Tahdir joze9.mp3
4.11M
#جزء_نهم🌺🌺🌺🌺
#تحدیر
#تندخوانی
🍃🌺خوشبختي یعني بہ نیابت از امام زمانمون هر روز قرآڹ بخونيم😍😍😍😍
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
Tahdir joze8.mp3
4.07M
#جزء_هشتم🌺🌺🌺🌺
#تحدیر
#تندخوانی
🍃🌺خوشبختي یعني بہ نیابت از امام زمانمون هر روز قرآڹ بخونيم😍😍😍😍
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
m03.mp3
25.66M
#جلسهسوم
#انسانمصلح
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾
سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل] (۱)
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿۲﴾
كه واقعا انسان دستخوش زيان است (۲)
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كرده اند (۳)
#استاد_تقوی
#امربهمعروفو_نهیازمنکر
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🍃🌸🍃🌸
#مکروهاتروزه ❓👇
✍برخی از مکروهات #روزه عبارت است از:
1⃣ هر کاری که سبب ضعف شود؛ (مانند خون دادن و حمام رفتن )🚿💉
2⃣ بوییدن گیاه خوشبو؛ (عطر زدن مکروه نیست)🌹
3⃣ خیس کردن لباسی که بر تن است؛💦💧
4⃣ مسواک کردن با چوب تر؛🪥
5⃣ کشیدن دندان و هر کاری که به سبب آن از دهان خون بیاید؛🩸🦷
6⃣ چشیدن غذا و مانند آن؛😋
7⃣ ریختن دارو در بینی در صورتی که به حلق نرسد؛💊🫧
8⃣ ریختن دارو در چشم و سرمه کشیدن در صورتی که بو یا مزه آن به حلق برسد؛👁️🗨️
9⃣ نشستن زن در آب؛🛁
🔟 لمس کردن همسر و شوخی با او و هر کاری که موجب برانگیخته شدن شهوت شود؛🚻
1⃣1⃣ مضمضه زیاد
📚 رساله نماز و روزه، مسأله ۸۷۸
#پرسش_پاسخ_احکام
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🍃🌸🍃🌸
رسانه الهی
👆👆👆👆👆 استکان چای هر دو نفر خالی بود، دل پُر ستاره هم همینطور. چیزی در کلام فرشته بود که با وجود
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
#رمان
#ستاره_سهیل
#قسمت_چهل_و_دوم
-سلام ستاره خانم گل و گلاب
-سلام، معلومه کجایی دختر؟ میدونی چقدر نگرانت شدم؟
-دیگه نشد ستاره، غرغر نکن تو روخدا، عوضش میام جبران میکنم، پایهای بریم بیرون؟
-عصری، کلاس دارم آخه.
-خب بعد کلاست.. باشه.. قربونت برم.. خودم میام دنبالت. خبرای مهمی برات دارم. پس مثل دفعه قبل، میام همونجا.
-باشه حالا اگه نشد بهت خبر میدم.
تلفن را قطع کرد و در کیفش انداخت، که یک پژو شبیه ماشین عمو از جلویش عبور کرد و در چند قدمیاش توقف کرد.
ستاره برگشت، از پشت سر موهای جوگندمی عمو و آویز الله جلوی ماشین را شناخت. ماشین دنده عقب آمد، تا به نزدیکی ستاره رسید.
-سلام عموجون.. اینجا چکار میکنی؟
-سلام عمو، از مسجد برمیگردم.
خواست قضیه گم شدن کارتش را بگوید، اما منصرف شد.
-با یکی از دوستام تو مسجد کار داشتم، اومدم دیدمش و دیگه تا الان طول کشید. شما جایی میرین؟
-دارم میرم سر مزار حسین. میای؟
-نام پدرش را که شنید دلش هری ریخت. توقع هرچیزی را داشت غیر از این.
-خب.. من...
-بیا بریم عمو، منم تنهام. بیا بریم.
-باشه.. ولی.. من.. چادر ندارم که..
-بیا اونجا خانما بهت چادر میدن.
-آخه عمو، عصر کلاس دارم.
کمیفکرد، بهترین موقعیت بود که درخواستش را بگوید باید همینکار را میکرد.
-بعدهم میخوام با دوستم برم بیرون.
-چشم، زود برت میگردونم، حالا بیا بریم. توکل بخدا.
از خدا خواسته، سوار ماشین شد.
-کمربندتو ببند عمو.
-چشم عمو! فقط میشه یچیز شاد بذاری؟
-عمو نگاه معناداری به او انداخت.
-خب الان تو مسجد قرآن گوش دادم، گفتم یه تنوعی بشه.
-عمو خودت میدونی من اهل اینچیزها نیستم..این آهنگهای جدید که اومده...
زنگ تلفن، حرفش را نیمه تمام گذاشت.
-الو، سلام حاج احمد! قربون شما. نه من پایگاه نیستم. نمیدونم والا، سلطانی دم دره ازش یه پرس و جویی بکن.. چشم من اگر رسیدم عصر یه سر میزنم. قربان شما..
ستاره همچنان ساکت ماند تا ببیند عمو حرفش را ادامه میدهد یا نه. نگاهی زیر چشمی انداخت. اما انگار، چیزی ذهن عمو را مشغول کرده بود. از فرصت استفاده کرد و هندزفری را داخل گوشش گذاشت، تا حال و هوایش عوض شود. خیال میکرد با گذاشتن هندزفری، دیگر نور و موج صدای قرآن به او برخورد نمیکند.
نویسنده: ف.سادات{طوبی}
✅کپی ممنوع
✅ در صورت داشتن سوال، به آیدی نویسنده پیام دهید👇
@tooba_banoo
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
1396-09-09_09-29-56_2_12_9_24__۰۳۱۴۱۵.mp3
1.34M
#مناجات
با روی سیاه با گریه و آه
از راه اومدم با بار گناه😭😭
من خیلی بدم من دیر اومدم
دستم رو بگیر من نابلدم😭😭😭
🎤#حاجمحمودکریمی
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi