مطالعه نهج البلاغه نامه ۱۹ تا نامه ۱۷
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه19 : نامه به يكی از فرمانداران خود به نام عمر بن ابی سلمه ارحبی، که در فارس ایران حکومت می کرد.
🔹هشدار از بدرفتاری با مردم
🔻 پس از نام خدا و درود، همانا دهقانان مركز فرمانداريت از خشونت و قساوت و تحقير كردن مردم و سنگدلی تو شكايت كردند، من درباره آنها انديشيدم نه آنان را شايسته نزديك شدن يافتم، زيرا كه مشركند و نه سزاوار قساوت و سنگدلی و بدرفتاری هستند زيرا كه با ما هم پيمانند، پس در رفتار با آنان نرمی و درشتی را به هم آميز. رفتاری توأم با شدّت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانه روی را در نزديك كردن يا دور نمودن رعايت كن.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه18 : نامه به فرماندار بصره، عبدالله بن عباس، در سال ٣٦ هجری پس از جنگ جمل
🔹روش برخورد با مردم
🔻بدان كه بصره امروز جايگاه شيطان و كشتزار فتنه هاست، با مردم آن به نيكی رفتار كن و گره وحشت را از دلهای آنان بگشای، بدرفتاری تو را با قبيله «بنی تميم» و خشونت با آنها را به من گزارش دادند، همانا «بنی تميم» مردانی نيرومندند كه هرگاه دلاوری از آنها غروب كرد، سلحشور ديگری جای آن درخشيد و در نبرد در جاهليت و اسلام كسی از آنها پيشی نگرفت و همانا آنها با ما پيوند خويشاوندی و قرابت و نزديكی دارند، كه صله رحم و پيوند با آنان پاداش و گسستن پيوند با آنان كيفر الهی دارد، پس مدارا كن. ای ابوالعباس! اميد است آنچه از دست و زبان تو از خوب يا بد، جاری می شود، خدا تو را بيامرزد، چرا كه من و تو در اينگونه از رفتارها شريكيم. سعی كن تا خوش بينی من نسبت به شما استوار باشد و نظرم دگرگون نشود، با درود.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه17 : نامه در پاسخ نامه معاويه در صحرای صفین، ماه صفر سال٣٧ هجری
1⃣افشای چهره بنی اميه و فضائل اهل بيت (علیهم السلام )
🔻معاويه! اينكه خواستی شام را به تو واگذارم، همانا من چيزی را كه ديروز از تو باز داشتم، امروز به تو نخواهم بخشيد و اما سخن تو كه «جنگ عرب را جز اندكی، بكام خويش فرو برده است» ، آگاه باش آن كس كه بر حق بود جايگاهش بهشت و آنكه بر راه باطل بود در آتش است. اما اينكه ادعای تساوی در جنگ و نفرات جهادگر كرده ای، بدان كه رشد تو در شك به درجه كمال من در يقين نرسيده است و اهل شام بر دنيا حريص تر از اهل عراق به آخرت نيستند.
2⃣ فضائل عترت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم )
🔻و اينكه ادّعا كردی ما همه فرزندان (عبدمناف) هستيم آری چنين است، اما جدّ شما (اميه) چونان جد ما (هاشم) و (حرب) همانند (عبدالمطلب) و (ابوسفيان) مانند (ابوطالب) نخواهند بود، هرگز ارزش مهاجران چون اسيران آزادشده نيست و حلال زاده همانند حرام زاده نمی باشد و آنكه بر حق است با آنكه بر باطل است را نمی توان مقايسه كرد و مؤمن چون مُفسد نخواهد بود و چه زشتند آنان كه پدران گذشته خود را در ورود به آتش پيروی كنند. از همه كه بگذريم، فضيلت نبوت در اختيار ماست كه با آن عزيزان را ذليل و خوارشدگان را بزرگ كرديم و آنگاه كه خداوند امّت عرب را فوج فوج به دين اسلام درآورد و اين امت در برابر دين يا از روی اختيار يا اجبار تسليم شد، شما خاندان ابوسفيان يا برای دنيا و يا از روی ترس در دين اسلام وارد شديد و اين هنگامی بود كه نخستين اسلام آورندگان بر همه پيشی گرفتند و مهاجران نخستين ارزش خود را باز يافتند، پس ای معاويه شيطان را از خويش بهره مند و او را بر جان خويش راه مده. با درود.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت20
🔹روش برخورد با جوانمردان 1⃣
💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: " از لغزش جوانمردان درگذريد؛ زيرا جوانمردی نمی لغزد مگر آنكه دست لطف خدا او را بلند میکند."
🔻جوانمرد به کسی می گویند که صاحب خصلت های انسانی والاست و در روایات ما مقام خیلی بلندی به او داده شده است.
شما میدانید مثلاً در مورد عدالت در امام جماعت آمده است که ترک گناه کبیره و عدم اصرار به گناه صغیره کافی نیست، بلکه مردم نباید از امام جماعت خلاف مروّت هم ببینند. مثلا جایی که دستش می رسد که برای یک مؤمنی، انسانی، مسلمانی، یک کاری را انجام بدهد امتناع نکرده باشد، جوانمردی کرده باشد؛ آبرویی گرو بگذارد بین یک خانواده مشکلاتی را حل کند و صلح ایجاد کند، آنجاها کوتاهی نکرده باشد، درِ خانه اش به روی مردم باز باشد. به قول قدیمی ها سفره دار باشد و امثال این.
🔻جوانمردی جلوه های بسیار بسیار زیبای زندگی انسانی را به همه ما نشان می دهد. در نهج البلاغه شریف در پاورقی خطبه ۵۰ نهج البلاغه داستانی آمده که مفصّل آن را شهید مطهری در کتاب انسان کامل صفحه ۶۵ و ۶۶ اینگونه مطرح میکند : حضرت علی (علیه السلام) زیباترین جلوه های مروّت و جوانمردی را در جنگ صفین از خود نشان داد.
🔻هنگامی که دو لشکر معاویه و امیرالمؤمنین در اطراف رود فرات به هم نزدیک شدند، معاویه به یارانش دستور داد: پیشدستی کنید و قبل از آنکه علی و سپاهیانش به محل کارزار برسند آب را بر آنها ببندید. آب به روی سپاهیان علی(علیه السلام) بسته میشود. علی (علیه السلام) به معاویه پیام داد که بهتر است ابتدا با یکدیگر مذاکره کنیم، بلکه بتوانیم با مذاکره مشکل را حل کنیم و گره ای را که میشود با دست باز کرد، نباید با دندان باز کنیم و تا ممکن است از کاری که میان دو گروه از مسلمانان جنگ و خونریزی راه می اندازد بپرهیزید. هنوز ما به محل نرسیده شما آب را بسته اید ولی معاویه جنگ را به علی(علیه السلام) تحمیل کرد و لشکر امیرالمؤمنین حمله کردند و دشمن را تا چند کیلومتر آنطرف تر عقب راندند و شریعه، یعنی بخش قابل استفاده از رودخانه را در اختیار گرفتند. جلوی آب را بستند و معاویه چون بی آب ماند، نامه ای التماس آمیز به حضرت علی(علیه السلام) نوشت. اصحاب امیرالمؤمنین گفتند: محال است، زیرا که ما چنین کاری را ابتدا شروع نکردیم، شما اول این کار را کردید و گفتید آب به شما نمیدهیم. ولی امیرالمومنین فرمود:« نه ! ما هرگز چنین نمیکنیم. این عملی است ناجوانمردانه. من با دشمن در میدان جنگ روبرو می شوم و هرگز به این شکل نمی خواهم پیروزی کسب نمایم. این شیوه ها از شأن و عمل من به دور است و از شأن یک مسلمان با عزّت و با کرامت هم به دور است».
🔻این را می گویند مروّت و مردانگی. مروت بالاتر از شجاعت است. به قول مولوی: " در شجاعت شیرِ ربّانیستی در مروت خود که داند کیستی"
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃قسمت شصت و ششم
❇️ آغاز شورش
[ من به طور رسمی حرکت طلحه و زبیر به سمت بصره را به مردم خبر دادم: ]
🔻اما بعد، به من خبر رسیده است که طلحه و زبیر حرکت کرده و شورش خود را آغاز کردهاند. آنها عایشه را که به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله موظف به خانهنشینی بود، با خود همراه ساخته و اسباب خواری و تحقیر او را فراهم آوردهاند و فرزندان آزادشدگان (کسانی هستند که رسول خدا «صلی الله علیه و آله و سلم» پس از فتح مکّه آنها را مشمول عفو قرار دادند و مانع اسیر شدن آنها شدند) را به میدان آورده و به بهانه خونخواهی عثمان، مردم را فریفتهاند. آندو همانهایی بودند که مردم را علیه عثمان شوراندند و آن بلاها را بر سر او آوردند. طلحه و زبیر با این شورش قصد دارند مردم را به جان یکدیگر انداخته و میان مردم جنگ داخلی به راه اندازند. پروردگارا، مسلمانان را از شر آن دو رهایی بخش و آن دو را مجازات کن.
❇️ دعوت از مردم برای مقابله با فتنه
[ درخطبه دیگری که برای مردم ایراد کردم، از ریشه های اختلافات سخن گفتم: ]
🔻هنگامی که خداوند متعال انسانها را آفرید، از میان آنها گروهی را که بهترین بودند، انتخاب کرد و پاکانی برای خود برگزید و پیامبری از میان آنان برانگیخت و کتابش را بر او نازل ساخت و دینش را به عنوان شریعت، تعیین و واجباتش را مشخص کرد.
خلاصه کلام الهی در این آیه بیان شد:
" أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ؛
اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از پیامبر خدا و اولو الامر".
🔻این آیه فقط مخصوص ما اهل بیت است، نه غیر ما؛ ولی شما در روزگار گذشته به عقب برگشتید و به این آیه پشتپا زدید و پیمان شکستید و عهد خود را زیر پا نهادید. البته این کار شما هیچ زیانی به خداوند نرساند [ و شما بودید که زیان کردید]. خداوند به شما فرموده بود کار را به خدا و رسول او بازگردانید و به اولی الامری که حقیقت را میفهمد واگذار کنید. شما ابتدا قبول کردید و پس از آن به انکار روی آوردید؛ با اینکه خداوند به شما فرموده بود:
"وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ؛
به پیمانی که با من بستهاید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم، و تنها از من بترسید".
🔻همچنین به آیه ۵۴ و ۵۵ سوره نساء (در مورد آل ابراهیم که صاحبان کتاب و حکمت و ایمان هستند، ولی دستخوش حسد واقع شدند)، اشاره کرده و گفتم:
هان!بدانید ما آل ابراهیم هستیم که دستخوش حسد واقع شدیم؛ همانگونه که پدران ما دستخوش حسد واقع شده بودند. نخستین فردی که به او حسادت کردند، حضرت آدم بود که خداوند وی را با دست قدرت خود آفرید، از روح خود در کالبد او دمید، ملائکه را به سجده بر او واداشت، تمام اسما را به او آموخت و او را بر جهانیان برگزید. شیطان به او حسد کرد؛ در نتیجه از زیانکاران شد. سپس قابیل به هابیل حسادت کرد و دست خود را به قتل او آلود و زیانکار شد.
🔻در ادامه به آیه ۳۳ و ۳۴ سوره مؤمنون اشاره کردم که در آن نوح علیه السلام هدف حسد قوم خود قرار گرفت.
انتخاب فرد برگزیده بر عهده خداست. هر کس را بخواهد، برمیگزیند و مخصوص رحمت خود می کند و حکمت و علم را به هرکس که بخواهد، میدهد.
🔻سپس بر پیامبر ما محمد صلی الله علیه و آله حسد ورزیدند. بدانید، ما آن اهل بیتی هستیم که خداوند رجس و پلیدی را از ما دور ساخته و ما هستیم آن جماعتی که همچون پدرانمان دستخوش حسد واقع شدیم:
" إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا النَّبِيُّ؛
سزاوارترین مردم به ابراهیم، کسانی هستند که از او پیروی کردند و این پیامبر است...".
🔻و به آیات دیگری از کتاب خدا اشاره کردم و در نهایت به آنها گفتم:
آیا ما جز ایمان به خداوند و کتاب او، جرم دیگری داریم؟! از تفرقه بپرهیزید تا گرفتار گمراهی نشوید. خداوند متعال شاهد است که من به شما هشدار دادم و شما را به سوی حق فراخواندم و آن برای هدایت شما بود، بیان کردم. دیگر خود می دانید و انتخاب با شماست.
📚منابع:
۱. شیخ طوسی، الأمالی، مجلس۴۳، ح۲، ص۷۱۵
۲. قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۵۹
۳. قران کریم، سوره بقره، آیه ۴۰
۴. قرآن کریم، سوره آلعمران، آیه۶۸
۵. الإحتجاج، ج۱، ص۱۶۰
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
📜 #نامه16 : دستور العمل امام (علیه السلام) به هنگام آغاز جنگ در سال ٣٧ هجری در میدان صفین
🔹آموزش تاكتيكهای نظامی
🔻از عقب نشينی هایی كه مقدمه هجوم ديگر است و ايستادنی كه حمله در پی دارد نگرانتان نسازد، حق شمشيرها را اداء كنيد و پشت دشمن را به خاك بماليد و برای فرو كردن نيزه ها و محكم ترين ضربه های شمشير خود را آماده كنيد، صدای خود را در سينه ها نگه داريد؛ كه در زدودن سستی نقش بسزایی دارد. به خدایی كه دانه را شكافت و پديده ها را آفريد، آنها اسلام را نپذيرفتند، بلكه به ظاهر تسليم شدند و كفر خود را پنهان داشتند، آنگاه كه ياورانی يافتند آن را آشكار ساختند.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه15 : دعای امام در میدان جنگ
🔹نيايش در جنگ
🔻خدايا! قلبها به سوی تو روانه شده و گردنها به درگاه تو كشيده و ديده ها به آستان تو دوخته و گامها در راه تو نهاده و بدن ها در خدمت تو لاغرشده است، خدايا دشمنی های پنهان آشكار و ديگهای كينه در جوش است، خدايا به تو شكايت می كنيم از اينكه پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در ميان ما نيست، و دشمنان ما فراوان و خواسته های ما پراكنده است. «پروردگارا! بين ما و دشمنانمان به حق داوری فرما كه تو از بهترين داورانی»
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه14 : دستور امام (علیه السلام) در صفین قبل از رویارویی با دشمن
🔹رعايت اصول انسانی در جنگ
🔻جنگ را آغاز نكنيد تا آنها شروع كنند، زيرا بحمدالله حجّت با شماست و آغازگر جنگ نبودن، تا آنكه دشمن به جنگ روی آورد، حجّت ديگر بر حقّانيت شما خواهد بود، اگر به اذن خدا شكست خوردند و گريختند، آن كس را كه پشت كرده مكشيد و آن را كه دفاع نمی تواند آسيب نرسانيد و مجروحان را به قتل نرسانید، زنان را با آزار دادن تحريك نكنيد هرچند آبروی شما را بريزند، يا اميران شما را دشنام دهند، كه آنان در نيروی بدنی و روانی و انديشه كم توانند، در روزگاری كه زنان مشرك بودند مأمور بوديم دست از آزارشان برداريم و در جاهليّت اگر مردی با سنگ يا چوب دستی به زنی حمله می كرد، او و فرزندانش را سرزنش می كردند.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت20
🔹روش برخورد با جوانمردان 2⃣
🔻با توجه به معنای جوانمرد و آثار و برکات جوانمردی، اکنون در حکمت بیستم مولا علی (علیه السلام) به همه توصیه می کنند اگر احیاناً یک جوانمرد یک انسان پاکدامن، پاکدست، پاک چشم، باگذشت، ایثارگر، با اخلاق، مردم دار و در یک کلمه با مروّت و جوانمردی اشتباهی کرد، لغزشی از او سر زد، این لغزش را حتما ندیده بگیرید. چون جوانمرد آنقدر پیش خدا جایگاه دارد که قطعاً خدا اراده کرده است که لغزش او را بگذرد و دست او را بگیرد. آن وقت اگر شما بخواهید در مقابل اراده خدا آبروی او را ببرید یا با او مواجهه منفی داشته باشید، در واقع گویا اعلان جنگ با خدا و مخالفت با خدا کرده اید و عواقب مخالفت با خدا هم معلوم است.
🔻 پس بنابراین چون جوانمرد صاحب خصلتهای خدا پسندانه است اگر گاهی هم اشتباه و لغزشی داشته باشد، رضای خدا در این است که دیگران این لغزش او را بپوشانند و فاش نکنند. چون خداوند همچین اراده ای دارد که دست جوانمردی که لغزیده و زمین خورده است را حتما می گیرد. آن وقت کسانی که در مقابل این اراده ایستاده اند، معصیت کار و در واقع مخالف رضای الهی عمل کرده اند.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت شصت و هفتم
❇️ بسیج مردم برای مقابله با فتنه ناکثین
🔸مشورت با یاران برای مقابله با فتنه گران
🔻[ با یاران خویش درباره فتنهگران مشورت کردم. نظر عمار یاسر این بود که به سوی کوفه برویم. ابنعباس نظر داد که قبلا کسی را برای گرفتن بیعت به کوفه بفرستم و سپس عازم آنجا شوم و تاکید میکرد که ام سلمه را نیز با خود همراه سازیم. در پاسخ وی گفتم: ]
🔻راه درست این است که خودم با کسانی که همراه من خواهند بود حرکت کرده و ایشان را تعقیب کنم. اگر در راه به آنان رسیدم، مانع حرکتشان شوم و اگر به آنان نرسیدم، به مردم کوفه نامه خواهم نوشت و از شهرهای دیگر هم نیروی امدادی خواهم خواست و به سوی آنان خواهم رفت. درباره ام سلمه، همسر پیامبر، باید بگویم بیرون آوردن او از خانهاش روا نیست؛ هر چند طلحه و زبیر عایشه را از خانه بیرون کشیدند و به میدان آوردند.
🔻[ پس از این گفتگو، با صدای بلند خطاب به
مردم گفتم: ]
برای حرکت آماده شوید که طلحه و زبیر بیعت شکسته و عهد و پیمان گسستهاند و عایشه را از خانه خود بیرون آوردهاند و آهنگ بصره دارند تا در آنجا فتنهانگیزی کنند و خون مسلمانان را بریزند.
🔻[ و دستهای خود را به سوی آسمان بلند کردم و عرضه داشتم: ]
پروردگارا، این دو مرد بر من ستم روا داشتند و پیمانم را گسستند و بدون اینکه حقی داشته باشند، با من به ستیز پرداختند. پروردگارا، از آن دو به دلیل ظلمی که بر من روا داشتند، بازخواست کن و مرا در برابر آن دو یاری ده و پیروزی بخش.
❇️ مماشات و مسامحه با فتنهگران، هرگز!
🔻[ در مشورت با اطرافیان، کسانی هم بودند که نظر دیگری داشتند و از من می خواستند که فعلاً به تعقیب طلحه و زبیر نپردازم و خود را گرفتار جنگ با آنها نکنم، اما به آنها گفتم: ]
🔻به خدا سوگند، من همچون کفتار نیستم که با آهنگی افسونش کنند و به خواب رود، تا صیادِ در کمین نشسته به او برسد و صیدش کند. من با یاری انسانهای حق طلب، بر سر آنکس که به حق پشت کرده است، میکوبم و با یاری افراد مطیع و فرمانبَر، کسانی را که اهل تردید و نافرمانی هستند درهم میشکنم، تا زمانی که دوران زندگانی من به سر آید و روز مرگ من فرا رسد.
🔻به خدا سوگند، من همواره از حق خویش محروم ماندهام و از هنگام وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله تا به امروز، حق مرا از من باز داشته و دیگران را بر من مقدم داشتهاند.
❇️ فراخوان مردم برای نبرد با فتنهگران
🔻برای مردم در مورد کتاب خدا و هدایت به وسیله آن، گفتم و در مورد بدعتها و شبههها که زمینه نابودی و بدبختی است، و اینکه اگر دنبال نجات و سعادت هستند، باید در سایه حاکمیت الهی قرار بگیرند و تمام تلاش خود را برای اطاعت از خداوند به کار گیرند. آنها را برای جنگ ترغیب کردم و از تصمیم خود برای مقابله با طلحه و زبیر که به مخالفت با من برخاسته بودند، آگاهشان کردم.
📚منابع:
۱. الجمل، ص۲۳۹
۲. نهج البلاغه، خطبه ۶
۳. الفصول المهمه، ص ۷۱
۴. الفتوح، ج۱، ص۹۹
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
📜 #نامه13 : دستور العمل امام( علیه السلام ) به دو تن از اميران لشگر، زیاد بن مضر و شریح بن هانی
🔹رعايت سلسله مراتب فرماندهی
🔻من مالك اشتر پسر حارث را بر شما و سپاهيانی كه تحت امر شما هستند فرماندهی دادم. گفته او را بشنويد و از فرمان او اطاعت كنيد، او را چونان زره و سپر نگهبان خود برگزينيد، زيرا كه مالك نه سستی به خرج داده و نه دچار لغزش می شود، نه در آنجایی كه شتاب لازم است كندی دارد و نه آن جا كه كندی پسنديده است شتاب می گيرد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه12 : دستور العمل نظامی به معقل بن قيس الرياحی، که با سه هزار سرباز به عنوان پیشاهنگان سپاه امام به سوی شام حرکت کردند. (معقل از بزرگان و شجاعان به نام کوفه بود)
🔹احتياط های نظامی نسبت به سربازان پيشتاز
🔻از خدایی بترس كه ناچار او را ملاقات خواهی كرد و سرانجامی جز حاضر شدن در پيشگاه او را نداری، جز با كسی كه با تو پيكار كند، پيكار نكن. در خنكی صبح و عصر سپاه را حركت ده، در هوای گرم لشكر را استراحت ده و در پيمودن راه شتاب مكن، در آغاز شب حركت نكن زيرا خداوند شب را وسيله آرامش قرار داده و آن را برای اقامت كردن، نه كوچ نمودن، تعيين فرموده است پس آسوده باش و مركبها را آسوده بگذار، آنگاه كه سحر آمد و سپيده صبحگاهان آشكار شد، در پناه بركت پروردگار حركت كن. پس هر جا دشمن را مشاهده كردی در ميان لشكرت بايست، نه چنان به دشمن نزديك شو كه چونان جنگ افروزان باشی و نه آنقدر دور باش كه پندارند از نبرد می هراسی، تا فرمان من به تو رسد، مبادا كينه آنان پيش از آنكه آنان را به راه هدايت فراخوانيد و درهای عذر را بر آنان ببنديد شما را به جنگ وادارد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه11 : دستور العمل امام (علیه السلام) به لشکری که آن را به فرماندهی زیاد بن نضر حارثی و شریح بن هانی به سوی شام و معاویه فرستاد.
🔹آموزش نظامی به لشكريان
🔻هرگاه به دشمن رسيديد يا او به شما رسيد، لشكرگاه خويش را بر فراز بلنديها يا دامنه كوهها يا بين رودخانه ها قرار دهيد تا پناهگاه شما و مانع هجوم دشمن باشد، جنگ را از يك سو يا دو سو آغاز كنيد و در بالای قله ها و فراز تپه ها ديده بانهایی بگماريد، مبادا دشمن از جایی كه می ترسيد يا از سویی كه بيم نداريد، ناگهان بر شما يورش آورد! و بدانيد كه پيشاهنگان سپاه ديدبان لشگريانند و ديدبانان طلايه داران سپاهند. از پراكندگی بپرهيزيد، هر جا فرود می آييد، با هم فرود بياييد و هرگاه كوچ می كنيد همه با هم كوچ كنيد و چون تاريكی شب شما را پوشاند، نيزه داران را پيرامون لشكر بگماريد و نخوابيد مگر اندك، چونان آب در دهان چرخاندن و بيرون ريختن.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت21
🔹 عوامل محرومیت و ناکامی در نهج البلاغه
💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمودند: ترس با نااميدی و شرم با محروميت همراه است و فرصتها چون ابرها می گذرند پس فرصتهای نيك را غنيمت شماريد.
🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۱ نهج البلاغه سه عامل از عوامل محرومیت و ناکامی را بر می شمارند که به ترتیب عبارتند از:
1⃣ ترس
2⃣ خجالت
3⃣ تنبلی کردن
🔻درباره ترس می فرمایند: کسی که در مقابل کاری یا کسی، گرفتار هیبت آن بشود، از رسیدن به هدفِ حق خودش مأیوس خواهد شد؛ «قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ».
🔻 درباره خجالت نابجا و ناروا می فرمایند: کسی که جایی که باید راحت حقش را بیان کند، حرفش را بیان کند، اما بیخود خجالت می کشد دچار محرومیت می شود؛ «وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ».
🔻 درباره تنبلی کردن هم می فرمایند: فرصتهای خیر همیشه در زندگی ما وجود دارند، اما گاهی وقتها انسانها از سر تنبلی و غفلت این فرصتها را از دست می دهند و این باعث می شود که نگران شوند و محروم بشوند؛ پس«الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ»، فرصتها مانند حرکت ابرها که سریع اما صدا هست، از دست می روند، «فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ»؛ فرصت های خیر و نیک را غنمت بشمارید.
🔻مهمترین مصداق ترسی که مایه حرمان و ناامیدی میشود:
1. اول ترس در مقابل دشمن است. کسی که حق با اوست اما از دشمن می ترسد، چه بخواهد چه نخواهد خودش با دست خودش حق خودش را به دشمن واگذار میکند و محروم میشود.
2. دوم حیاء نابجا و نادرست است. در نهج البلاغه شریف درباره حیاء نابجا و نادرست، یعنی خجالت بی بجا بیاناتی دارند.
🔻مثلا حضرت درباره سخاوت در حکمت ۵۳ می فرمایند:« سخاوت این است که قبل از اینکه نیازمند اظهار نیاز کند به او ببخشی وگرنه چیزی را که بعد از اظهار نیاز به او می بخشی یا از سر خجالت است یا از ترس مذمّت و حرف مردم است. یا در روایت دیگری داریم «لاَ تَفْعَل ِاَلْخَيْرَ رياءً» هیچ کار خوبی را سر ریا انجام نده و «لا تَتْرُكْه حياءً»؛ از آن طرف هم هیچ کار خوبی را از روی خجالت ترک نکن.
🔻مثلا ذکر صلوات روایت داریم که وقتی نام پیامبر عزیز می آید، صلوات را بلند بفرستید که نفاق را از دلها می برد. بعد می بینی خیلی از مردم خجالت میکشند صلوات را بلند بگویند و ذکر کنند. در حالی که حرفهای دیگری که گاهی بی ربط و لغو و معصیت است را بلند بلند در خانه یا در خیابان و مجامع می گویند. بنابراین حیا اگر بیجا باشد جزء عوامل محرومیّت است.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت شصت و هشتم
❇️ رهآورد بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله
🔻[ برای مردم خطبهای ایراد کردم و به آنها گفتم: ]
ستایش مخصوص پروردگاری است که حضرت محمد صلی الله علیه و آله را مبعوث کرد. در عصری که از عرب، کسی کتابی نخوانده بود و ادعای وحی و پیامبری نداشت. رسول خدا صلی الله علیه و آله با یاران فرمانبر خود به مبارزه با دشمنانش پرداخت تا آنان را به سر منزل رهنمون شد و پیش از آنکه قیامت فرا رسد، آنان را به رستگاری رساند. با خستگان مدارا کرد، شکسته دلان را زیر بال گرفت، همه را به راه راست هدایت کرد و جز آنان که راه گمراهی پیمودند و در آنها خیری نبود، همه را نجات داد و در جایگاه مناسب رستگاری، استقرار شان بخشید.
🔻به خدا سوگند، من پیوسته در جمع یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم تا باطل شکست خورد و عقب نشست و همگان دین اسلام را پذیرفتند. در این راه هرگز ناتوان نشدم، نترسیدم، خیانت نکردم و سستی در من راه نیافت. به خدا سوگند، امروز هم کالبد باطل را میشکافم تا حق را از پهلویش بیرون کشم.
❇️ شناساندن طلحه و زبیر
🔻به خدا سوگند، طلحه و زبیر و پیروانشان در کارهای من خلافی سراغ ندارند که به انگیزه اصلاحگری قیام کرده باشند. آنها میان من و خودشان راه انصاف نپیمودند. آنها حقی را میطلبند که خود ترک کردهاند و انتقام خونی را میخواهند که خود ریختهاند. اگر من در ریختن این خون شریکشان بودم، آنها نیز از آن سهمی دارند و اگر خودشان به تنهایی این خون را ریختهاند، از من چه میخواهند؟ باید از خود انتقام بگیرند. نخستین گام که باید در راه عدالت بردارند. آن است که خود را محکوم شمارند.
🔻بصیرت و حقیقتبینی من با من همراه است؛ نه حق را از خود پوشیده کردهام و نه بر من پوشیده بوده است. ناکثین گروهی سرکش و ستمگرند. تیرهدلی، خشم و کینه، زهر عقرب و شبهاتی همچون شب ظلمانی در دلهایشان وجود دارد؛ وگرنه حق آشکار است.
🔻به خدا سوگند، حوضی برایشان پر از آب کنم که تنها خود بتوانم آبش را بیرون کشم. آنها نه از آن آب سیراب شوند و نه از هیچ آبشخور دیگری!
❇️ سه شاخصه مهم در درک فتنهها و نبرد با فتنهگران
🔻اکنون آتش جنگ بین شما و اهل قبله شعلهور شده است و فقط اهل صبر و بصیرت و افراد آگاه از جایگاه حق، توان برداشتن این پرچم را دارند. پس بدانچه شما را فرمان دادهاند، عمل کنید و از آنچه شما را نهی کردهاند، دست بردارید و در هیچ کاری تا روشن نشود شتاب نکنید؛ زیرا در آنچه شما اکراه دارید، توان تغییراتی داریم.
📚منابع:
۱. نهج البلاغه، خطبه۱۰۴
۲. الارشاد، ج۱، ص۲۴۸
۳. نهج البلاغه، خطبه۱۳۷
۴. نهج البلاغه، خطبه۱۷۳
۵. الاستیعاب، ج۲، ص۳۱۸
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
📜 #نامه10 : نامه دیگری به معاویه در سرزمین صفین در سال ٣٦ هجری پیش از آغاز نبرد؛
1⃣ افشای چهره معاويه
🔻چه خواهی كرد آنگاه كه جامه های رنگين تو كنار رود؟ كه به زيباييهای دنيا زينت شده است؟ دنيا تو را با خوشی های خود فريب داده و تو به دعوت آن پاسخ داده ای؛ فرمانت داد و اطاعت كردی، همانا به زودی تو را وارد ميدان خطرناكی می كند كه هيچ سپر نگهدارنده ای نجاتت نمی دهد. ای معاويه! از اين كار دست بكش و آماده حساب باش و آماده حوادثی باش كه به سراغ تو می آيد، به گمراهان فرومايه گوش مسپار، اگر چنين نكنی به تو اعلام می دارم كه در غفلت زدگی قرار گرفته ای، همانا تو ناز پرورده ای می باشی كه شيطان بر تو حكومت می كند و با تو به آرزوهايش می رسد و چون روح و خون در سراسر وجودت جريان دارد. معاويه! از چه زمانی شما زمامداران امت و فرماندهان ملت بوديد؟ نه سابقه درخشانی در دين و نه شرافت والایی در خانواده داريد، پناه به خدا می برم از گرفتار شدن به دشمنی های ريشه دار، تو را می ترسانم از اينكه به دنبال آرزوها تلاش كنی و آشكار و نهانت يكسان نباشد.
2⃣ پاسخ به تهديد نظامی
🔻معاويه! مرا به جنگ خوانده ای، اگر راست می گویی مردم را بگذار و به جنگ من بيا و دو لشكر را از كشتار بازدار، تا بدانی پرده تاريك بر دل كدام يك از ما كشيده و ديده چه كس پوشيده است؟ من ابوالحسن، كُشنده جدّ و دایی و برادر تو در روز نبرد بدر می باشم كه سر آنان را شكافتم، همان شمشير با من است و با همان قلب با دشمنانم ملاقات می كنم، نه بدعتی در دين گذاشته و نه پيامبر جديدی برگزيده ام، من بر همان راه راست الهی قرار دارم كه شما با اختيار رها كرده و با اكراه پذيرفته بوديد.
3⃣ پاسخ به خونخواهی دروغين معاويه
🔻خيال كردی به خونخواهی عثمان آمده ای؟ در حالی كه می دانی خون او به دست چه كسانی ريخته شده، اگر راست می گویی از آنها مطالبه كن! همانا من تو را در جنگ می نگرم كه چونان شتران زير بار سنگين مانده، فرياد و ناله سرمی دهی و می بينم كه لشكريانت با بی صبری از ضربات پياپی شمشيرها و بلاهای سخت و بر خاك افتادن مداوم تنها مرا به كتاب خدا می خوانند در حالی كه لشكريان تو كافرند و در انكار از بيعت كنندگان پيمان شكنند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی