فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اسموتی_شکلاتی
یک عدد موز یخ زده
یک لیوان شیر
یک قاشق پودر کاکائو
یک قاشق کره بادام زمینی
شکلات چیپسی
من شیرین کننده اضافه نکردم شیرینی موز کافی و به اندازه بود برام😋
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬
🔹️رسانه طلوع
https://eitaa.com/media_toloue
📚کتابهایی که نمیتونید زمین بذارید:
🌼⌇ما تمامش میکنیم اثری از کالین هوور
⭐️⌇کیمیاگر اثری از پوئولو کوئلیو
🌼⌇کلیدر اثری از محمود دولتآبادی
⭐️⌇قلعه حیوانات اثری از جورج اورول
🌼⌇سمفونی مردگان اثری از عباس معروفی
⭐️⌇ ملت عشق اثری از الیف شافاک
🌼⌇خانواده تیبو اثری از روژه مارتن دوگار
⭐️⌇تکههایی از یک کل اثری از پونه مقیمی
🌼⌇کتابخانه نیمه شب اثری از مت هیگ
⭐️⌇همسایهها اثری از احمد محمود
🔹️رسانه طلوع
https://eitaa.com/media_toloue
#آیا_می_دانستید 💡
اصطلاح آدم هفت خط برای افراد زیرک و باهوش که معمولا رند و مکار هم هستند، به کار می رود حال ببینم این عبارت از کجا آمده است.
در زمان ساسانیان در بزم های شاهانه، معمولا شراب در جام ها که از شاخ گاو یا بزکوهی و.. ساخته شده بود، ریخته می شد و چون این جام ها هیچ پایه ای نداشتند، مهمانان نمی توانستند جام های خود را پایین بگذارند ، چون امکان داشت محتویات آن روی زمین بریزد در نتیجه مجبور بودند جام را یکباره سر بکشند، اما برای اینکه کسی بیش از اندازۀ ظرفیت خود، باده گساری نکند و از سر مستی با حرکت یا گفتار خود، احترام مجلس شاهانه را از بین نبرد، هر کدام از مهمانان ، پیمانه ای مخصوص به خود داشتند که براساس میزان توانائی صاحب آن در باده گساری، خطی در داخل آن کشیده شده بوده که ساقی برای دارنده پیمانه فقط تا همان خط، شراب در پیمانه اش می ریخت .
به مرور زمان تمامی پیمانه های شراب را با هفت خط، مشخص و درجه بندی شدند معمولا در مجالسی که پادشاه حضور داشت، میهمانان از سه تا شش خط شراب می نوشیدند . اما بودند افرادی که که به آنها «لوطی» گفته می شد که تا هفت خط را شراب می نوشیدند، بدون آنکه مست شوند. این افراد را «هفت خط» می نامیدند ، یعنی که آنها صاحب ظرفیت و زرنگ بوده و به رموز و فنون شرابخواری تسلط کامل داشتند. این اصطلاح به تدریج وارد فرهنگ عامه شد و برای افراد باهوش و زیرک مورد استفاده قرار گرفت.
🔹️رسانه طلوع
https://eitaa.com/media_toloue
4_470456741780258901(1).mp3
6.47M
🎵 آهنگ «اشتیاق»
🎙 با صدای: حسین حقیقی، امید روشنبین
پیشاپیش میلاد امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف مبارک 🌹
🔹️رسانه طلوع
https://eitaa.com/media_toloue
رفتم داروخونه گفتم یه شامپو متناسب موهام بدید
گفت قبلا چه شامپویی مصرف میکردی؟
روم نشد بگم تخم مرغی گفتم این اولین باره میخوام شامپو بزنم😂😂
🔹️رسانه طلوع
https://eitaa.com/media_toloue
معرفی کتاب عقاید یک دلقک🤡💥
برای اولین بار در زندگیم می دیدم که عادی بودن یعنی چه: مجبور بودن به انجام کارهایی که میل انسان در آن نقشی ندارد ...
¦🔍¦ ژانر: #رمان_اجتماعی
🔹️رسانه طلوع
https://eitaa.com/media_toloue
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکم هنر ببینیم😍👌
🔹️رسانه طلوع
https://eitaa.com/media_toloue
7تابلو #موفــقـــیت در اتاقتان 🏆🖼
برای حال خوب🤌🏻🥰
تابلو سقف: اهداف بلند داشته باش📆🎯
تابلو ساعت : هر دقيقه با ارزش است🕰
تابلو آيينه : قبل از هر كاري بازتاب آن را بينديش🪬🕳
تابلو پنجره :به دنيا بنگر🦋🌲
تابلو دریچه کولر : خونسرد باش 🌬💆🏻♀
تابلو تقويم : به روز باش💫🍬
تابلو در : در راه هدفهايت ، سختيها را هل بده و كنار بزن 😼 🥊
🔹️رسانه طلوع
https://eitaa.com/media_toloue
مجموعه فرهنگی رسانه ای طلوع
این تصویر
نمونه فونت هایی هست که براتون میزارم😇
#آموزش_پیشرفت_اشتغال
گفتیتوییدُردانهام
تنها میان خانه ام
ماراببین،خودرامبین
درعاشقییکدانهام!
#مولانا🙌🏻
کی میرسد
آن صُبح
که من صدایت بزنم
تو بگویی جانا
سلام صبح بخیر ✋🌞✨
☕️☕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋چادر حضرت زهرا رو حفظ میکنیم🦋
🇮🇷جون میذارم برا ڪشورم
منرنگوخونمایرانیه..♥️
#ایران
#حجاب
#لبیک_خامنه_ای
🔹️رسانه طلوع
https://eitaa.com/media_toloue
#حکایت
🌴میگویند که دو برادر بودند پس از مرگ پدر یکی جای پدر به زرگری نشسته دیگری تا از وسوسه نفس شیطانی به دور ماند از مردم کناره گرفته و غار نشین گردید. روزی قافلهای از جلو غار گذشته و چون به شهر برادر میرفتند، برادر غارنشین غربالی پر از آب کرده به قافله سالار میدهد تا در شهر به برادرش برساند. منظورش این بود که از ریاضت و دوری از خلایق به این مقام رسیده که غربال سوراخ سوراخ را پر از آب میتواند کرد بی آنکه بریزد.
🐪چون قافله سالار به شهر و بازار محل کسب برادر میرسد و امانتی را میدهد، برادر آن را نخ بسته و از سقف دکان آویزان میکند و در عوض گلوله آتشی از کوره در آورده میان پنبه گذاشته و به قافله سالار میدهد تا آن را در جواب به برادرش بدهد. چون برادر غارنشین برادر کاسب خود را کمتر از خود نمیبیند عزم دیدارش کرده و به شهر و دکان وی میرود. در گوشه دکان چشم به برادر داشت و دید که برادر زرگرش دستبندی از طلا را روی دست زنی امتحان میکند، دیدن این منظره همان و دگرگون شدن حالت نفسانی همان و در همین لحظه آبی که در غربال بود از سوراخ غربال رد شده و از سقف دکان به زمین میریزد.
✨چون زرگر این را میبیند میگوید:
«ای برادر اگر به دکان نشستی و هنگام کسب و کار و دیدن زنان آب از غربالت نریخت زاهد میباشی، وگرنه دور از اجتماع و عدم دسترس همه زاهد هستند!
🔹️رسانه طلوع
https://eitaa.com/media_toloue