eitaa logo
رسانه الهی
364 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
713 ویدیو
12 فایل
خدایا چنان کن سر انجامِ کار تو خشنود باشی و ما رستگار ارتباط با ما @Doostgharin
مشاهده در ایتا
دانلود
رسانه الهی
#موفقیت «مرحله اول»✅ قويترين ابزار ذهني شما براي رسيدن به موفقيت 🌱توانايي شما در اولويت بنديِ درستِ
«مرحله دوم»✅ يكي از تكنيكهاي غلبه بر تنبلي اين است که قبل از شروع به کار همه چيز راکاملاً آماده کنيد.🌱 وقتي همه چيز با نظم و ترتيب در برابر شما قرار گرفته باشد با ميل و رغبت بيشتري دست به کار ميشويد.🍃 🕌 @mediumelahi
فراموش کردن مدت زمان نذر 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه الهی
#پرسش_پاسخ #حجاب_نوگُلان ♻️قسمت دوم ❓چطور دخترمون رو برای پذیرش #حجاب آماده کنیم؟ 1⃣به دختربچه
♻️قسمت سوم 6⃣اگر غیر از تلویزیون با تبلت و یا دستگاه پخش فیلم انیمیشن و فیلم می بینه نظارت داشته باشیم که انیمیشن هایی که تاثیر منفی رو پوشش میذارن نباشه چون شخصیت های کارتونی تاثیر زیادی میذارن و بچه ها دوست دارن خودشون رو شبیه اونها بکنن و مثل اونها لباس بپوشن.اگر دخترتون رو از دیدن برنامه یا رفتن به جایی محروم می کنید حتما یک برنامه و تفریح جایگزین براش در نظر بگیرید😍 7⃣علاوه بر تحسین های والدین از اطرافیان و نزدیکان تون هم بخواید دختر تون رو بخاطر حجاب و پوشش ش مورد تحسین قرار بدن تا انگیزه فرزندتون برای حفظ حجاب بالا بره🌸 8⃣یکی از روش های موثر برای انتقال مفاهیم به کودکان استفاده از زبان تمثیل و قصه گویی هست.می تونید در قالب یک داستان براش لزوم حفظ حجاب در جایی که نامحرم حضور داره رو توضیح بدیم👌 9⃣قبل رسیدن به ۹ سال براش روسری و چادر تهیه کنیم تا هر وقت مایل بود سرش کنه.معمولا دختران علاقه دارن خودشون رو شبیه مادرشون کنن برای همین اصرار می کنن تا اونها هم چادر سرشون کنن.یادمون باشه بهش نگیم چادر سر کردن سخت و دست و پاگیره چون خیلی از ذهنیت هایی که تا بزرگسالی برای ما باقی می مونه مربوط به دوران کودکی ما بوده🤔 0⃣1⃣برای اینکه حرف ما موثر باشه لازمه با همسرمون هماهنگ باشیم.اینطور نباشه که مادر به فرزندش بگه باید حجابش رو کامل رعایت کنه اما پدر سهل انگاری کنه و وقتی دختر باهاش مشورت می کنه که مثلا چه لباسی بپوشم بگه همین تی شرت خوبه 😱 ادامه دارد... 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه الهی
#داستان_واقعی.... ✨ #راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_سی بعضی مواقع مهری و مینا، زینب را با خودشان به جلسات
...🌲🍃 بعد از عروسی با جعفر، آرزو داشتم که ماه و توی خانه ی خودم روضه ی حضرت عباس(ع) و امام حسین(ع) و علی اکبر(ع) بگذارم و خانه ام را سیاه پوش کنم. سالهای سال مستاجر بودیم و یک اتاق بیشتر در دستمان نبود. مدتی هم که خانه ی شرکتی به ما دادند، بابای بچه ها راضی به این کار نبود. جعفر حتی از اینکه تمام من تمام ماه محرم و صفر را سیاه می پوشیدم، ناراحت بود. من هر چه به اش می گفتم که من نذر کرده ی امام حسین(ع) ام و باید تا آخر عمر، محرم و صفر سیاه بپوشم، او با نارضایتی می گفت: مادرت نباید این نذر را تا آخر عمرت می کرد. یک شب از شبهای محرم خواب دیدم در حیاط خانه شرکتی ، بزرگ شده و یک آقایی با اسب داخل خانه آمد. آن آقا دست و پایش قطع بود. با یک چوبی که در دهانش بود، به پای من زد و گفت: روسری ات را سبز کن. من می خواستم جواب بدهم که من نذر کرده هستم و باید این دو ماه سیاه بپوشم. اما او اجازه نداد و گفت: برای علی اکبر حسین، برای علی اضغر حسین، روسری ات را سبز کن. این را گفت و از خانه ی ما رفت. با دیدن این فهمیدم که خدا و امام حسین راضی نیستند که من بدون رضایت شوهرم دو ماه سیاه بپوشم. خواب را برای مادرم تعریف کردم. مادرم گفت : حالا که شوهرت راضی نیست و ناراحت است ، روسری سیاه را دربیاور. خودش هم رفت و برای من روسری سبز خرید. سفر به مشهد برای من مثل سفر کربلا بود. دخترم هم که برای اولین بار مسافر امام رضا (ع) شده بود، سر از پا نمی شناخت. من بارها و بارها برایش قصه رفتن به کربلا در سن پنج سالگی و نه سالگی را گفته بودم، از قبر شش گوشه ی حسین(ع) ،از قتلگاه ، از حرم عباس(ع). زینب هم شیفته ی زیارت شده بود. او می گفت : مامان حاضر نیستم در مشهد یک لحظه بخوابم. باید از همه ی فرصت برای زیارت استفاده کنیم. زینب در حرم طوری زیارتنامه می خواند که دل سنگ آب میشد. زنها دورش جمع می شدند و زینب برای آنها زیارتنامه و قرآن می خواند. نصف شب در مسافرخانه مرا از خواب بیدار می کرد و می گفت: مامان پاشو، اینجا جای خوابیدن نیست. باید حرم برویم. من و زینب آرام و بی سروصدا می رفتیم و نماز صبح را در حرم می خواندیم و تا روشن شدن هوا به خواندن و مشغول می شدیم. زینب از مشهد یک سری کتابهای مذهبی خرید، کتابهایی درباره ی علایم امام زمان(عج). کلاس دوم راهنمایی بود،اما دل بزرگی داشت. دخترها که کوچک بودند عروسک های کاغذی داشتند. روی تکه های روزنامه عکس عروسک را می کشیدند و آن را میچیدند و با همان عروسک بازی می کردند. یک بار که زینب مریض شده بود ، برای اولین بار یک اسباب بازی برایش خریدم. مینا و مهری و شهلا عروسک نداشتند. زینب عروسک خودش را دست آنها میداد و میگفت: این عروسک مال همه ی ماست. من یک سرویس غذاخوری اسباب بازی برای همه ی دخترها خریده بودم، ولی عروسک را فقط برای زینب که مریض بود گرفته بودم. اما او به بچه ها میگفت: عروسک را برای ما خریده اند. بعد از برگشتن از مشهد، زینب را که خریده بود به مهری و مینا داد. او می خواست با دادن این سوغاتی باارزش، آنها را در سفر و زیارتش شریک کند. .... 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه الهی
#موفقیت«مرحله دوم»✅ يكي از تكنيكهاي غلبه بر تنبلي اين است که قبل از شروع به کار همه چيز راکاملاً آ
«مرحله سوم»✅ شما ميتوانيد براي آنکه فعال تر و موثرتر باشيد هر مهارت و توانايي را که لازم داريد کسب کنيد. 🍃 هر روز حداقل يک ساعت در زمينه ي حرفه اي خودتان مطالعه داشته باشید تادر حرفه ی خود کارایی بیشتری داشته باشید. 🍃 🕌 @mediumelahi
⚠️ 🔵 یادمون باشه‼ 🌸 دین سبد میوه نیست ڪه مثلا سیب 🍎 رو بردارے ولے پرتقال 🍊 رو نه! 🌾 روزه بگیرے ولے نه! 📿 نماز بخونی ولے نه! 😒 😱 قرآن بخونے ، روزه بگیرے ولے آهنگ غیر مجازم گوش بدے!! 🏴برای امام حسین ؏ عزادارے ڪنے اما نمازت قضا بشہ! ⭕️ چادر بپوشے ولے نداشته باشے 🤦‍♀ ⭕️ چادرے باشے ولے با آرایش🤦‍♂ 📖قرآن بخونے اما به پدر و مادرت احترام نگذارے! 🔅حجاب و حیا داشته باشے اما امربه معروف و نهی از منکر رو ترڪ ڪنے! 📌نه جـــــونم .... نمیشه اینجورے❗️ 🕌 @mediumelahi