eitaa logo
رسانه الهی
353 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
690 ویدیو
12 فایل
خدایا چنان کن سر انجامِ کار تو خشنود باشی و ما رستگار ارتباط با ما @Doostgharin
مشاهده در ایتا
دانلود
رسانه الهی
خوب این یک طرح ساده برای خوندن نماز قضا ✅✅✅✅✅ 1⃣برنامه ای ساده برای #نماز_قضا 🌸شنبه نماز صبح 🌸
یادتون باشه👌👌👌 یک روز رو کامل بخونید بعد برید سراغ روز بعد🤔 یعنی نمیشه مثلا چند تا نماز صبح بخونیم بعدش چند تا نماز دیگه باید👇👇👇👇👇 به ترتیب👌 یک نماز صبح یک نماز ظهر یک‌نماز عصر یک نماز مغرب یک نماز عشا بخونیم وقتی یک روز کامل شد، نمازهای قضا ی روز بعد را باز هم به ترتیب بخوانیم🕌 با توسل به ساحت مقدس امام زمان ارواحنافداه شروع کنیم👌 رسانه الهی🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 (ع) 🌴داروی هر درد ما از دم تو می رسد 🌴حک شده بر سینه، یا: بابِ حوائج مدد🤲 🎤 رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀 ✅ امام موسی کاظم علیه السلام: هر کس خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب خود را در روز قیامت از او باز میدارد. رسانه الهی 🕌 @mediumelahi 🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه الهی
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_دهم با اینکه اصلا از دخترای محجبه و مذهبی خوشم نمیومد ولی باهاش دست
بلاخره از ملیکا جدا شدم . ملیکا: زهراسادات توماشینه. بیابریم. گرمه خانم خانما. _ اها باشه بریم. ملیکا راه افتاد و منم دنبالش. تا رسیدیم به یه سمند سفید . ملیکا در جلو رو برام باز کرد و خودش هم رفت عقب نشست. سوار شدم و سلام کردم و بعدهم با آغوش زهراسادات مواجه شدم بالاخره بعد از احوالپرسی و این چیزا راه افتاد. ملیکا: خوب چه خبرا؟ دیگه میای قم و میری حرم؟ مثلا یه زمانی خواهر بودیما. در جوابش به لبخند اکتفا کردم. راست میگفت همیشه، هرجا،باهم میرفتیم و میگفتیم: ما خواهریم و از این حرفا. ولی اون برای بچگیامون بود خب. جالبه که همه چیزو یادشونه. هم خوشحال بودم و هم ناراحت. ناراحت به خاطر اینکه هنوزهم نمیتونستم خیلی از برخوردای این مذهبیا رو تحمل کنم. چون با اعتقاداتشون مشکل داشتم و خوشحال هم برای اینکه دلم برای دوستام تنگ شده بودو حالا بعد یازده سال داشتم می‌دیدمشون. البته ناگفته نماند که من خیلی سرد برخورد کردم وظاهرا ناراحت شدن که دیگه حرفی بینمون ردو بدل نشد. منم سکوت رو ترجیح دادم . زهراسادات: حانیه جان. الان خونه مامان بزرگ اینا خیلی شلوغه مامان اینا گفتن بهت بگم اگه دوست نداشتی بیای اونجا بریم خونه ما. _ نمیدونم هرجور خودت میدونی . زهراسادات: پس بریم خونه ما. . . . . زهراسادات در رو باز کرد و کنار ایستاد تا من وارد بشم. با وارد شدنم خاطره های خیلی محوی,از کودکی برام زنده شد. چه روزای خوبی رو اینجا گذروندیم. . . زهراسادات با یه سینی شربت وارد پذیرایی شد و نشست کنارم. زهراسادات: حانیه یه چیزی بپرسم ناراحت نمیشی؟ _ اگه تانیا صدام کنی نه. _ بابات چجوری حاضر شد تو همش پیش عموت باشی با این اعتقاداتش؟ شونه بالا انداختم. _ نمیدونم. شاید.... با اومدن ملیکا حرفمون نا تموم موند . خلاصه بعداز کلی شوخی و خنده که من هم طبق معمول مسئولیت خطیر خندوندن بقیه رو داشتم، صدای آیفون، بیانگر اومدن مامان باباها بود... . رسانه الهی🕌 @mediumelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 هم میتواند سبب گناه شود -یڪ پست اشتباه👀 -یڪ لایڪ غلط🙊 -یڪ ڪامنت نادرست✍ میتواند گناهے عظیم را برایت ثبت ڪند🙈 مراقب ڪانالها وگروهها وپیج هایے باش ڪہ‌ آنها را دنبال میڪنے 👌 اگر نشر دهنده ے فساد هستند😱 از آنها خارج شو ✅ مراقب باشیم‼️ رسانه الهی 🕌 @mediumelahi 🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا