باید یاد بگیریم
وقتی اشتباهی ازمون سر زد عذر
خواهی کنیم 🙏
و یاد بگیریم وقتی کسی
از ما عذر خواهی کرد بهش احترام بزاریم ..👌
عذر خواهی نشانه ضعف نیست
نشانه شخصیت و تفکر است👌
#تلنگرانه
#رسانه_الهی 🕌 @mediumelahi
🦋▪️◾️◼️◾️▪️🦋
پروانه ها همیشه با بالهاشان پرواز نمیکنند🤔
گاه با دست بسته در مسجد😔
گاهی با پهلوی شکسته پشت در😭
گاهی با جگر سوخته و تابوت دوخته😭
و
گاهی با #حسین ع در کاروان عشق
پرواز میکنند🦋
••••••••••
پروانه ها ،حاجت روا میکنند
پروانه ها ،ارباً اربا میشوند😭
پروانه ها ،در خرابه تنها میشوند😭
پروانه ها ،جامانده بر ریگها میروند😭
پروانه ها ،زیر آفتاب سوزان میهمان میشوند🌟
پروانه ها ،
کاخ را با نفس
با صدا و صلابت و وقار
با #منطقِ_علی_وار شان
بر سر یزید ویران می کنند.
🦋پروانه ها همه دور شمع وجود زینب،نهضت #عاشورا را زنده نگه می دارند.
و #زینب، عجین شده با #حیا و وقار ...👌
پروانهی هئیت #حسین_علیه_السلام باشیم🦋
✍آزاده چون حُر باشیم👌
#محرم
#رسانه_الهی 🕌 @mediumelahi
رسانه الهی
بسم الحبیب #قسمت_هفدهم ←← فشار خون دیدن وقتی آهنگ پر از احساسی گوش میدین بعد یهو ولوم صدای خوانند
بسم الحبیب
#قسمت_هیجدهم
سلامی به گوش نوازی موسیقی امواج دریا🌊
خب بعد از پرداختن به اثرات سوء موسیقی میخوایم این دفعه از یه پنجره ی دیگه به موسیقی نگاه کنیم،👇👇👇
🔹موسیقیدرمانی🔹
در مقابل همه این حرفهایی که زده شد و همه مضرّاتی که برای موسیقی گفته شد عدهای نیز ادّعا میکنند که موسیقی در درمان بسیاری از بیماریها کاربرد داره و البتّه امروزه یکی از بحثهای مهم، همین بحث درمان، بوسیله موسیقی هست که اصطلاحاً بهش #موسیقیدرمانی اطلاق میشه و یا گفته میشه پخش موسیقی در گاوداریها بر روی شیردهی گاوها تاثیر داشته و مقدار شیردهی اون ها رو افزایش داده و از این قبیل مسائل....
در این مورد توجه به چند نکته لازمه:
⬅️اولاً: باید دید که این ادعاهای مطرح شده تا چه حد صحّت و سقم داره و تا چه حد از جنبههای تبلیغاتی برخوردار هست.
⬅️ثانیاً: بسیاری از روانپزشکان معترفاند به اینکه نتیجه درمان با موسیقی بسیار ضعیف هست چنانکه «اسکریل» در این زمینه میگه: «من اقرار میکنم که عدم موفّقیّتهایی در زمینه درمان با موسیقی وجود دارد ولی باید در ضمن، اثر تسکیندهنده و مشغول کننده آن را نیز در نظر داشت.»
⬅️ثالثا: باید نسبت بین کسانی که بوسیله موسیقی درمان شدهاند و کسانی که از این طریق دچار بیماریهای روحی شدهاند سنجید و مقایسه کرد و دید آمار کدام یک بیشتره. در این صورت با مشاهده آمار زیاد بیماران خواهیم دید که آمارشان قابل مقایسه نیست❗️
🔻در ضمن، بر فرضِ تاثیر مناسب داشتن، یا این گونه س که اون موسیقی، موسیقی طبیعیه یا موسیقی هنری که گوش دادنش #مجاز باشه، نه هر موسیقی و اینگونه موسیقیها هم نه برای هر شخصی بلکه برای یک عده خاصّی که پزشک متعهّدی برای او تجویز کرده باشه مفید خواهد بود. لذا اینگونه نیست که هر شخصی بتواند هر نوعی از موسیقی را که خواست به این بهانه گوش بده.
🔻همچنین شاید بیماریهایی از این طریق درمان بشن ولی ما فقط ظاهر قضیّه رو میبینیم و مضرّات اون رو نمیبینیم. مثل درمان، با قرصها که ظاهراً بیماری، بواسطه اون رفع میشود ولی در واقع، یک عارضه دیگری پیدا میشه که شاید در کوتاه مدت، متوجه اون نشیم ولی در دراز مدت اثر خود را بگذاره.
⚠️کارکرد #موسیقی در درمان هم محدوده خاصّ زمانی و کاربردی داره و استفاده بلندمدت و بیپروای #آهنگهای مختلف، بویژه آهنگهای پرتنش، مورد تجویز هیچ درمانگری نیست.
🐮در مورد موسیقی و افزایش شیر گاو هم باید گفت: همان دانشمندانی که افزایش شیر گاو رو براثر موسیقی اثبات کردهاند بعدها پائین بودن #کیفیّت اون شیر رو اثبات کردهاند.همچنین عمر گاوها پائینتر آمده 😔
💢در نهایت میتوان گفت: ممکن هست موسیقی دارای اثرات مثبتی برای انسان باشه ولی آیا باید فقط به اثرات مثبت اون نگاه کرد؟ در مورد شراب هم #قرآن، فرموده: منافعی برای مردم دارد ولی قرآن در ادامه میفرمایدکه ضرر و گناهش بزرگتر از نفعش هست❗️
💢لذا هرچیز اگرچه دارای منافعی نیز باشه نمیتوان مطلقاً مفید دونست و باید جنبههای دیگر اون رو هم در نظرگرفت.👌
💯و بالاخره اینکه نمیتوان منکر تاثیر موسیقی و حتّی لذّت موسیقی شد و این مسئله، حل شده است ولی بحث اصلی راجع به اون دسته از موسیقیهایی بود که هم از نگاه #شرع و هم از نگاه #دانشمندان مذمّت شده بود که در اثر تخریبیِ چنین موسیقی جای تردید نیست و عمده مضرّاتی هم که گفته شد به همین قسمت از موسیقی بر میگرده.
نظر شما چیه؟!🧐😉
می ارزه که به خاطر کوچک ترین اثرات مفید ضرر بزرگی به زندگی مون بزنیم؟!🤔
با ما همراه باشید👋🏼🌹
#موسیقی
#انواع_موسیقی_غنا
#رسانه_الهی 🕌 @mediumelahi
رسانه الهی
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_بیست_و_پنج در همسایگی ما در آبادان خانواده ی کریمی زندگی میکردند. آنه
:
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_بیست_و_شش
زینب خیلی از روزهای گرم تابستان پیش مادرم می رفت و خانه مادرم میماند. مادرم همیشه مشکل گشا نذر میکرد. یک #کتاب داستان قدیمی داشت که ماجرای عبدالله خارکن بود؛ مرد فقیری که از راه خارکنی زندگی میکرد. عبدالله خواب میبیند که اگر چهل روز در خانه اش را آب و جارو کند و مشکل گشا نذر کند، وضع زندگی اش تغییر میکند. عبدالله بعد از چهل روز مقداری سنگ قیمتی پیدا میکند و از آن به بعد ثروتمند میشود.
مادرم کتاب را دست دخترها میداد و موقع پاک کردن مشکل گشا همه کتاب را میخواندند. مادرم داستان حضرت #خضر (ع) و امام علی (ع) را هم تعریف میکرد و دخترها مخصوصا زینب با علاقه گوش میکردند و آخر سر هم پوست آجیل مشکل کشا را توی رودخانه میریختند.
وقتی بچه ها به سن #نماز خواندن می رسیدند مادرم آنها را به خانه اش میبرد و نماز یادشان میداد. وقتی بچه ها نماز خواندن را یاد میگرفتند مادرم به آنها جایزه میداد .
زینب سوالهای زیادی از مادرم میپرسید او خیلی #کتاب میخواند و خیلی هم #سوال میکرد.
ولی در کنار فهم و آگاهی اش دل بزرگی هم داشت. وقتی خواهرش شهلا مریض میشد خیلی بی قراری میکرد. برخلاف زینب که #صبور بود شهلا تحمل درد و مریضی را نداشت. زینب به او میگفت: چرا بیقراری میکنی، از خدا #شفا بخواه ، حتما خوب میشوی.
شهلا میفهمید که زینب الکی نمیگوید و حرفش را از ته دلش میزند.
زینب کلاس چهارم دبستان #با_حجاب شد. مادرم سه تا #روسری برایش گرفت. #زینب روسری سر میکرد و به مدرسه میرفت. بچه ها خیلی مسخره اش میکردند و امل صدایش میزدند. بعضی روزها ناراحت به خانه می آمد. معلوم بود که گریه کرده است. میگفت: مامان ، همه ی بچه ها به من امل میگویند.
یک روز به زینب گفتم:تو برای خدا#حجاب زدی یا برای مردم؟
زینب گفت: معلوم است، برای خدا.
گفتم: پس بگذار بچه ها هر چی دلشان میخواهد بگویند.
همان سال که #با_حجاب شد #روزه هایش را شروع کرد. خیلی لاغر و نحیف بود. استخوان های بدنش از شدت لاغری بیرون زده بود. گاهی که با شهلا حرفشان میشد با پاهایش که خیلی لاغر بود به شهلا میزد. شهلا حسابی دردش میگرفت. برای اینکه کسی در خانه به #حجاب و #روزه گرفتنش ایراد نگیرد ازده روز قبل از ماه #رمضان به خانه ی مادرم می رفت.
#ادامه_دارد....
#نویسنده_معصومه_رامهرمز
#رسانه_الهی 🕌 @mediumelahi
#انگیزشی
مردم میپرسن چطور اینقدر انگیزه داری
با اینکه دوتا پاهات رو از دست دادی؟
...من خیلی ساده میپرسم
شما چطور با اینکه دو پای
سالم دارید اینقدر بی انگیزه اید؟
👤جوئی جونز
#رسانه_الهی 🕌 @mediumelahi
💢 حضور در مجلس عزاداری با احتمال ابتلا به کرونا
#احکام_عزاداری
#احکام_کرونا
#پرسش_پاسخ_احکام
#رسانه_الهی 🕌 @mediumelahi
رسانه الهی
: #رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_بیست_و_شش زینب خیلی از روزهای گرم تابستان پیش مادرم می رفت و خانه م
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_بیست_و_هفت
با اینکه میدانستم از نظر جثه و بنیه خیلی ضعیف است، جلویش را نمیگرفتم.
خانه مادرم آن زمان هنوز کولر نداشت و شب ها روی پشت بام کاهگلی می خوابید. مادرم هر سال ده یا پانزده روز جلوتر از ماه #رمضان به پیشواز میرفت.
شب اولی که #زینب به آنجا رفت به مادرم سفارش کرد که برای سحری بیدارش کند تا زینب هم به پیشواز برود مادرم دلش نیامد که زینب را صدا کند.
نصف شب آرام و بیصدا از روی پشت بام پایین رفت و به خیال خودش فکر می کرد که زینب خواب است.
زینب از لبه ی پشت بام خودش را آویزان کرد و مادرم را صدا زد و گفت: مادربزرگ، چرا برای سحری صدایم نکردی؟ فکر میکنی سحری نخورم #روزه نمیگیرم؟ مادربزرگ به خدا من بی سحری روزه میگیرم. اشکالی ندارد؛ بی سحری روزه میگیرم.
مادرم از خودش خجالت کشید برگشت به پشت بام و زینب را بوسید و خواهش کرد که با او به پایین برود و سحری بخورد.
مادرم به زینب گفت: به خدا هر شب صدایت میکنم ولی جان مادربزرگ بی سحری روزه نگیر.
آن سال زینب همه ماه رمضان را روزه گرفت و ده روز هم پیشواز رفت.
من در آن سالها به خاطر هوای شرجی آبادان دچار آسم شده بودم. مدتی بود که مرتب مریض میشدم
زینب خیلی غصه من را میخورد .آرزوی زینب این بود که برای من تخت بخرد و پرستار بگیرد.
میگفت: بزرگ که بشوم نمیگذارم تو زحمت بکشی، یک نفر را می آورم تا کارهایت را انجام دهد.
مهرداد مدتی با رادیو نفت آبادان کار میکرد و مرتب توی خانه #نمایش تمرین میکرد .
در یکی از نمایشها "پهلوان اکبر" ی هست که میمیرد
زینب نقش مادر پهلوان اکبر را بازی میکرد. در نمایش "سربداران" هم نقش "مورخ" را با مهرداد بازی کرد.
آنها در خانه لباس نمایش تنشان می کردند و با هم تمرین میکردند. من هم مینشستم و نمایش آنها را نگاه میکردم.
زینب و مهرداد به #شعر هم علاقه داشتند. مهرداد شعر میگفت و زینب با لذت به شعرهای مهرداد گوش میداد.
مهران و مهرداد همیشه حواسشان به خواهرهایشان بود.
مهران از زنهای لاابالی و سبک بدش می آمد و همیشه به دخترها برای رفتارشان تذکر میداد . اگر دخترها با دامن یا پیراهن بیرون می رفتند حتما جوراب های ضخیم پایشان میکردند وگرنه مهران آنها را بیرون نمی برد
زینب به برادرها و خواهرهایش علاقه داشت. گاهی با آن دست های لاغر و کوچکش، لباسهای مهران را میشست.
جوراب های مهرداد را میشست. دلش میخواست به یک شکلی #محبت خودش را به همه نشان دهد.
#ادامه_دارد....
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
#رسانه_الهی 🕌 @mediumelahi