✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت31 2⃣
🔷 ابعاد و ارکان انواع و مصادیق صبر
🔻بحث ما به بهانه حکمت ۳۱ نهج البلاغه پیرامون صبر بود. در بخش قبل ارزش، اهمیت و جایگاه صبر را از نهج البلاغه را خواندیم و دیدیم و شنیدیم. این جلسه پیرامون ابعاد و ارکان تشکیل دهنده صبر و در واقع ماهیت صبر از نهج البلاغه صحبت میکنیم.
🔵 ارکان صبر:
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در حکمت ۳۱ چهار چیز را شعبه ها و ارکان صبر می دانند و می فرمایند صبر که خودش اولین رکن از ایمان است، چهار شعبه دارد: شوق و شفق، زهد و ترقّب. بعد خودشان توضیح می فرمایند و می فرمایند:
🔸 کسی که شوق بهشت داشته باشد از شهوات دست میکشد، یعنی در مقابل خواسته های نفسش صبر میکند.
🔸 کسی که ترس از جهنّم داشته باشد از محرمات اجتناب میکند. یعنی در مقابل کشش نفسش به سمت حرام صبر و استقامت به خرج میدهد.
🔸 کسی که زهد و بی رغبتی به دنیا داشته باشد ، مصیبتهای دنیا را کوچک می شمار، یعنی در مقابل جزع و فزع نفسش در برابر مصیبت ، صبر و استقامت میکند.
🔸 کسی که انتظار و توقع واقعی بودن مرگ را دارد و منتظر مرگ هست، در عمل صالح و کار خیر سبقت می گیرد، سرعت می گیرد. یعنی در مقابل سستی و تنبلی نفسش استقامت میکند.
پس این ابعاد و ارکان شعبه های صبر است.
🔵 انواع صبر:
اما در نهج البلاغه انواع صبر هم بیان شده است. مولا علی(علیه السلام) در یک دسته بندی کلی صبر را به دو قسمت می کنند:
🔸صبر کردن در مقابل آن چیزی که نفس انسان آن را نمی پسندد اما به صلاح انسان است.
🔸 صبر کردن در مقابل چیزی که نفس انسان آن را دوست دارد ولی به ضرر انسان است.
🔻لذا در حکمت ۵۵ میفرمایند: «الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ»؛ صبر دو نوع است،صبر کردن بر چیزی که بدت می آید ولی خیر تو است و صبر کردن در مقابل چیزی که دوستش داری اما به ضرر تو است. هر کدام از این دو نوع صبر را هم دوباره مولا علی(علیه السلام) باز می کنند. اما قبل از اینکه مصادیق صبر بر مکروه و ناپسند و صبر بر چیزی که دوست داری ولی مصلحت نیست را بیان کنیم، از مولا علی(علیه السلام) در نامه ۳۱ خطاب به امام مجتبی(علیه السلام) این جمله را به یادگار داشته باشیم که حضرت فرمود: نفس خودت را عادت بده به تصبُّر و استقامت. بعد فرمود یکی از بهترین اخلاقها این است که انسان نفس خودش را عادت بدهد به اینکه در مقابل گناه صبر کند و بر طاعت الهی هم استقامت کند.
🔵 مصادیق انواع صبر:
🔻 حالا باید برویم سراغ مصادیق انواع صبر. نوع اول صبر چه بود؟ نوع اول صبر، صبر کردن بر انجام کاری یا رفتار و خصلتی بود که نفس انسان از آن بدش می آید اما در واقع خیر و مصلحت انسان در آن است. اینها در کجاها هستند؟
1⃣ صبر در مصیبت
2⃣صبر در طاعت خداوند
3⃣صبر در دشمنی روزگار
4⃣ صبر در ابتلاء و بلاء
5⃣ حوائج مردم نسبت به مسؤولین
6⃣ استقامت در اجرای حق
7⃣ استقامت در مقابل حرام
8⃣ استقامت در برابر از دست دادن منافع دنیوی
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت هشتاد و هشتم
✳️ میهمانی در منزل دوستان
🔸در خانهٔ احنف
🔻[ احنفبنقیس غذایی تدارک دیده بود. من و همراهانم را به منزلش دعوت کرد. به همراه یارانم وارد منزل او شدم. احنف با دیدن چهره اصحابم متحیر شد و پرسید: ای امیرالمومنین، چه بلایی بر سر یاران تو آمده است که به چنین حال و وضعی افتادهاند؟ آیا از کمبود غذاست یا از نگرانیها و سختیهای جنگ چنین حالی پیدا کردهاند؟ به وی پاسخ دادم: ]
🔻چنین نیست احنف. خداوند سبحان دوست دارد جماعتی که در این دنیا بندگی او را می کنند، همانند بندگانی باشند که قبل از مشاهده قیامت به آن علم و آگاهی پیدا کردهاند و به یقین میدانند که آن روز نزدیک است و نهایت کوشش را به کار گیرند! آنان وقتی صبح قیامت را تصور میکنند که روز عرضه شدن اعمال به پیشگاه خداوند است، به یاد میآورند که شعله بزرگی از آتش جهنم بیرون میآید!
🔻همه مردم نزد خداوند متعال، یکجا گرد هم میآیند. در آنجا کتابی در برابر دیدگان همه مردم و شاهدان اعمال قرار دارد که تمام زشتیهای گناهان در آن آشکار است. در این حال، نزدیک است که جانهایشان ذوب و همچون سیلاب روان شود یا دلهایشان با بالهای ترس و هراس به پرواز درآید! آنها خود را در پیشگاه خداوند، تنها میبینند و همانند دیگ جوشانی به جوشوخروش درمیآیند و عقل از سر آنها میپرد! آنها ناله و فریاد میزنند، مانند کسی که در قعر تاریکیها سرگردان مانده است! از ترس آنچه فهمیده و بر آن آگاهی یافتهاند، درد و رنج میکشند و زندگی خود را در این حال سپری میکنند: جسمشان لاغر و خشکیده، دلهایشان اندوهگین، چهره هایشان دگرگون، لبهایشان خشکیده و شکم هایشان خالی است.
🔻آنان را می بینی که مدهوش از وحشت مشاهدات شب هنگام هستند! از شدت غرق در خوف و خشوع، گویی همانند مشکهای پوسیدهاند. در پنهان و آشکار، اعمال خود را برای خدا خالص کردهاند و دلهایشان از ترس آن روز آرام نمیگیرد؛ بلکه همانند نگهبانان بارگاه سلاطین، پیوسته مراقب و هراساناند.
🔻اگر آنها را در نیمههای شب، هنگامی که چشمهای مردم به خواب رفته و صداها آرام گرفته و پرندگان در لانههایشان از جنبوجوش افتادهاند ببینی، خواهی دید که ترس از روز قیامت و وعده عذاب الهی خواب را از چشمانشان ربوده؛ همانگونه که خدای متعال فرموده است:
" أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰ أَن يَأْتِيَهُم بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ؛
آیا اهل شهرها ایمن شدند از فراگرفتن عذاب ما آنها را شب هنگام که در خواباند؟"
🔻ای احنف، شاید اگر خوب به چهره آنها بنگری، در عین دیدن تازگی و نورانیت، دردی نهان در پس آن احساس کنی.
این خانهای که تو را به خود سرگرم کرده است، با نقشهایی که در سقفهایش زده و پردههایی که بر درهای آن آویختهای، در معرض طوفان و بلاها قرار دارد و به سوی خرابی میرود. این خانه، خانه ابدی و باقی تو نیست. برای تو خانهای را امید دارم که خداوند متعال آن را از لؤلؤ سفید آفریده است. در آن، چشمههای فراوان جاری کرده، درختان بسیار پرورانده، میوههای رسیدهٔ آن سایه بر زمین انداخته، حوریان جوان را در آن خانه به خدمت گمارده و دوستان و اهل طاعتش را در آن مستقر کرده است...
🔸در خانهٔ علاءبنزیاد
🔻[ به عیادت علاء رفتم. منزل بزرگی داشت. به وی تذکر دادم: ]
با این خانهٔ وسیع در دنیا چه میکنی، وقتی در آخرت به آن نیازمندتری؟ آری، اگر بخواهی، میتوانی با همین خانه به آخرت برسی. اگر در این خانه وسیع میهمانان را پذیرایی کنی و با خویشاوندان با نیکوکاری رفتار نمایی و حقوقی که بر گردن توست به صاحبان حق برسانی، آنگاه با همین خانه وسیع به آخرت نیز میتوانی دست یابی.
🔻[ علاء از برادرش، عاصم، شکایت کرد که زندگی را رها کرده و دست از دنیا شسته و به عبادت پرداخته است. برادرش را خواستم و به وی گفتم: ]
ای دشمن جان خویش! این شیطان است که تو را سرگشته و سرگردان کرده است. آیا به همسر و فرزندان رحم نمیکنی؟ آیا چنین پنداری که خداوند نعمتهای پاکیزهاش را حلال کرده است، اما دوست ندارد تا از آنها استفاده کنی؟ تو در برابر خدا کوچکتر از آنی که اینگونه با تو رفتار کند.
🔻[ عاصم پاسخ داد: ای امیرالمومنین، پس چرا تو خود با این لباس خشن و آن غذای ناگوار به سر میبری؟ به وی توضیح دادم: ]
وای بر تو! من مانند تو نیستم. خداوند بر پیشوایان حق و عادل واجب فرموده است که خود را با مردم ضعیف و ناتوان همسان کنند تا فقر و نداری، نیازمندان تنگدست را به هیجان نیاورد و به طغیان نکشاند.
📚منابع:
۱. قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۹۷
۲. نهج البلاغه، کلام ۲۰۹
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه193 : (يكی از ياران پرهيزكار امام (علیه السلام) به نام "هَمّام" گفت: ای اميرمؤمنان! پرهيزكاران را برای من آن چنان توصيف كن گويا آنان را با چشم می نگرم. امام (علیه السلام) در پاسخ او درنگی كرد و فرمودند: ای هَمام! از خدا بترس و نيكوكار باش كه خداوند با پرهيزكاران و نيكوكاران است. اما همام دست بردار نبود و اصرار ورزيد، تا آنكه امام (علیه السلام) تصميم گرفتند صفات پرهيزكاران را بيان فرمايند. پس خدا را سپاس و ثنا گفت و بر پيامبرش درود فرستاد و فرمودند:)
{قسمت_اول}
1⃣ سيمای پرهيزكاران
🔻پس از ستايش پروردگار، همانا خداوند سبحان پديده ها را در حالی آفريد كه از اطاعتشان بی نياز و از نافرمانی آنان در امان بود. زيرا نه معصيت گناهكاران به خدا زيانی می رسانند و نه اطاعت مؤمنان برای او سودی دارد. روزی بندگان را تقسيم و هر كدام را در جايگاه خويش قرار داد.
اما پرهيزكاران، در دنيا دارای فضيلت های برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان ميانه روی و راه رفتنشان با تواضع و فروتنی است. چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده می پوشانند و گوشهای خود را وقف دانش سودمند كرده اند و در روزگار سختی و گشايش حالشان يكسان است و اگر نبود مرگی كه خدا بر آنان مقدر فرمود، روح آنان حتی به اندازه برهم زدن چشم، در بدنها قرار نمی گرفت، از شوق ديدار بهشت و از ترس عذاب جهنم. خدا در جانشان بزرگ و ديگران كوچك مقدارند. بهشت برای آنان چنان است كه گویی آن را ديده و در نعمتهای آن بسر می برند و جهنم را چنان باور دارند كه گویی آن را ديده و در عذابش گرفتارند دلهای پرهيزكاران اندوهگين و مردم از آزارشان در امان، تنهايشان لاغر، درخواستهايشان اندك و عفيف و پاكدامنند. در روزگار كوتاه دنيا صبر كرده تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند، تجارتی پرسود كه پروردگارشان فراهم فرمود، دنيا می خواست آنها را بفريبد اما عزم دنيا نكردند، می خواست آنها را اسير خود گرداند كه با فدا كردن جان، خود را آزاد ساختند...
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه193، خطبه متّقین
{قسمت_دوم}
2⃣ شب پرهيزكاران
🔻 پرهيزكاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفكّر و انديشه می خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می يابند. وقتی به آيه ای برسند كه تشويقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند و با جان پرشوق در آن خيره شوند و گمان می برند كه نعمتهای بهشت در برابر ديدگانشان قرار دارد و هرگاه به آيه ای می رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می سپارند و گويا صدای برهم خوردن شعله های آتش، در گوششان طنين افكن است، پس قامت به شكل ركوع خم كرده، پيشانی و دست و پا بر خاك ماليده و از خدا آزادی خود از آتش جهنم را می طلبند.
3⃣ روز پرهيزكاران
🔻پرهيزكاران در روز دانشمندانی بردبار و نيكوكارانی باتقوا هستند كه ترس الهی آنان را چونان تير تراشيده لاغر كرده است. كسی كه به آنها می نگرد می پندارد كه بيمارند اما آنان را بيماری نيست و می گويد: مردم در اشتباهند، در صورتيكه آشفتگی ظاهرشان از امری بزرگ است. از اعمال اندك خود خشنود نيستند و اعمال زياد خود را بسيار نمی شمارند، نفس خود را متّهم می كنند و از كردار خود ترسناكند. هرگاه يكی از آنان را بستايند، از آنچه در تعريف او گفته شد در هراس افتاده می گويد: من خود را از ديگران بهتر می شناسم و خدای من، مرا بهتر از من می شناسد. بار خدايا! مرا بر آنچه می گويند محاكمه نفرما و بهتر از آن قرارم ده كه می گويند و گناهانی كه نمی دانند بيامرز.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه193 ، خطبه متّقین
{قسمت_سوم}
4⃣ نشانه های پرهيزكاران
🔻و یکی از نشانه های پرهيزكاران اين است كه او را اينگونه می بينی:
در دينداری نيرومند، نرمخو و دورانديش، دارای ايمانی پر از يقين، حريص در كسب دانش و با داشتن علم بردبار و در توانگری ميانه رو، در عبادت فروتن و آراسته در تهيدستی، در سختی ها بردبار، در جستجوی كسب حلال، در راه هدايت شادمان، پرهيزكننده از طمع ورزی می باشد. اعمال نيكو انجام می دهد و ترسان است. روز را به شب می رساند با سپاسگزاری، و شب را به روز می آورد با ياد خدا، شب می خوابد اما ترسان و برمی خيزد شادمان، ترس برای اينكه دچار غفلت نشود و شادمانی برای فضل و رحمتی كه به او رسيده است. اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش می كند، روشنی چشم پرهيزكار در چيزی قرار دارد كه جاودانه است و آنچه را ترك می كند كه پايدار نيست، بردباری را با علم و سخن را با عمل، درمی آميزد.
پرهيزگار را می بيني كه آرزويش نزديك، لغزشهايش اندك، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراكش كم، كارش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش در حرام مرده، خشمش فرو خورده است. مردم به خيرش اميدوار و از آزارش در امانند، اگر در جمع بيخبران باشد نامش در گروه يادآوران خدا ثبت می گردد و اگر در يادآوران باشد نامش در گروه بيخبران نوشته نمی شود، ستمكار خود را عفو می كند به آنكه محرومش ساخته می بخشد، به آن كس كه با او بريده می پيوندد، از سخن زشت دور و گفتارش نرم، بديهای او پنهان و كار نيكش آشكار است. نيكی های او به همه رسيده و آزار او به كسی نمی رسد. در سختی ها آرام و در ناگواريها بردبار و در خوشيها سپاسگزار است، به دشمن ستم نكند، و نسبت به آنكه دوست دارد به گناه آلوده نشود، پيش از آن كه بر ضد او گواهی دهند به حق اعتراف می كند، و آنچه را به او سپرده اند ضايع نمی سازد، و آنچه را به او تذكر دادند فراموش نمی كند. مردم را با لقبهای زشت نمی خواند، همسايگان را آزار نمی رساند، در مصيبتهای ديگران شاد نمی شود و در كار ناروا دخالت نمی كند و از محدوده حق خارج نمی شود. اگر خاموش است سكوت او اندوهگينش نمی كند و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمی شود و اگر به او ستمی روا دارند صبر می كند تا خدا انتقام او را بگيرد. نفس او از دستش در زحمت، ولی مردم در آسايشند، برای قيامت خود را به زحمت می افكند، ولی مردم را به رفاه و آسايش می رساند، دوری او از برخی مردم، از روی زهد و پارسایی و نزديك شدنش با بعضی ديگر از روی مهربانی و نرمی است، دوری او از تكبر و خودپسندی و نزديكی او از روی حيله و نيرنگ نيست، سخن امام كه به اينجا رسيد، ناگهان همام ناله ای زد و جان داد. امام (علیه السلام) فرمودند: سوگند به خدا من از اين پيش آمد بر همام می ترسيدم، سپس گفت: آيا پندهای رسا با آنان كه پذيرنده آنند چنين می كند؟ شخصی رسيد و گفت: چرا با تو چنين نكرد؟ امام (علیه السلام) پاسخ داد: وای بر تو، هر اجلی وقت معينی دارد كه از آن پيش نيفتد و سبب مشخصی دارد كه از آن تجاوز نكند، آرام باش و ديگر چنين سخنانی مگو، كه شيطان آن را بر زبانت رانده است.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh