، خیالی جمع داریم؛
در انتشار این طرح و رساندنش بدست اهلِ آن یاریمان کنید🌹
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ به نام خدای حنان و منان!
✅ من رأی نمی دهم چون ...!!! (۱)
بیا و چشمانت را ببند.! آرام آرام، کبوتر خیالت را بپروازان و برو به شش ماه دیگر.! همه چیز تمام شده است. وضعیت را چگونه می بینی؟ ایران با رئیس جمهور آینده اش را می گویم! آیا پیش بینیت، درست، از آب در آمده است؟ آیا آنها که رأی داده اند پشیمان شده اند؟ آیا ...؟! به هر حال؛ چه می بینی؟ وضعیت مطبوعات ضد نظام را چگونه می بینی؛ خوشحال هستند یا ناراحت؟ اصلاً تو در کدام جبهه ای؛ می خواهی آنها را خوشحال ببینی یا ناراحت؟
تولد دوباره ایران سرافراز در گرو ناراحت کردن دشمن است. از جمله جاهایی که لجاجت و ناراحت کردن، مزه می دهد، اینجاست.! ناراحتی ها و لجاجت هایت را سرِ خواهر، برادر، اقوام، دوست، نظام و حتی دولت فشل کنونی! خالی نکن.!!
وضعیت کنونی، محصول همان نگاه حداقلی به توان و اعتماد داخلی است که همچنان در برخی دیده می شود. برای غروب و افول این نگاه باید برخیزی، ای هموطن.! حضور تو یعنی؛ انگشت در روزنه نفوذ تفکرات ناامید کننده.!
اگر بدنبال تفکر مثبت هستی! اگر ناراحتی و یا می خواهی لج کنی! اگر می خواهی مثل پطرس افسانه ای دهه شصتی ها که با انگشتش نام خود را در آسمان ماندگار کرد؛ بسم الله! روز #بیست_و_هشتم_خرداد را فراموش نکن ...
✍ جواد حاجی اکبری
🗓 خرداد 1400 ش
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ بسم رب الشهداء و الصدیقین ✅ گروه آدمخوارها ...!!! (۷) داش مشتی تهرانی دیروز، برادر بسیجی امروز ش
✅ بسم رب الشهداء و الصدیقین
✅ گروه آدمخوارها ...!!! (۸)
• پس از حضور در درگیری های کردستان، لاهیجان، گنبد و سیستان، این بار نوبت خوزستان بود. شاهرخ در غائله خلق عرب با رشادت و جانفشانی، حماسه های ماندگاری آفرید.
• همین که جنگ تحمیلی شروع شد به آبادان رفت و به گروه سید مجتبی هاشمی (فرمانده گروه فدائیان اسلام) پیوست.
• تشکیل گروه «آدمخوارها»؛ این جانباز سرافراز اسلام در همان ابتدا یک گروه 50 نفره ای از افراد هم تیپ و قیافه ای خودش تشکیل داد. آن روزها گروه های چریکی زیادی مثل گروه «شیران درنده» و «عقابان آتشین» در جبهه حضور داشتند. شاهرخ هم اسم گروهش را «آدمخوارها» گذاشت.
سید پرسید: این چه اسمیه؟! شاهرخ هم ماجرای کله پاچه و اسیر عراقی را تعریف کرد.
و اما اصل ماجرا؛
اوایل جنگ در خوزستان، شاهرخ اصرار در اصرار درخواست کله پاچه کرد. بالاخره با کمک یکی از آشپزها کله پاچه فراهم شد. شاهرخ با قابلمه کله پاچه رفت سراغ چهار اسیری که صبح همان روز گرفته بودند. یکی از بچههای عرب را هم برای ترجمه برد. بعد شروع به صحبت کرد: «خبر دارید دیروز فرمانده یکی از گروهانهای شما اسیر شده؟» اسرای عراقی با علامت سر تایید کردند. بعد ادامه داد: «شما متجاوزید. شما به ایران حمله کردید. ما هر اسیری را بگیریم میکُشیم ومی خوریم.!»
مترجم هم خیلی تعجب کرده بود. اما سریع ترجمه میکرد. هر چهار اسیر عراقی ترسیده بودند و گریه میکردند. من و چند نفر دیگر از دور نگاه میکردیم و میخندیدیم.
👈 ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ شنبه
🔅 ۲۲ خرداد ماه ۱۴۰۰
🌙 ۱ ذیالقعده ۱۴۴۲
🎄 ۱۲ ژوئن ۲۰۲۱
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸وفات آيةاللَّه «ميرزا كاظم دينوري» (۱۳۷۴ش)
🔹وفات آیةاللَّه «مجدالدين محلاّتي» (۱۳۷۸ش)
🔸وفات آیةاللَّه شيخ «علي مشكات» (۱۳۶۹ش)
🔹شهادت «رسول منتظري» (۱۳۷۲ش)
🔸وفات «بانو نصرت امين اصفهانى» (۱۳۶۲ش)
🔸ويران شدن شهر قديمي «لار» در اثر زلزله (۱۳۴۰ش)
🔹وفات دکتر «محمد خزائلي» (۱۳۵۳ش)
🔸عمليات فرمانده كل قوا در منطقه دارخوين (۱۳۶۰ش)
🔹وفات «سید هاشم حداد» (۱۳۶۳ش)
🔸انتخابات دوره ششم رياست جمهوري (۱۳۷۲ش)
🔹وفات «سید محمد باقر امامی» (۱۳۸۶ش)
🔸وفات «رحمت الله فشارکی» (۱۳۹۳ش)
🔹آغاز هفته ی حج
🔸اخراج حضرت آدم عليه السلام از بهشت
🔹آغاز ميقات موسي بن عمران (ع) در كوه طور
🔸انقلابيون مصر و محاصره عثمان (۳۵ق)
🔹مرگ اشعث بن قیس (۴۰ق)
🔸وفات «شريك بن عبداللَّه نَخَعي» (۱۷۷ق)
🔹ولادت «حضرت معصومه سلام الله علیها» (۱۷۳ق)
🔸انقراض فرمانروايي اسماعيليان در ايران (۶۵۴ق)
🔹وفات پدر «سفاح» و «منصور» (۱۲۶ق)
🔸وفات «حضرت ابوطالب» به قولی (۱۰بعثت)
🔹وفات « حسین نجفی اهری» (۱۳۸۶ق)
🔸وفات آیةالله « طاهری خرم آبادی» (۱۴۳۴ق)
🔹ازدواج پيامبر(ص) با زينب بنت جَحش (۵ق)
🔸آغاز غزوه حديبيه (۶ق)
🔹وفات جعفر بن محمد حسني (۳۰۸ق)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
🌷یَارَبَّ المَهْدِیــــــٖ
❇️#موتوری_از_جنس_انتخاب؛!!! «۱»
در جای جای زندگی، موتور هایی جلوی پای انسان گذاشته میشود. موتور هایی از جنس انتخاب. خودش خود به خود جلو نمی رود. باید دست من و شما بهش برسد و کوک شود. تا کوک نشود راه نمی رود.
مثلاً یکی از موتورهایی که همه مان الی ماشاالله با آن سر و کار داریم؛ موتور خواب است. انتخاب می کنم که باید تا چه حدّ و اندازه ای بخوابم. به خود می گویم: این مقدار خوابیدن من را رشد می دهد. انتخاب می کنم که تا لِنگ ظهر بخوابم. این هم موتوری است، اما رو به عقب.
انتخاب می کنم که آدم مغروری باشم یا آدم متواضع. هردویِ آنها موتور است، اما یکی رو به جلو و پیشرفت، دیگری رو به عقب و پس رفت.
بدان اینکه در عالم مادّه، نمیتوانی انتخاب گر نباشی. نمی توانی بگویی من نه پا پیش میگذارم و نه پس، #دیدی_انتخاب_نکردم. ولی من به تو میگویم #تو_انتخاب_کردی راهِ تا اینجا طی شده و #وضعیت_موجود_را.
ادامه دارد...
#طلبه_های_دهه_هشتادی_اردکان
✍ محمد طلایی.
🗓 بهار/۱۴۰۰.
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
🌷یَارَبَّ المَهْدِیــــــٖ ❇️#موتوری_از_جنس_انتخاب؛!!! «۱» در جای جای زندگی، موتور هایی جلوی پای ا
🌷یَارَبَّ المَهْدِیــــــٖ
❇️#موتوری_از_جنس_انتخاب؛!!! «۲»
در جای جای زندگی اجتماعی نیز مثل زندگی فردی، موتور هایی جلوی پای انسان قرار داده شده است. مثل موتور امر به معروف، که جامعه را خیلی به جلو هل می دهد. یا مثل موتور خوش رفتاری. نیروی محرّکه ای که می تواند باعث بیشتر شدن ورودیِ به دین شود.
نیرو های محرّکه در اجتماع اطرافمان؛ نیاز به دست های بیشتری برای کوک شدن دارند. این را که قبول دارید؟. میگویید چرا؟. چون توقع بیشتری از آثار آن می رود. چون باید موج هایش خیلی ها را در بر بگیرد.
مثلاً شما نگاه کنید به بچه نوجوانها و جوانهایی که در خیابانها عشقِ تک چرخ زدن را دارند. آنها با یکی، دونفر از تک چرخ زدن شاید زیاد حال نکنند. ولی اگر همراه با تعداد بالاتری باشند، به مراتب شاید بیشتر دل شادی کاذب سراغشان بیاید.
به نظر شما اگر کسی هر هفته با یکی، دونفر در هیئت بنشینند و کلیپ های سخنرانی اخلاقی ببینند و سینه بزنند بیشتر رویشان اثر میگذارد؛ یا در کنار صد نفر به هیئت بروند ؟؟!
پس یادتان باشد؛ #نیروی_محرّکه_اجتماع، هرچه #جمعیتش_بیشتر باشد #اثر_و_قدرتش_هم_بیشتر هست.
ادامه دارد...
#طلبه_های_دهه_هشتادی_اردکان
✍ محمد طلایی.
🗓 بهار/۱۴۰۰.
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
مداد من
✅ بسم رب الشهداء و الصدیقین ✅ گروه آدمخوارها ...!!! (۸) • پس از حضور در درگیری های کردستان، لاهیج
✅ بسم رب الشهداء و الصدیقین
✅ گروه آدمخوارها ...!!! (۹)
شاهرخ بلافاصله به سمت قابلمه کله پاچه رفت و زبان کله را درآورد. گفت: فکر میکنید شوخی میکنم؟! این چیه!؟ جلوی صورت هر چهار نفرشان گرفت. ترس سربازان عراقی بیشتر شده بود. مرتب ناله میکردند. شاهرخ ادامه داد: این زبان فرمانده شماست! زبان، میفهمید؛ زبان! بعد بدون مقدمه گفت: شما باید بخورید!
شاهرخ میخواست به زور زبان را به خورد آنها بدهد. وقتی حسابی ترسیدند، خودش آن را خورد! بعد رفته بود سراغ چشم کله وحسابی آنها را ترسانده بود. ساعتی بعد درکمال تعجب هر چهار اسیر عراقی را آزاد کرد.
آخر شب رفتم وکنارش نشستم. پرسیدم: آقا شاهرخ یک سوال دارم؛ این کله پاچه، ترسوندن عراقیها، آزاد کردنشون!؟ برای چی این کارها رو کردی؟!
گفت: «ببین یک ماه ونیم از جنگ گذشته، دشمن هم از ما نمیترسه، میدونه ما قدرت نظامی نداریم. نیروی نفوذی دشمن هم خیلی زیاده. چند روز پیش اسرای عراقی را فرستادیم عقب، جالب این بود که نیروهای نفوذی دشمن اسرا رو ازما تحویل گرفتند. بعد هم اونها رو آزاد کردند. ما باید یه ترسی تو دل نیروهای دشمن میانداختیم. اونها نباید جرات حمله پیدا کنند. مطمئن باش قضیه کله پاچه خیلی سریع بین نیروهای دشمن پخش میشه!»
یکبار برای برای شناسایی جاده ابوشانک رفته بودیم. در میان نیروهای دشمن به روستایی رسیدیم. دو افسر عراقی داخل سنگر نشسته بودند. یکدفعه دیدم سرنیزهاش را برداشت و رفت، با تعجب گفتم: شاهرخ چیکار میکنی؟!
خوب به آنها نزدیک شد. هر دو را اسیر کرد. گفت: «اسیر گرفتن بیفایده است. با چاقو لاله گوش آنها را برید و گذاشت کف دستشان و گفت: برید خونتون!!»
مات و مبهوت به شاهرخ نگاه میکردم. برگشت به سمت من و گفت: اینها افسر بعثی بودند. کار دیگهای به ذهنم نرسید!
شبهای بعد هم این کار را تکرار کرد. اگر میدید اسیر، فرمانده یا افسر بعثی هست قسمت نرم گوشش را میبرید و رهایشان میکرد. این کار او دشمن را عجیب به وحشت انداخته بود.
👈 ادامه دارد ...
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
#تقویم_نگار 🗓
☘ یکشنبه
🔅 ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۰
🌙 ۲ ژوئن ۱۴۴۲
🎄 ۱۳ ژوئن ۲۰۲۱
🔎رویدادهای مهم تاریخی امروز:
🔸تشكيل «ستاد انقلاب فرهنگي» به فرمان امام خمینی (۱۳۵۹ش)
🔹وفات بانوي مجتهده و عالمه «سيده نصرت امين اصفهاني» (۱۳۶۲ش)
🔸عمليات كوچك انصاراللَّه در منطقه كردستان (۱۳۶۴ش)
🔹آغاز عملیات بیت المقدس (۱۳۶۷ش)
🔸وفات «شيخ زين العابدين مازندراني» (۱۲۷۱ش)
🔹وفات «ابن خزيمه» محدث و فقيه (۳۱۱ق)
🔸اعدام « ابوجعفر محمد بن على شلمغانى» (۳۲۳ق)
🔹وفات «ميرخواندخاوند شاه» نويسنده و محقق(۹۰۳ق)
🔸ولادت سید محمود هاشمی شاهرودی (۱۴۶۷ق)
🔹وفات آیةالله «محمدجواد انصاری» (۱۳۷۹ق)
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc
✅ به نام خدای مهربانیها
🔶 هیزمی از جنس مردم
✍ قرآن کریم درباره آتش جهنم میفرماید: آتش جهنّم، از وجودِ مردمان و از سنگ است
🔹 "فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النّاسُ و الحِجارَةُ" (بقره/۲۴)
پس بپرهیزید از آتشی که هیزم آن، از مردم و از سنگ است
خداوند در این آیه هیزم جهنم را مردم معرفی می کند.
✳️زبان و رفتار و کردار و گفتارِ بسیاری از ماانسانها، پر ازخشونت است، و مثل آتش سوزان است.
دراین زمانه روزگار، کمتر کسی پیدا می شودکه اهل نرمی و مدارا باشد.سنگ هم توی این آیه، نماد سختی و خشونت هست.
🔶اگر خوب به این آیه دقّت کنیم، میبینیم که خداوند بخشنده و مهربان چنین آتش جهنّمی رو خلق نکرده است.این آتش رو خودمان با دست و زبان و کنایه و نیش و اذیت و آزار دیگران درست میکنیم.
این آتش از اندیشه و عملکردِ ماست، از سختیِ قلبهای ماست.
🙏پس بیایید با رفتار و گفتار درست این شعله های آتش نفاق و دورویی را فروکش نماییم تا از آتش دوزخ در امان باشیم.
✍ مصطفی شاکری زاده
🗓 ۱۹ خرداد ۱۴۰۰
✏️ @medademan
https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc