♨️♨️♨️#مسابقه #مسابقه ♨️♨️♨️ 🔰مسابقه از یادداشت "درخت در مصحف شریف" 🔰 ⏰ مهلت شرکت در مسابقه: ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ 🔷 علاقه‌مندان می‌توانند جهت‌ شرکت در مسابقه با مراجعه به آیدی @medadman نسبت به دریافت سوالات اقدام کنند. لینک یادداشت درخت‌ها در مصحف شریف 👇 https://eitaa.com/medademan/3020 🎁 همراه با ۳ جایزه‌ی ۱۰۰هزار تومانی 💢 مکتب‌خانه قرآنی امام رضا(ع) 💢 انجمن مدادستان شهرستان اردکان 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

تقویم_نگار 📆 🍀یکشنبه 🌞 ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ 🌙 ۰۶ شوال ‌ ۱۴۴۳ 🎄 ۰۸ می ۲۰۲۲ 🔎رویداد های مهم تاریخی امروز 🔹وقوع غزوه حنین بنا بر نقلی (8 ق) 🔸توقیع امام عصر به حسین بن روح نوبختی (305 ق) 🔹وفات «ابن بَردَس» شاعر و محدث مسلمان (786 ق) 🔸امضاي معاهده ‏ي سوم ابريشم بين ايران و عثماني (1027 ق) 🔹شكست «حافظ محمد پاشا» از «شاه عباس صفوی» (1033 ق) 🔸اعلام حکم «میرزای شیرازی» درتحریم تنباکو (1270 ش) 🔹وفات آیةالله «سیدمحمدکاظم یزدی» (1297 ش) 🔸وفات «میرزا حسن علیاری» (1318 ش) 🔹اعلام پايان جنگ جهانى دوم (1324) 🔸روز جهانى صليب سرخ و هلال احمر (1243) 🔹وفات شاعر معاصر «غلامرضا رشيد ياسمي» (1330ش) 🔸آزادي پادگان حميد از اشغال نيروهاي عراقي (1361 ش) 🔹آزادسازي هويزه از اشغال نيروهاي عراقي (1361 ش) 🔸شهادت «بهزاد حسینعلی ‌پور» در 15 سالگی (1363ش) 🔹وفات آیةالله «طاهری خرم آبادی» (1370 ش) ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

✅به نام خدای مهربان ✅ما می توانیم ...!! (4) از نکات قابل تأمل نمایشگاه، وجود یک روحیه یأس و ناامیدی در نویسندگان اردکانی بود که جای بسی تأسف داشت. یکی از مهمترین ادله مأیوسان این عرصه، ناکام ماندن حرکات مشابه نمایشگاه بود که امیدواریم به لطف ایزد منان این حرکت فاخر فرهنگی به سرانجام برسد. امارهای جالب و شنیدنی از روند برگزاری نمایشگاه؛ 1- بیش از 2 هزار دقیقه مکالمه با مولفین گرامی 2- تشکیل 8 پیش نشست برای نمایشگاه 3- مصرف بیش از 60 لیتر بنزین جهت جمع اوری کتب و هماهنگی های لازمه (پیمودن بیش از 1000 کیلومتر مسیر) 4- بیش از 50 دیدار خصوصی با نویسندگان محترم 5- رد و بدل شدن بیش از 1000 پیام بصورت پیامک و فضای مجازی 6- دخالت بیش از 10 نفر در روند اجرای نمایشگاه 7- بیش از 128 نویسنده داریم. 8- بیش از 255 عنوان اثر جمع اوری شده است. 9- 6 رونمایی از 6 عنوان اثر 10- آغاز بکار برنامه سینما کودک و اجرای تئاتر «وقتی آقا شیره برمی گرده» 11- رونمایی از برنامه فرآوری هسته خرما (قهوه هسته خرما بصورت نمونه)؛ از درخت خرما در قرآن 20 مرتبه در 16 سوره و 20 آیه با عناوینی چون: نخل، النخل، نخیل، النخیل، النخله، نخلا یاد شده است. خداوند در آیه 19 سوره المؤمنون در خصوص این میوه می‌فرماید: «فَأَنْشَأْنا لَکُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخیلٍ وَ أَعْنابٍ لَکُمْ فیها فَواکِهُ کَثیرَةٌ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ» - امام صادق(علیه السلام) فرمود: «پایین‌ترین مرتبه اسراف، عبارت است از : 1. دور ریختن ‏آبى که پس از آشامیدن اضافه ‏آمده است.2. اینکه لباس کار و لباس بیرونی، یکى ‏باشد.3. دور انداختن هسته خرما پس از خوردن ‏خرما.» (وسائل الشیعه، ج2، باب28، ص384) 12- ... ادامه دارد ... ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

تقویم_نگار 📆 🍀دوشنبه 🌞 ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ 🌙 ۰۷ شوال ‌ ۱۴۴۳ 🎄 ۰۹ می ۲۰۲۲ 🔎رویداد های مهم تاریخی امروز 🔹وقوع غزوه‏ ی احد و شهادت حضرت «حمزه» (3 ق) 🔸وفات «احمد بن جيهاني» دانشمند ايراني(306 ق) 🔹وفات حكيم متألّه «ميرزا رفيعا ناييني» (1080 ق) 🔸وفات آیةالله سید ابوالقاسم کاشانی (1381 ق) 🔹وفات «علامه ميرزا ابوالحسن شعراني» (1393 ق) 🔸وفات آیةالله «سید محمود طالقانی» (1399 ق) 🔹وفات حجةالاسلام جلیل هنرور خویی (1418 ق) 🔸وفات آیةالله «مهدی لاکانی» (1421 ق) 🔹روز بزرگداشت شیخ کلینی 🔸وفات آیةالله «سيد عبدالحسين لاري» (1303 ش) 🔹فسخِ امتياز استعماري «كاپيتولاسيون» (1306ش) 🔸تخليه كامل ايران از نيروهاي شوروي (1325 ش) 🔹عمليات محدود انصارالحسين در هورالهويزه (1366ش) 🔸صدور قطعنامه 612 شوراي امنيت (1367 ش) 🔹وفات آیةالله «محمدصادق سعیدی» (1375 ش) 🔸روز عبرت «خروج آمریکا از برجام» (1397 ش) ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

✅به نام خدای مهربان ✅ما می توانیم ...!! (5) اگر اجازه بفرمائید وارد حواشی و گلایه ها نشویم؛ حرف و حدیث هایی که از گوشه و کنار به گوش می رسد و بی توجهی هایی که به این امر مهم می شود. تنها برخورد ما به این حواشی، این بخش از صحبت های ساحران فرعون است که وقتی متحول شدند و در سلک امت موسی درآمدند، در جواب به جبهه معترض، گفتند؛ «قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ؛ گفتند: باكى نيست، ما نزد پروردگارمان باز مى‌گرديم. إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا؛ ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد!» (شعرا/ 50 و 51) سخن پایانی ما خطاب به امام زمان (ع) می باشد که امیدواریم به نگاه نازنیش خوش آید؛ آقای ما مولای ما دعا کن برای ما! جسم نحیفی داریم! مدادی هم داریم که خود شما به ما هدیه دادید. همه اینها پیشکش نگاه پر مهر و عاطفه شما. همه اینها به فضل الهی و توجه شما در راه این انقلاب مصرف خواهد شد. آقای ما مولای ما، مواظب ما باش. «الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى» (نمل / 59) #انجمن_مدادستان_شهرستان_اردکان #مکتب_خانه_قرآنی_امام_رضا(ع) ✍جوادحاجی اکبری 📆بهار 1401ش ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

بر سر دوراهی روبه‌روی مدرسه‌ای که بالای سر در آن آیه‌ای از قرآن نوشته‌شده بود ایستادم به همراه دوستم که تازه با او آشتی کرده بودم. اولش رودربایستی داشتیم می‌ترسیدیم که داخل مدرسه شویم😅 ابهت عجیبی داشت نگهبان که از دیدن قیافه سردرگم و ضایع ما شک کرده بود🤦‍♂ آمد بیرون تا ببیند این دو جوان چه می‌خواهند 🤔 ما از نگهبان مسن آنجا با موهای سفید و سیاهش سراغ کسی را گرفتیم. نگهابان که از شدت نور آفتاب چشمانش را در خود فرو برده بود.🔆 گفت هنوز نیامده‌است😐 قرار بود در آن مدرسه ثبت‌نام کنیم و ادامه تحصیل بدهیم . هنوز دو دل بودم 💕 من کجا و آنجا کجا با خود می گفتم اصلا اگر دوست‌هایم بفهمند مرا مسخره نمی‌کنند ؟‌!که چرا همچین جاهایی رفته ام😬 حرف مردم و اقوام را چه کنم 🤦‍♂😔 دیشبش که به پدر و مادرم ماجرا را به‌شوخی گفته بودم استقبالی از تصمیم نشد 😔 مادرم خنده‌اش گرفت و گفت حتماً چیزی به سرت خورده‌است🤯 پدرم با متانت همیشگی اش گفت: همین درس معمولی ات را بخوان به این کارها کاری نداشته باش این کار ها به تو نیامده . 🤨 تو را چه به این درس ها !! خلاصه این قدر گفتم که کفرشان در آمده بود 😉 مادرم گفت هر کاری می‌خواهی بکن اولش هم من گفتم برو رشته تجربی تو حرفم را پشیزی حساب نکردی و رفتی انسانی حالا هم ما هر چیزی بگوییم تو کار خودت را میکنی 😑 هر کار می‌خواهی بکن زندگی خودت است به ما هیچ مربوط نیست این‌طور پاسخ مرا کمی می‌رنجاند 🔥 ولی تصمیمم را گرفته بودم و نمی‌دانم چطور شده بود انگار معجزه ای شده بود. راستش جرقه اولی را که من به سوی این عرصه بروم دوستانم در مغز من ایجاد کردند با داستان پیتزا که در پایگاه رخ داد 🤦‍♂ ادامه دارد .... #رمان_کوتاه #بر_سر_دو_راهی #قسمت_اول ✍محمد مهدی پیری اردکانی ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

تقویم_نگار 📆 🍀سه‌شنبه 🌞 ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ 🌙 ۰۸ شوال ‌ ۱۴۴۳ 🎄 ۱۰ می ۲۰۲۲ 🔎رویداد های مهم تاریخی امروز 🔹جنگ حمراء الاسد بنابر نقلی(3 ق) 🔸وفات «عضدالدوله ديلمي» (372 ق) 🔹نبرد «سند» بين سپاهيان خوارزمشاه و مغولان (618 ق) 🔸مرگ «سلطان سليم خان» امپراتور عثماني (926 ق) 🔹انتشار اولین شماره روزنامه‏ «مجلس» (1324 ق) 🔸تخريب قبور ائمه‏ بقيع توسط وهابيها (1344 ق) 🔹لغو قرارداد 1975 الجزاير از سوي صدام 🔸ولادت آیةالله «میرزا حسنعلی مروارید» (1329 ق) 🔹وفات آیةالله «شیخ محمد لاکانی» (1421 ق) 🔸روز وقف 🔹وفات «میرزا ابوالقاسم کلانتر» (1254 ش) 🔸ورود «مورگان شوستر» آمريكايي به تهران!! (1290 ش) 🔹وفات آیةالله «محمد كوهستاني بهشهري» (1350 ش) 🔸تصويب آرم نهايي جمهوري اسلامي ايران (1359 ش) 🔹آزادي منطقه شلمچه توسط رزمندگان اسلام (1361 ش) 🔸وفات حجةالإسلام «سيدجواد مصطفوي» (1368ش) ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

✅به نام خدای منان ✅از آمریکا به قم ...! من و ریک وان! (6) مطمئن باشید که گناه، شما را پیدا خواهد کرد ... بسیاری از مردم فکر می کنند؛ «کاری که من با زندگی خود انجام می دهم ربطی به دیگران ندارد زیرا به کسی آسیب نمی رساند چرا شخص دیگری باید مراقب آن باشد و تذکر دهد؟» اما شما به دیگران آسیب می زنید. خداوند ما را به عنوان افرادی متصل به هم قرار داده است و آنچه می کنیم و می گوییم همیشه بر دیگران تأثیر می گذارد. گناه، از راهی که حتی متوجه آن نیستید بر شما تأثیر می گذارد. در مرحله بعد روی رفتار شما نسبت به دیگران تأثیر می گذارد. وقتی گناه می کنید، قدرت شما به چالش و نالش می افتد و از توانایی بالقوه خود دور می شود. «هیچ یک از ما تنها برای خود زندگی نمی کنیم و هیچ یک از ما به تنهایی برای خود نمی میریم.» (رومیان 14: 7) گناه ممکن است مخفی باشد، اما هرگز خصوصی نیست. یکی از ترسناک ترین آیات کتاب مقدس این آیه است: «مطمئن باشید که گناه، شما را پیدا خواهد کرد.» (اعداد؛ 32:23) مطمئن باشید هر کاری انجام می دهید؛ خوب یا بد، بر افراد دیگر تأثیر می گذارد حتی اگر آنها ندانند چه خبر است. بخاطر همین دیگر گناه خصوصی نمی شود.! اگر یکی از نزدیکان شما کارهای غیر اخلاقی انجام دهد و بعد از مدتی یکدیگر را ببینید، متوجه خواهید شد که رمزی در میان است. شاید ندانید که چه اتفاقی افتاده اما نتیجه گناه در رفتارشان مشهود است. تعداد بسیار کمی از مردم می توانند طوری رفتار کنند که گویی اتفاقی نیفتاده است. لازم نیست که گناه، بزرگ یا کوچک باشد! حتی اگر با خدا خلوت و مناجات هم نداشته باشید در رفتارتان خود را نشان می دهد! زیرا وقتی به برق وصل نباشید، قدرت معنوی برای مبارزه با گناه را نخواهید داشت! تنها یک راه برای عبور از گناه وجود دارد؛ اعتراف کنید.! ✍مترجم؛ جواد حاجی اکبری 📆بهار 1401 ش ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

بر سر دوراهی _/پایگاه یک هفته قبل_/ در کوچه‌ای تاریک مشغول گشت‌زنی بودیم. باتون در دستم سنگینی می‌کرد .من بودم و دو نفر دیگر . یکی سر تیم بود و جلوتر راه می‌رفت و دیگری هم در کنار من .نفر کنار من به‌اندازه دو شوید، ریش در صورتش درآمده بود. در دبستان هم‌مدرسه‌ایی بودیم. جوانی صاف و بی‌ریا بود. نقشه‌هایی در ذهنش برای من کشیده بود.🤦‍♂ از تصمیمی که گرفته بود برایم می‌گفت. خیلی خوشحال بود و کلی از جایی که در آن درس می‌خواند تعریف می‌کرد .😑 من که توی دلم حسابی به او می خندیدم که چرا این‌ها را به من می‌گوید. نگو که نقشه ها برایم کشیده بود .🤦‍♂ سر تیم ما با چهره‌ای سبزه اش گاهی وسط می‌آمد و بحث‌های نظامی و منطقه‌ای می‌کرد. منم اصلا اهمیتی به حرف هایشان نشان نمی دادم 😖 به هر خفتی بود به پایگاه رسیدیم. یکشنبه شب بود. باد خنکی می آمد. از پله ها بالا رفتم حسابی پدرم در آمده بود. 😞 صبح‌ها سرکار می‌رفتم مشغول گچ‌کاری و کاه‌گل مالی بودم. و بعدازظهر هم دوره برگ سبزم را برای کسری سربازی می‌گذراندم و شب هم گشت پایگاه رفته بودم .خیلی خسته شده بودم . می خواستم دو روز کامل بخوابم .😴 از طرفی درس‌های سال دهمم را به‌دقت می‌خواندم و تست حل می‌کردم . قصد داشتم در دانشگاه فرهنگیان تهران قبول شوم.👨‍🎓 وارد پایگاه شدیم فرمانده به استقبال ما آمد . پایگاه بزرگ و تازه کاری بود . 👑 بعد از این‌که بقیه تیم‌ها آمدند. بچه‌های تدارکات سفره یکبارمصرف را پهن کردند. فضای شادی بود. بگو بخند با بچه‌ها داشتیم . جوانی که در گشت کنارمن بود. فرصت شماری می‌کرد که آخرین تلاش خودش را بکند. اسمش احسان بود. در جایی درس می خواند که کسی علاقه ایی به آنجا نداشت. 😅 بچه‌ها نون و پنیر و سبزی را آوردند مشغول خوردن شام شدم. عجب شامی بود نان تازه و سبزی تازه به به😋 بعد از این همه خستگی، دلچسب بود داشتم از خوردن تربچه کیف می‌کردم که این بچه ای که توی گشت که سرم را خورده بود با صدای بمش گفت : ادامه دارد .... #قسمت_دوم #بر_سر_دو_راهی #رمان_کوتاه ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

تقویم_نگار 📆 🍀 چهارشنبه 🌞 ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ 🌙 ۰۹ شوال ‌ ۱۴۴۳ 🎄 ۱۱ می ۲۰۲۲ 🔎رویداد های مهم تاریخی امروز 🔹وفات «ابن سيرين بصری» (110 ق) 🔸پايان محاصره‏ بغدادتوسط«شاه عباس صفوي»(1035ق) 🔹وفات «آقا بزرگ ساوجی» (1357 ق) 🔸اعدام دكتر «حشمت» به دستور تيمور تاش (1298ش) 🔹وفات «سید محمد مولانا» (1323 ش) 🔸پيوستن اروپاي غربي به آمريكادرتحريم ايران(1359ش) ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

✅به نام خدای منان ✅از آمریکا به قم ...! من و ریک وان! (7) برای افزایش ایمان و کاهش ترس باید ... یاد بگیرید ایمان خود را جایگزین ترس کنید زیرا خدا می خواهد از شما برای کمک به دیگران در این بحران استفاده کند. برای افزایش ایمان و کاهش ترس باید همیشه به یاد خدا باشید.! این نیاز به برنامه دارد. من برای شما یک برنامه 40 روزه دارم. این برنامه به شما می آموزد که چگونه در كلام خدا تفکر عمیق داشته باشید. خود خدا وعده داده است؛ «خدا با شما خواهد بود. او هرگز شما را رها نخواهد کرد. نترس و دلسرد نشو.» (تثنیه؛ 31: 8) از سخاوت شماست اگر این مطلب را به دیگران هم منتقل کنی.! ✍مترجم؛ جواد حاجی اکبری 📆بهار 1401 ش ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc

بر سر دوراهی با صدای بمش گفت: اگر محمد مهدی یک ساعت بیاید. جایی که من در آن درس می‌خوانم را ببیند. به کل بچه‌های گشت پیتزا می‌دهم.🍕 بچه های گشت مشغول خوردن نان و پنیر و سبزی بودند که چشم هایشان گرد شد. نمی دانستند چه بگویند! معین که کنار من نشسته بود .از شدت حرف احسان سبزی‌هایی که در دهانش بود با سرفه بیرون انداخت.🤮 من که تربچه را نجویده قورت دادم .😦 همه کُپ کرده بودند. من هم نگذاشتم کسی زود تر از من حرفی بزند بدون وقت‌کشی ابرو هایم را درهم فرو بردم.😡 اولش خواستم دو سه تا بد و بیراه بهش بگویم. قبل‌تر از این‌هم به من گیر داده بود. هرشب که پایگاه بود می‌آمد کنارم می نشست و می‌گفت بیا آن‌جا درس بخوان فضای خوبی هست . فرصت را از دست نده و از این طور تعریف های الکی 😒 فکر می کرد در کاخ شاه عباس درس می‌خواند 😠من هم هر بار جوابی به او می دادم. می گفتم فکر کردی مردم شما را دوست دارند هرچه می کشند از دست شما ها هست . ولی این‌بار فرق می‌کرد. پیشنهادش را در جمع گفت😰 به جای بد و بیراه، اخم کردم و گفتم: _من نه حال و پروای حرف مردم را دارم و نه می‌خواهم آینده‌ام را خراب کنم😬 سر سفره و در حالی که همه هنوز در شُک بودند . به حرف هایم ادامه دادم . _من ده سال است که درس خوانده‌ام کمتر از دو سال دیگر فقط تا موفقیتم مانده‌است.🤩 مگر خل شده ام که درسم را رها کنم و بیایم جایی درس بخوانم که غیر از فحش مردم و بد و بیراه چیزی ندارد. احسان گفت تو فقط این حرف ها را شنیده ایی .حالا من یک بار گفته ام بیا ببین و با چشم خودت قضاوت کن. 🤔 حرف‌هایم فایده‌ای نداشت زهر حرفش داشت اثر می‌کرد.🐍 بچه‌های گشت یکی‌یکی وسط شام خوردن شروع به حرف زدن با من کردند من خیلی کلافه و عصبی شده بودم. اما بچه های پایگاه خوشحال. 😄 ادامه دارد ...... #بر_سر_دوراهی #رمان_کوتاه #قسمت_سوم ✍محمد مهدی پیری اردکانی ✏️ @medademan https://eitaa.com/joinchat/4259250201C60440c06cc