رسانه الهی
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_ششم این سه روز مثل برق و باد گذشت. من و امیرعلی بیشتر اوقات حرم
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_هفتم
شوکه بودم. 😳
عمو: زن عموت رو که دیدی، هر روز هر روز بیرون با این دوستش با اون دوستش. تو این آرایشگاه تو اون آرایشگاه. بود و نبودش برای من فرقی نداره جز اینکه یه خرج اضافه از رو دوشم برداشته میشه. همشم لازم نیست به یکی جواب پس بدم.
_ ولی عمو؟ شما که عاشق همدیگه بودید؟ برای ازدواج تو روی آقاجون و مامان جون ایستادین؟
عمو: بیخیال تانیا. خودت داری میگی بودید. دیگه نبودیم. حالا میخوام عوضش کنم . دیگه چه خبرا؟
_ مگه لباسه که عوضش کنی عمو بحث یه عمر زندگیه.
عمو: تانی گفتم بیخیال عمو. اصلا من خودمم از یکی دیگه خوشم اومده یه یه سالی میشه باهم دوستیم شاید باهم ازدواج کنیم. حالا اومدی باهم آشنا میشید.
نمیدونم چرا یه لحظه از عمویی که عاشقش بودم بدم اومد. یعنی چی وقتی زن داره با یکی دیگه دوست بوده.
_ باشه عمو. فعلا من کار دارم بعدا حرف میزنیم.
عمو: باشه بای .
توقع داشتم وقتی قطع کردم، همه ازم سوال کنند. ولی حواسم نبود خانوادهی من کلا با دخالت تو زندگی دیگران مشکل داشتند.
خودم شروع کردم و از سیر تا پیاز براشون گفتم. خیلی ناراحت شدند.
بابا: دخترم دیگه کمتر باید بری خونه عموت؛ درست نیست .
نمیدونم چرا خودمم دیگه دوست نداشتم برم اونجا.
از وقتی رفتم مشهد و اون حس و حال تجربه کردم، احساس میکنم شاید حرفای عمو درست نباشه؟ یه شک و تردیدی تو دلم ایجاد شد.
الانم که فهمیدم عموم یه آدم هوسبازه.
عمو و زن عمو با هم دوست بودند.
وقتی خواستند ازدواج کنند،آقاجون و مامان جون فهمیدند دوستند، کلی ناراحت شدند.
اجازه ازدواج ندادند. اما بالاخره باهم ازدواج کردند.
حالا بعد از این همه زندگی به همین راحتی شریک زندگیش رو عوض کرد!
#ادامه_دارد.
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🌸🌸🌸🌸
#سلام 🌹
صبح زیباتون بخیر
طلوع صبحی دیگر
بر شما خوبان مبارک🌻
الهی دلتون شاد،
ازغم و غصه ها آزاد
و خونه اميدتون آباد
و روز و روزگارتون از
خوشبختی سرشار ❣
و #توکل تون بر #خدا ماندگار❤️
سه شنبه تون پر از بهترینها🌈
#انگیزشی
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🌸🌸🌸🌸
4_5800928884635470589.mp3
6.61M
سوالِ شما: 👇
چرا باید با #خواستهیِ_قلب مخالفت
کرد؟ مگه خدا این لذت ها رو برای
ما نیافریده!
📻🌿 پاسخ از استاد #پناهیان 👉
#پرسش_پاسخ
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
رسانه الهی
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_هفتم شوکه بودم. 😳 عمو: زن عموت رو که دیدی، هر روز هر روز بیرون ب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_هشتم
یک هفته از سفر مشهد میگذره.
امیرعلی رفت اردوی شلمچه.
منم از وقتی برگشتیم، هیچ جا نرفتم.
تو فکر مشهدم. اونجا که بودم یکی رو داشتم که باهاش درد دل کنم.
ولی الان چی؟ حوصلم سر رفته بود ولی دلم نمیخواست از خونه برم بیرون.
عمو هم چند سری زنگ زد ولی هربار بهونهای آوردم و نرفتم.
دیگه دلم نمیخواست با یه مرد هوس باز رابطهای داشته باشم.
خودمم نمیدونم اون همه عشق به عموم که باعث میشد بیستوچهار ساعته خونشون باشم، چی شد؟ ولی میدونم الان اصلا صلاح نیست برم پیشش.
تازه میدونستم اگر هم برم و بفهمه که اون سفر مشهد، با دل من چه کرده؟ کلی مسخرهاممیکنه . کاش امیرعلی بود تا باهاش درددل میکردم.
نت گردی میتونست یکم حوصلم سرجاش بیاره . لپتاب روشن کردم.
نفهمیدم چی شد که یه دفعه سرچ کردم امام رضا؟
خب چه ایرادی داشت میخواستم در مورد دوستی که این آرامش رو مهمون قلبم کرده بود تحقیق کنم.
اول ازهمه عکسای حرم رو دیدم.
وای چقدر دلم تنگ شده بود.
خوندم.
تک به تک سایتارو.
زندگینامه امام رضا رو.
وای الهی بمیرم براش چقدر سخته تو غربت شهید بشی. بعد از خوندن زندگینامشون بیشتر بی تاب شدم وبارون اشکام هم تندتر بارید.
از یه طرف هم خوشحال شدم چون فهمیدم آرامگاه خواهرشون قمه و مامان اینا هم قراربود این هفته برن سالگرد یکی از اقوام که خونه اون ها هم همونجاست.
قرار نبود من برم چون اصلا به این جور چیزا علاقه نداشتم ولی حالا....
وقتی امام رضا انقدر خوب بود، پس خواهرش هم میتونست خوب باشه. میتونست مایه آرامش من باشه.
#ادامه_دارد.
#ح_سادات_کاظمی
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
چهار شنبه تون سرشار از بهترین ها 🌸
🌸دوست خوبم
🍃زندگی یعنی دیدن
🌸لبخند عزیزانی
🍃که دوستشان داریم
🌸خوشبختی یعنی
🍃شادی های بی دلیل
🌸خنده های ازته دل.
🍃خوشبختی هیچ ربطی
🌸به ثروت نداره
🍃آدماى مثبت،
🌸هرجا باشن و با هر شرایط
🍃حالِ لحظه هاشون خوبه🌸
#انگیزشی
رسانه الهی🕌 @mediumelahi
⚠️ #تلنگر
🥀نشانه های ضعف ایمان:
🍃سستی در نماز❗💔
🍃ترک تلاوت قران❗️💔
🍃ترک ذکر الله❗️💔
🍃ترک نماز جماعت❗️💔
🍃غیبت کردن❗️😕
🍃بی احترامی به والدین❗️😡😳
🍃رعایت نکردن حقوق دیگران❗️😏😪
🍃مشغول بودن به کارهای بیهوده❗️
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi