eitaa logo
کانال مهدی نظارتی زاده
132 دنبال‌کننده
5 عکس
10 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در موکب عباس روضه می خواند استکانی که دسته اش شکسته بود... مهدی نظارتی زاده https://eitaa.com/mehdinezarati
یُخرجُهم من الظُلمات الی النّور امام چراغ های تعقل را خاموش کرد تا تکلیف تعلق روشن شود... مهدی نظارتی زاده
این بار چندم است آیه ای را تکه تکه از توی گودال بیرون می آورند ابوتراب در گوش چاه از گودی زمین چه پرسیده بود؟ چرا هر چه شمشیر ها و بمب ها سنگین تر می شوند نمی‌توانند اندیشه ی تو را ترور کنند؟ آیا ظهر امروز هم برای ما یک روز معمولی عاشوراست؟ نگاه کنید انسان ها آل عبای دیگری را که قسم خورده است به ولعصر قسم خورده است آب بیاورد قسم خوردیم تاب بیاوریم به کودکان تشنه بگویید سید عباس رفته است آب بیاورد ولعصر ان الانسان لفی خسر آب بپاشید به صورت و خواب انسان ها آب بریزید روی این آمبولانس سوخته که خاکسترش هنوز آژیر می کشد نگرانم سید عباس رفته بود آب بیاورد من تکبیر هایش را از لابه لای کوچه های تل‌آویو می شنوم نگرانم و می‌دانم روضه ی عباس آرامم نمی‌کند آرام نیستند کلمه های قرآن و حتی توی یک آیه نیستند کلمه ی نصر الله از سوره ی فتح بیرون می زند می رود در آیه های یا ایها الذین آمنوا می رود پیش نماز آیه های صلات می شود می رود در کلمه ی جهاد بیدار می شود در سوره ی کهف می رود با موسی در آزمایش فرعون تبر می دهد دست ابراهیم و یوسف می خواند توی گوش سید هادی نصر عبا می پوشد اندیشه می شود در کلمه ی "سر عباس" مشگ ها را برمی‌دارد و قول می دهد برای کودکان کودکی بیاورد... مهدی نظارتی زاده https://eitaa.com/mehdinezarati
ایستاده ام مثل یک شعر که روی دیوارها دست به دست می شود ما حرف می زنیم با هم من حرف می زنم با احمد که توی بوسنی نامش را تیر باران کردند من حرف میزنم با مهدی آنیلی وقتی با سر او را از یک پل هوایی پرت می کردند من با آن سرخ پوست که همیشه در عکس ها پیپ می کشد و عکاس دستور داده است پشت به آفتاب سیاه بیفتد می نشینم و سیگار بهمن می کشیم مثل زخمی که رسیده باشد به یک مزرعه ی پنبه می نشینم و با کارگران شیلی چای می خوریم حرف می زنیم از یک اعتصاب اجباری غذا اندازه ی آفریقا می روم در یک فیلم هالیوودی و جایی که فیلم نامه می گوید به سینه ی احمد شلیک کن تفنگ را می گیرم رو به روی دوربین و در فیلم دیگری پشت تریبون دیالوگ هایم را عوض می کنم آنقدر حرف هایم را عوض می کنم که گیج شود مامور ساواک گیج شود مامور موساد گیج شود مامور شکنجه ی اف بی آی من یک شعرم که از دیوار یک سلول می روم روی دیوار دیگری من اندازه ی دیوارهای گوانتانامو سکوت کرده ام و اندازه ی کتابی مقدس حرف دارم من کلمه ام یک کلمه ی انتحاری که از تمام ایست بازرسی ها رد شده است از تمام فیلتر ها رد شده است و امشب توی سازمان ملل می خواهم یک شعر مقاومت بخوانم... مهدی نظارتی زاده https://eitaa.com/mehdinezarati
🔴 فتوای صریح امام خامنه‌ای برای ضربه زدن به منافع رژیم صهیونیستی در سراسر جهان 🔹 امام خامنه‌ای: هر ضربه که هر شخصی و هر مجموعه‌ای به رژیم صهیونیستی وارد کند خدمت به کل منطقه و کل انسانیت است. ____________________ 🔴 الفتوى الصريحة للإمام خامنئي بشأن ضرب المصالح الصهيونية في جميع أنحاء العالم 🔹الإمام خامنئي: أي ضربة يوجهها أي شخص أو أي جهة إلى الكيان الصهيوني هي خدمة للمنطقة بأسرها وللإنسانية جمعاء. __________________ 🔴 The clear fatwa of Imam Khamenei for striking the interests of the Zionist regime across the world 🔹Imam Khamenei: Any blow that any person or group deals to the Zionist regime is a service to the entire region and all of humanity. _______________________ ۱۴۰۳/۰۷/۱۳ دوستان از هر امکانی که دارید استفاده کنید و نشر دهید. ما سربازهای کلمه ایم https://eitaa.com/mehdinezarati
پرچم های عزا از آن طرف مدیترانه هم دیده می شوند اربعین با پای پیاده از مرزها گذشته است من صدای اسپری های مشگی که روی دیوارها می نویسند "قال صادق" را شنیده ام روی دیوار سفارت خانه ها روی دیوار خانه ها روی دیوار سازمان ملل می نویسیم: امام! می نویسیم یخرجونهم من الظلمات می نویسیم: قرآنی که دست ماست هر برگه اش اعلامیه ایست که می تواند انقلاب کند شوری که شورش می کند در دانشگاه ها شورش می کنند پابرهنگان من صدای اسپری های فلفل را می شنوم ای جنگ جهانی عاشورا! ای که اذان و شهادتین در گوش نوزادهای تو یکیست و مادرانت شهید حامله اند فطرس آیه هایی آورده برای کسانی که برگشته اند فی دین الله افواجا کسانی که نام لشگر آنها وهب است پیراهن ها و کوله های از سفر برگشته خاک اربعین را می برندو منتشر می کنند نام تو را شنیده ام از دهان زخمی بومیان آمریکا از دهان بلال های مؤذن در آفریقا از سلمان های فارس شنیده ام این خاک میراث زمین است سرت شکوفه نبود که بچینند تو شکوفایی! و این گودال بیشتر نقطه ی شروع است تا پایان... مهدی نظارتی زاده https://eitaa.com/mehdinezarati
غمگین ترین جای مجسمه لبخندی ست که با چاقو تراشیده اند... مهدی نظارتی زاده https://eitaa.com/mehdinezarati
او کلمه های خدا درون نامه ایست که دارد به سمت یزدگرد سوم می رود ابروهای حمزه را داردو سلمان منا در حال کندن زمین در جنگ خندق است او همان چند نفر بود در انقلاب علی تنهایی قنبر است شبی که هر چه در نماز دوید به شمشیر ابن ملجم نمی رسیدو علی را ترور کردند... دویدو خنجر را درآورد از پای مجتبی تیرها را در آورد از تابوت مجتبی که تیرها و نور از حصیر عبور می کنند نامه را باز کرد: من الغریب را خواندو اشک هایش چکید روی صورت حبیب نامه را بوسیدو از کوفه بیرون زد نشسته است پای مناجات های سجاد دوات و مرکب خریده است امشب دعای خمسه عشر را بنویسد بحارو الانوار را بنویسد شلاق می‌زنند به او چون حدیثی از جعفر بن محمد حفظ کرده است شلاق می زنند چون توی زندان برای امام آب آورده و نامه ای برده او یک جریان است با انگشت اشاره می‌کند به گهواره ای و از سربازهایش حرف می زند کفن می پوشد با ورامین و در حسینیه دست راستش را ترور می کنند کلمه های خدا هجرت می کنند از آیه ای به آیه ای دیگر از کربلایی به کربلایی دیگر او کلمه ی روح الله ست که جمله هایش را تکانده از هوای نفس خودش را رسانده است به فتحی قریب حلقه زده است دور کلمه ی غریب و غریب به قریب نزدیک شده است https://eitaa.com/mehdinezarati
نذر کرده ام هر بار به تهران می آیم روی دیوار سفارت انگلیس یک شعر بنویسم: شن های بیابان سربازهای ما که اتم به اتم به شما فکر می کنند و پرنده هایی که هر صبح پشت پنجره می بینید نامشان ابابیل است ما می آییم ما سوزیم که از لای پنجره می آییم سنگ های ما حافظه دارند ما نام تک تک شما را روی سجیل ها نوشته ایم با تک تک حروف زیارت عاشورا با تک تک حروف شهادتین به شما حمله می کنیم فاصحاب المیمنت حمله می کنند به اصحاب شمال و سلاما سلاما غزه ای شهر شهید! روی دیوار بعدی یک جوان آفریقایی ام که پوستر زانو زدن سربازان انگلیسی توی خلیج فارس را زده ام به دیوار اتاقم نگاه می کنم به عکس نگاه می کنم به رنگ پوستم پوستم این جلد رمان دوازده سال بردگی نگاه میکنم به کاخ سفید که نامش یک تبعیض نژادی ست در بوسنی مرا اعدام کردند چون نام من احمد بود یک دیوار اعدام و تیر باران می کشم احمد مطر را می کشم که دارد سعی می کند شهادتین بگوید یک جوان افغانی ام زمستان امسال خواهرم آمنه مرد در هوای منفی دوازده درجه که حتی ویروس فلج اطفال می میرد با دغال گرم نوشتن شعار روی دیوارم تابوت شهید می کشم که در کوچه های لندن دارد تشییع می شود تکبیر می کشم با لهجه ای فرانسوی https://eitaa.com/mehdinezarati
هر دو در موشک باران به دنیا آمدیم من وقتی ایران را می زدند و پسرم وقتی ایران آن ها را می زند... https://eitaa.com/mehdinezarati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای آب خوردن نوزادی قطع شدو گردو خاک نشست توی اتاق پذیرایی بمب ها آمده بودند قوم بنی اسرائیل آمده بودند مهمان هایی گرسنه موش هایی گرسنه که تا اتاق پذیرایی را می خورند اتاق خواب را می جوند یحیی نوزادها را تکه تکه جمع می کند تمام نیرویش را جمع می کند تا عصای موسی،این تکه چوب به هدف برخورد کند... https://eitaa.com/mehdinezarati
خدا از جنود خود در زمین و آسمان گفت و با دست های شیطان پهپاد را فرستادو از مقتل سنوار از عصای موسی هنگامه ی پرت شدن فیلم گرفت آژدها می شود تکه چوبی که تو انداختی یحیی! مهدی نظارتی زاده https://eitaa.com/mehdinezarati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با کلمه ها یک پهپاد می سازم که قلب دارد و بال هایی جبرئیل پرنده ای که ترجمه می شود می نشیند توی دل انسان ها فرود می آید توی ساختمان گوگل و مسیحی ها معنی لبیک یا حسین را سرچ می کنند من یک شیعه ام خون موسی کاظم توی زندان می دود درون رگ های من می دوند رگ های من نگاه کنید به ساعت های مچی و حرف بزنید با کسی که صاحب زمان است حرف بزنید با دوازده ماه دور نیست توی بین الحرمین زیارت نامه می بینیم به زبان هایی مختلف که آمده اند زنده باشند دور نیست عکس دسته جمعی انسان ها توی کربلا دور نیست سقا خانه ی قدس پناه برده به دامن گوهرشاد https://eitaa.com/mehdinezarati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در جنگ بیش از کودکان کودکی کشته می شود.‌‌. .عباس گلکار. در یک کوچ بی هدف راه می روی راه می روی و از کفش هایت خون می آید... https://eitaa.com/mehdinezarati
او یک مهدی آنیلی ست شاعری که توی ایتالیا از امام جعفر صادقش دفاع می کند مسلمی که اندازه ی قاره ای تنهاست او را از روی پل پرت کردند... https://eitaa.com/mehdinezarati
مُهَج.pdf
412.3K
مجموعه شعر عاشورایی مهدی نظارتی زاده
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ در موکب عباس روضه می خواند استکانی که دسته اش شکسته بود... .................................................... شام جمعه ست کتاب سپیدهای عاشورایی ام با عنوان"مُهَج" را نذر کردم یا جعفر بن محمد علیه السلام مهدی نظارتی زاده چهار آبان 1403 https://eitaa.com/mehdinezarati
29.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این مداحی برای چند سال پیش است.ولی انگار برای همین امشب است. وعده ی خدا صادق است. این عطر را بین دوستانتان پخش کنید https://eitaa.com/mehdinezarati
انگار دوباره متولد شده بود برای پدرش وقتی صدایش را از زیر آوارها تشخیص داده بود تولدی کوتاه آنقدر که توی زایشگاهش دفن شد.. https://eitaa.com/mehdinezarati
تکه های بزرگ تکه های کوچک پازلی که می ترسم تمام شود.. می ترسم آن تکه پای دیوار صورتش‌ باشد پسرم باشد.. https://eitaa.com/mehdinezarati
اگر مثل شاهزاده ها نامت هشام عزیز مانده بود تو را از روی پل پرت نمی کردند نام مهدی آنیلی اما در کوچه های کوفه پیچیده بود نام تو را سر تو را با طلا می خرند... مهدی نظارتی زاده https://eitaa.com/mehdinezarati
میکروفن ها را قطع کردند و به دهان شعری که برای غزه می خواند دست بند زدند شاعر تازه توی زندان به دنیا آمد و کاراکترها توی رمان های عاشقانه به انقلاب پیوستند و پلاکاردها ریختند توی خیابان ها کلمه ی آزادی به دنیا آمد free free Palestine به دنیا آمد و غزه مثل مادری که نوزادش را مرده پیدا می کند یا نوزادی که مادرش را پیدا نمی کند غمگین نبود میشد پای مدیترانه شعرهای عاشقانه گفت... https://eitaa.com/mehdinezarati