✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت31 (8)
🔷 جهاد
🔻چهارمین رکن از ارکان ایمان از منظر مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۳۱ عبارت است از "جهاد".
امیرالمؤمنین می فرمایند: جهاد نيز بر چهار پايه استوار است؛
1⃣ امر به معروف
2⃣ نهی از منكر
3⃣ راستگويی در هر حال
4⃣ دشمنی با فاسقان
پس هر كس به معروف امر كند، پشتوانه نيرومند مؤمنان شود و آن كس كه از زشتی ها نهي نماید، بينی منافقان را به خاك می مالد و آن كس كه در ميدان نبرد صادقانه استقامت كند حقی را كه بر گردن او بوده ادا كرده و كسی كه با فاسقان دشمنی كند و برای خدا خشم بگيرد، خدا هم برای او خشم آورد و روز قيامت او را خشنود می سازد.
🔻اولاً باید بدانیم از منظر مولا علی (علیه السلام) "جهاد" جایگاه بسیار بسیار رفیعی دارد ، تا جایی که در ابتدای خطبه ۲۷ نهج البلاغه، مولا علی(علیه السلام) اینگونه می فرمایند: «إنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ»؛ جهاد در راه خدا، دری از درهای بهشت است که خداوند آن در را فقط برای اولیاء خاصّ خودش باز کرده است.
🔻 این جهاد در نگاه مولا علی(علیه السلام) چهار رکن دارد ؛ چهار بُعد دارد.
🔹۱. بُعد اولش "امر به معروف" است؛ امرکردن به خوبیها، نیکی ها.
🔹۲. بُعد دومش نهی از منکر است؛ نهی کردن از محرمات، زشتیها، بدیها.
درباره امر به معروف و نهی از منکر توصیه می کنم سه حکمت( ۳۷۳، ۳۷۴ و ۳۷۵) را به همان ترتیبی که مرحوم سید رضی(رحمة الله علیه) در نهج البلاغه چیدمان کرده اند، بخوانید. آنجا خواهیم دید مثلا در حکمت ۳۷۴ حضرت علی(علیه السلام) ما را به چند دسته تقسیم می کنند و برای هر دسته ارزش گذاری می فرمایند. می فرمایند: گروهی، مُنكر را با دست و زبان و قلب انكار می كنند، آنان همه خصلت های نيكو را در خود گرد آورده اند.
یعنی از نگاه امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر خلاف ما که آدمی را که نهی از منکر می کند را آدم سبکی می بینیم، آدم فضولی می بینیم، آدم تند رویی می دانیم، حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: کسی که قلبش از منکر انزجار دارد، با زبان تذکر می دهد، هرجا هم که اقتضای تکلیف شرعی باشد با دست و اعمالش هم اقدام می کند برای نهی از منکر، این همه خوبیها را دارد. همه ی خوبیها!
گروهی دیگر منکر را با زبان و قلب انکار می کنند اما با دست اقدامی نمی کنند. یعنی اگر شرایطش پیش بیاید، بخواهند مبارزه ای بکنند، اقدامی بکنند، عرضه ندارند. پس چنین کسی دو خصلت از خصلت های نیکو را گرفته و دیگری را تباه کرده است.
و بعضی ها منکر را فقط با قلب انکار می کنند، ولی با دست و زبان خویش اقدامی ندارند. پس دو خصلت را که شریف تر است تباه کرده اند و یک خصلت را به دست آورده اند. فقط قلباً ناراحت هستند، عرضه اینکه تذکر بدهند و مبارزه کنند را ندارند.
و بعضی دیگر منکر را با زبان و قلب و دست رها ساخته اند، که چنین کسی از آنان مرده ای است، میان زندگان.
بنابراین کسی که اهل نهی از منکر، حتی قلباً نیست، این اصلا مسلمان نیست، مؤمن نیست؛ چون حیات حقیقی ما به ایمان ماست. پس درباره امر به معروف و نهی از منکر به سه حکمت ( ۳۷۳ ، ۳۷۴ و ۳۷۵) مراجعه کنید.
🔻 نکته مهم دیگری که باید در این بخش از حکمت ۳۱ عرض بکنم، نتیجه ای است که حضرت برای این چهار رکن بیان کرده اند. می فرمایند وقتی که همه شروع کنند به امر به معروف، مؤمنین قوّت قلب می گیرند، پشتوانه پیدا می کنند. وقتی که در یک اداره، در یک منطقه، در یک فامیل، در یک مهمانی، در یک جلسه، در یک کلاس دانشگاه، بین ۵۰ نفر، ۱۰۰ نفر، یک دفعه ۶۰ نفر، ۴۰ نفر، شروع می کنند یک منکری را تذکر میدهند به آن شخصی که به آن منکر مبتلاست، چه اتفاقی می افتد؟ افراد اهل دیانت و معنویت و ایمان و پاکدامنی قوی می شوند. تقویت می شوند، می بینند ما زیادیم. بر عکس، اگر یک نفر گفت و بقیه از بی عرضگی و عافیت طلبی سکوت کردند، پشت مؤمنین شکسته می شود. از آن طرف کسی که نهی از منکر می کند، بینی منافق را به خاک می مالد، چون خیلی ها می خواهند از طرفی ادعا میکند که قانونمدار و شریعتمدار هستند، اما رفتارهایشان خلاف آن است. وقتی یک عده ای به اینها تذکر می دهند و اینها را نهی می کنند از غیبت، حق الناس، از مال بیت المال خوردن، چهره اینها بالاخره باید یکرو شود. اینها نفاقشان رو میشود که ادعا میکردند ما متدیّنیم، ما انقلابی هستیم، ما مسلمانیم اما دارند بیت المال مردم را به تاراج میبرند.
🔻 نهی از منکر بینی منافق را به خاک می مالد. امیدوارم همه ما اهل جهاد امر به معروف و نهی از منکر باشیم.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت نود و پنجم
✳️ ادامه خطبه فضیلت ماه مبارک رمضان
🔻ای روزهدار، اگر از درگاه خدایت که مالک توست رانده شوی، به کدام در پناه خواهی برد؟! و اگر خداوند تو را از عنایات خویش محروم کند، کیست که تو را روزی دهد و بینیازت سازد؟! اگر خدایت برای تو حرمتی قائل نشود، کیست که بتواند تو را گرامی بدارد؟! اگر خداوند تو را خوار و رسوا سازد، کیست که برای تو عزت و سرفرازی فراهم آورد؟! اگر دست یاری خداوند از پشت تو برداشته شود، پشتیبانی چه کسی برای تو کارساز خواهد بود؟! به راستی اگر خداوند تو را در زمره بندگانش نپذیرد، طوق بندگی چه کسی را به گردن خویش خواهی افکند؟! اگر لغزشها و خطاهای تو را نادیده نگیرد، به چه کسی دلبستهای که گناهانت را ببخشد؟! اگر خداوند حق خویش را از تو مطالبه کند، چه پاسخی خواهی داد؟!
🔻ای روزه دار، با تلاوت کتاب خدا در شبانهروز، به خداوند نزدیک شو. کتاب خدا در روز قیامت، اهل تلاوت آن را شفاعت میکند و شفاعت آن پذیرفته میشود. آنگاه اهل قرآن به تناسب تلاوتشان از قرآن، به درجات بهشتی نائل میآیند و آن مراحل را طی میکنند.
🔻ای روزهدار، بشارتی دهم تو را: در ماهی که قرار داری و روزه آن بر تو واجب است، نفسکشیدن تو به منزله تسبیح گفتن و خواب تو نیز عبادت محسوب میشود؛ طاعتهای تو در این ماه مقبول است و گناهانت مشمول عفو خداوند قرار میگیرد؛ به دعا و مناجات تو توجه میشود و با دیده رحمت به آن نگریسته میشود.
🔻من خود از محبوب دلم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، شنیدم که میفرمودند:" هنگام افطار هر شب ماه رمضان، خداوند جمعی را از آتش جهنم آزاد میکند که تعداد آنان را کسی جز او نمیداند و از علم غیبی است که فقط خداوند بر آن احاطه دارد؛ اما در پایان ماه رمضان، در شب عید فطر، به همان میزانی که در تمام شبها آزاد کرده است، جمعی را از آتش جهنم آزاد میکند."
🔻[ مردی از قبیله "همدان" برخاست و تقاضا کرد حدیث دیگری از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در فضیلت ماه رمضان نقل کنم، پاسخ دادم: ]
آری،از برادرم و پسرعمویم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ،شنیدم که میفرمودند:" هر کس ماه رمضان را روزه بگیرد و نفس خویش را از حرامهای الهی محافظت کند، وارد بهشت میشود."
🔻[ آن مرد تقاضای حدیث دیگری کرد، گفتم: ]
آری، از دوست عزیزم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، شنیدم:" کسی که ماه رمضان را توأم با ایمان و مراقبت روزه بگیرد، وارد بهشت میشود."
🔻[ مرد همدانی برای بار سوم درخواست کرد از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله حدیث بگویم. پاسخ دادم: ]
آری، از آقای اولین و آخرین، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، شنیدم که میفرمودند:" هرکس در ماه رمضان روزه بگیرد و در شبهای آن مرتکب کار حرامی نشود، بهشتی خواهد بود."
🔻[ مرد همدانی برای بار چهارم تقاضای حدیث کرد، گفتم: ]
آری، از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که از همه انبیای الهی و ملائک مقرب برتر است، شنیدم:" بزرگ و سرور جانشینان پیامبران در ماهی که سرور ماههاست، به شهادت خواهد رسید! "
🔻از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) پرسیدم: مراد از سرور جانشینان پیامبران کیست و سرور ماهها چیست؟
فرمودند: " سرور ماهها ماه رمضان است و سرور جانشینان انبیا تویی! "
عرض کردم: ای رسول خدا، حتماً این حادثه اتفاق خواهد افتاد؟
فرمودند: "آری، به خدا سوگند پستترین و بدبختترین فرد امت من که در ردیف قاتل ناقه قوم ثمود است، بر میخیزد و ضربهای بر سر تو وارد میسازد که محاسن تو با خون سرت رنگین میشود. "
🔻[ در این لحظه صدای گریه و ناله مردم برخاست و امکان ادامه خطبه نبود. خطبه را قطع کردم و از منبر پایین آمدم. ]
📚منابع:
۱. شیخ صدوق، فضائل الأشهر الثلاثة، ص۱۰۷
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه183 : آفریدگار توانا
1️⃣ خداشناسی
ستايش خداوندی را سزاست که شناخته شد بی آنکه ديده شود و آفريد بی آنکه دچار رنج و زحمتی گردد. با قدرت خود پديده ها را آفريد و با عزّت خود گردن کشان را بنده خويش ساخت و با بخشش خود بر همه بزرگان برتری يافت. او خدايی است که دنيا را مسکن مخلوقات برگزيد و پيامبران خود را به هدايت جنّ و انس فرستاد، تا دنيا را آن گونه که هست بشناسانند و از زيان های دنيا بر حذر دارند و با مطرح کردن مَثَل ها، عيوب دنياپرستی را نشان دهند و آنچه را که مايه عبرت است تذکّر دهند، از تندرستی ها و بيماری ها، از حلال و حرام و آنچه را که خداوند برای بندگان اطاعت کننده و نافرمان، از بهشت و جهنّم آماده کرده که وسيله کرامت يا سقوط و پستی است، بازگو نمايند. خدا را ستايش می کنم چنانکه خود از بندگان خواسته است و برای هر چيزی اندازه ای قرار داده و برای هر اندازه ای مدّتی معيّن کرده و هر مدّتی را حسابی مقرّر داشته است.
2️⃣ ويژگيهای قرآن
قرآن فرماندهی بازدارنده و ساکتی گويا و حجّت خدا بر مخلوقات است. خداوند پيمان عمل کردن به قرآن را از بندگان گرفته و آنان را در گرو دستوراتش قرار داده است. نورانيّت قرآن را تمام و دين خود را به وسيله آن کامل فرمود و پيامبرش را هنگامی از جهان برد که از تبليغ احکام قرآن فراغت يافته بود، پس خدا را آن گونه بزرگ بشماريد که خود بيان داشته است. خداوند چيزی از دينش را پنهان نکرده و آنچه مورد رضايت يا خشم او بود وا نگذاشته، جز آنکه نشانه ای آشکار و آيتی استوار برای آن قرار داده است که به سوی آن دعوت يا پرهيز داده شوند، پس خشنودی و خشم خدا در گذشته و حال يکسان است. بدانيد همانا خداوند از شما خشنود نمی شود به کاری که بر گذشتگان خشم گرفته و خشم نمی گيرد به کاری که بر گذشتگان خشنود بود. شما در راهی آشکار قدم برمی داريد و سخن گذشتگان را تکرار می کنيد. خداوند نيازمندی های دنيای شما را کفايت کرده و به شکرگزاری وادارتان ساخت و ياد خويش را بر زبان های شما لازم شمرد.
3️⃣ سفارش به پرهيزگاری
خدا شما را به پرهيزکاری سفارش کرد و آن را نهايت خشنودی خود و خواستش از بندگان قرار داده است. پس بترسيد از خدايی که در پيشگاه او حاضريد و اختيار شما در دست اوست و همه حالات و حرکات شما را زير نظر دارد. اگر چيزی را پنهان کنيد می داند و اگر آشکار کرديد ثبت می کند، برای ثبت اعمال، فرشتگان بزرگواری را گمارده که نه حقّی را فراموش و نه باطلی را ثبت می کنند. آگاه باشيد، «آن کس که تقوا پيشه کند و از خدا بترسد» از فتنه ها نجات می يابد و با نور هدايت از تاريکی ها می گريزد و به بهشت و آنچه که دوست دارد، جاودانه دسترسی پيدا می کند. خدا او را در منزل کرامت خويش مسکن می دهد، خانه ای که مخصوص خداست سقف آن عرش پروردگاری و روشنايی آن از جمال الهی و زائرانش فرشتگان و دوستان و همنشينانش پيامبران الهی می باشند. پس به سوی قيامت بشتابيد و پيش از آنکه مرگ فرا رسد آماده باشيد، زيرا ناگهان آرزوهای مردم قطع شده و مرگ آنها را در کام خود می کشد و دَرِ توبه بسته می شود. شما امروز به جای کسانی زندگی می کنيد که قبل از شما بودند و ناگهان رفتند و پس از مرگ تقاضای بازگشت به دنيا کردند.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه183 : آفریدگار توانا
4️⃣ ضرورت ياد قيامت
مردم! شما چونان مسافران در راهيد که در اين دنيا فرمان کوچ داده شديد، که دنيا خانه اصلی شما نيست و به جمع آوری زاد و توشه فرمان داده شديد. آگاه باشيد، اين پوست نازک تن طاقت آتش دوزخ را ندارد، پس به خود رحم کنيد. شما مصيبت های دنيا را آزموديد، آيا ناراحتی يکی از افراد خود را بر اثر خاری که در بدنش فرو رفته، يا در زمين خوردن پايش مجروح شده، يا ريگهای داغ بيابان او را رنج داده، ديده ايد که تحمّل آن مشکل است؟ پس چگونه می شود تحمّل کرد که در ميان دو طبقه آتش در کنار سنگ های گداخته همنشين شيطان باشيد؟ آيا می دانيد وقتی مالک دوزخ بر آتش غضب کند شعله ها بر روی هم می غلتند و يکديگر را می کوبند؟ و آنگاه که بر آتش بانگ زند ميان درهای جهنّم به هر طرف زبانه می کشد؟ ای پير سال خورده! که پيری وجودت را گرفته است، چگونه خواهی بود آنگاه که طوق های آتش به گردن ها انداخته شود و غُل و زنجيرهای آتشين به دست و گردن افتد، چنان که گوشت دست ها را بخورد؟
5️⃣ روش استفاده از دنيا
♦️پس خدا را خدا را ! ای جمعيّت انسان ها پروا کنيد! حال که تن درست هستيد نه بيمار و در حال گشايش هستيد نه تنگ دست. در آزادی خويش پيش از آنکه درهای اميد بسته شود بکوشيد، در دل شبها با شب زنده داری و پرهيز از شکم بارگی، به اطاعت برخيزيد، با اموال خود انفاق کنيد، از جسم خود بگيريد و بر جان خود بيفزاييد و در بخشش بُخل نورزيد که خدای سبحان فرمود: «اگر خدا را ياری کنيد شما را پيروز می گرداند و قدم های شما را استوار می دارد.» و فرمود: «کيست که به خدا قرض نيکو دهد؟ تا خداوند چند برابر عطا فرمايد و برای او پاداش بی عيب و نقصی قرار دهد؟ » درخواست ياری از شما به جهت ناتوانی نيست و قرض گرفتن از شما برای کمبود نمی باشد، در حالی از شما ياری خواسته که: «لشکرهای آسمان و زمين در اختيار اوست و خدا نيرومند و حکيم است.» و در حالی طلب وام از شما دارد که گنج های آسمان و زمين به او تعلّق دارد و خدا بی نياز و حميد است، بلکه خواسته است شما را بيازمايد که کدام يک از شما نيکوکارتريد. پس به اعمال نيکو مبادرت کنيد، تا با همسايگان خدا در سرای او باشيد که همنشينان آنها پيامبران و زيارت کنندگانشان فرشتگانند و چنان گرامی داشته می شوند که صدای آهسته آتش را نشنوند و بر بدن هايشان هيچ گونه رنج و ناراحتی نرسد. «اين بخشش خداست به هر کس بخواهد می دهد و خدا صاحب بخشش بزرگ است.» من آنچه را می شنويد می گويم و خداوند را به ياری خود و شما می خوانم که او کفايت کننده و بهترين وکيل است.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 شرح #حکمت31 (9)
🔷 ارکان کفر
🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ادامه حکمت ۳۱ نهج البلاغه برای کفر چهار ستون معرفی می فرمایند، که عبارتند از:
1⃣ تعمّق
2⃣ تنازع
3⃣ زَیْغ (یعنی بازگشت قلب بعد از هدایت به ضلالت)
4⃣ شقاق( یعنی دشمنی و اختلاف کردن)
🔻درباره "تعمّق" یک نکته قابل توجّه است و آن اینکه همین مکتب نورانی اسلام که اصرار بر تفکّر دارد، از طرفی به ما هشدار می دهد در اموری که با فکر نمی شود به آن قانون رسید، تعمق نکنید؛ مثل تفکّر در ذات خدا و... لذا این نوع تعمّق را پایه اول سقوط انسان در کفر معرفی می کنند.
مولا علی(علیه السلام) در نهج البلاغه شریف می فرمایند: اگر خداوند متعال ما را "راسِخونَ فِی العِلم" معرفی کرده، به خاطر این است که ما در آنچه که تکلیف نداشته ایم که بحث و جستجو از عمقش بکنیم، ترک تعمّق کرده ایم.
🔻 مسأله دوم "تنازع" است؛ یعنی با همدیگر جدل و جدال کردن. اوّلین کسی که در نهج البلاغه به عنوان جدل کننده و نزاع کننده معرفی شده است، ابلیس است. حضرت در خطبه ۱۹۲ می فرمایند: «نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِيَّةِ» ؛ ابلیس در ردای جَبریّت که مخصوص خداوند متعال است، با خدا نزاع کرد. همچنین در خطبه ۱۹۲ ، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: عزّت و کبریا مخصوص خداست و خداوند هر کسی از بندگانش را که در این لباس عزّت و کبریا با خدا منازعه کند، لعنت کرده است.
یکی از دلایلی که باعث شد مسلمانان بعد از پیغمبر عزیز، قاطبه شان ( عمومشان ) به جز سه چهار نفر، به ارتداد معنوی دچار بشوند، تنازع با اهل بیت بر سر مسأله جانشینی پیامبر بود، که مولا علی(علیه السلام) در نامه ۶۲ به این نکته اشاره کرده و فرمود: «فَلَمَّا مَضَى رَسولُ اللّه (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ» ؛ بعد از اینکه پیامبر عظیم الشأن اسلام از دنیا رفت، مسلمانان در مسأله ولایت امر با هم نزاع کردند. می دانید که به واسطه همین نزاع بود که حضرت فرمودند: « إرتَدَّ النّاسُ بَعدَ النَّبیِّ إلّا أربَع أوْ ثَلاث» ؛ بعد از پیامبر همه مردم مُرتد شدند، جز سه نفر یا چهار نفر، یعنی به کفر معنوی مبتلا شدند ولو اینکه رو به قبله نماز می خواندند، چون اصل اسلام را که ولایت است منحرف کردند و از اصل اسلام رویگردان شدند.
🔻 مسأله سوّم، مسأله "زیغ" است. "زیغ" که در بعضی دعاهای قنوت هم می خوانیم: « رَبَّنا لا تُزِغْ قُلوبَنا» ، این است که انسان یک بار هدایت شده باشد، دوباره قلبش بعد از هدایت به ضلالت و گمراهی برگردد. حضرت علی(علیه السلام) معتقدند یکی از چیزهایی که باعث می شود انسان به کفر مبتلا بشود، این بلای "زیغ" است. در خطبه ۱۵۱ می فرمایند: « فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقَامَةٍ» ؛ بعضی از قلبها بعد از اینکه در مسیر مستقیم حق قرار داشتند، از حق برگشتند و به ضلالت مبتلا شدند. به هر حال سوّمین رکن از ارکان کفر "زَیغ" است.
🔻 آخری هم "شقاق" و "اختلاف" است، که توضیحش مشخص است.
🔰 با این مقدمات، این بخش از حکمت ۳۱ را با هم می خوانیم : كفر بر چهار ستون پايدار است:
🔸 كنجكاوی دروغين
🔸 ستيزه جويی و جَدَل
🔸 انحراف از حق
🔸 دشمنی كردن
پس آن كس كه دنبال توهّم و كنجكاوی دروغين برود، به حق نمی رسد و آن كس كه به ستيزه جويی و نزاع بپردازد، از ديدن حق نابينا شود و كسی كه از راه حق منحرف شود، نيكويی را زشت و زشتی را نيكويی می پندارد و سرمست گمراهی ها میگردد و آن كس كه دشمنی ورزد، پيمودن راه حق برای او دشوار و كارش سخت و نجات او از مشكلات دشوار خواهد شد ».
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت نود و ششم
❇️ در سینهام علم فراوانی سنگینی میکند
[ یک شب دست کمیل را گرفتم، با هم از کوفه بیرون آمدیم و این مطالب را به او گفتم: ]
🔻ای کمیل، این دلها ظرفهایی هستند که بهترین آنها نگهدارندهترین آنهاست، پس آنچه میگویم نگهدار و بهخاطر بسپار.
مردم سه دسته اند: دانشمند الهی یا شاگردی که در راه نجات است یا فرومایهای نادان که در پی هر آوازی حرکت میکند و هر بادی که بوزد، به دنبال آن میجهد. این فرد از نور علم بهرهای نبرده و به پایه استواری تکیه نکرده است.
🔻ای کمیل! علم و دانش بهتر از مال و دارایی است؛ زیرا علم نگهبان توست، ولی تو نگهبان مال هستی! مال با خرجکردن کم میشود؛ ولی علم با تعلیم به دیگران فزونی مییابد.
🔻ای کمیل! دوست داشتن علم و دانش، همان دینی است که مردم باید متدین به آن شوند. انسان در زندگی خود، به وسیله علم، پیروی از خدا را به کمال میرساند و پس از مرگ، نام خوش از خود برجا مینهد؛ اما ارزشی که با مال به دست آید، با از دست دادن آن نیز از بین میرود.
🔻ای کمیل! خزانهداران اموال با اینکه هنوز زندهاند، در حقیقت مردهاند! ولی دانشمندان تا روزگار برپاست، پایدار و باقی هستند. جسمهایشان ناپدید میشود؛ ولی حقیقت شان در دلها ماندگار است.
🔻آه! که سینه من گنجینه علم و دریایی از معارف است! ایکاش افرادی را مییافتم که شایسته فراگیری این دانش باشند! آری، کسانی را سراغ دارم که تیزهوشاند و فهم خوبی دارند، اما به آنان اطمینانی نیست؛ زیرا دین را وسیلهای برای رسیدن به دنیا قرار میدهند! به کمک حجتهای الهی بر بندگان خدا برتری میجویند و با نعمتهای خدا، بر اولیای الهی بزرگی میکنند، تا مردمان کوتاهاندیش بهجای ولیّ حق، آنان را امام و رهبر خود بگیرند. از سوی دیگر، کسانی را سراغ دارم که در برابر اهل علم مطیع و راماند، ولی در این راه از زیرکی و ژرفاندیشی لازم برخوردار نیستند؛ لذا با نخستین شبههای که در دلشان بیفتد، غبار تردید قلبشان را فرامیگیرد. بدانید که به هیچ یک از این دو دسته نمیتوان اطمینان کرد؛ زیرا کسانی که با حرص تمام به لذّتهای دنیوی پرداخته و در برابر شهوت از خود بیخود شدهاند و برای گردآوردن سرمایه دنیوی و ذخیره کردن مال سرگرم هستند، شایسته رهبری دینی مردم نخواهند بود. اینان به حیوانات چرنده بیشتر شبیهاند تا به انسان! آری چنین است که وقتی برای انتقال دانش، فرد شایستهای یافت نشد، علم هم با مرگ حاملان آن میمیرد.
🔻خداوندا، تو هرگز زمین را از حجت قائم که یا ظاهر است و مشهور یا پنهان است و هراسان، خالی نمیگذاری، تا دلایل آشکار تو باطل نشود. این حجتهای الهی چند نفر هستند و کجایند؟ به خدا سوگند، این حجتهای الهی کمترین تعداد و بزرگترین نقش و مقام و منزلت را دارند. خداوند به وسیله آنان دلایل و نشانههای خود را حفظ میکند تا آنان نیز این دلایل و نشانهها را به افرادی نظیر خود بسپارند و در دلهای همانند خود بکارند.
🔻علم و دانش از راه حقیقت به آنها هجوم آورده است؛ پس آنان با نسیم روحافزای یقین همآغوش شده اند. آنچه مردم خوشگذران دشوار میشمارند، آنان آسان میانگارند و ایشان به چیزهایی خو گرفتهاند که نادانها از آنها وحشت دارند و با تنهایی که جان آنها را به ملکوت اعلا آویخته است، در دنیا به سر میبرند.
🔻ای کمیل، آنان جانشینان خداوند در زمین و دعوتکنندگان به دین او هستند.
آه! آه! چقدر مشتاق دیدارشان هستم. برای خودم و شما از خداوند آمرزش میطلبم.
📚منابع:
۱.الخصال، ج۱، ص۱۸۶
۲. الغارات، چ۱، ص۸۹
۳. نهج البلاغه، قصار ۱۴۷
۴. شیخ مفید، الامالی، مجلس۲۹، ح۳، ص۲۴۷
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه182 : (از نوف بكالی نقل شد كه امام علیه السلام در سال ٤٠ هجری در اواخر عمر خود در شهر كوفه بر روی تخته سنگی كه جعده بن هيبره مخزومی برای او نصب كرد ايستاد و اين سخنرانی را ايراد كرد، در حالیكه پيراهنی خشن از پشم بر تن داشت و شمشيری با بندی از ليف خرما به گردن آويخته و بر پاهای مباركش، كفشی از ليف خرما داشت و بر پیشانی او پینه از کثرت سجود آشکار بود، فرمود:)
1️⃣ ستايش پروردگار سبحان
ستايش خداوندی را سزاست که سرانجام خلقت و پايان کارها به او باز می گردد. خدا را بر احسان بزرگش و برهان آشکار و فراوانی فضل و آنچه بدان بر ما منّت نهاده است می ستائيم، ستايشی که حقِّ او را اداء کند و شکر شايسته او را به جا آورد، به ثواب الهی ما را نزديک گرداند و موجب فراوانی نيکی و احسان او گردد. از خدا ياری می طلبيم، ياری خواستن کسی که به فضل او اميدوار و به بخشش او آرزومند و به دفع زيانش مطمئن و به قدرت او معترف و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد. به او ايمان می آوريم، ايمان کسی که با يقين به او اميدوار و با اعتقاد خالص به او توجّه دارد و با ايمانی پاک در برابرش کرنش می کند و با اخلاص به يگانگی او اعتقاد دارد و با ستايش فراوان خدا را بزرگ می شمارد و با رغبت و تلاش به او پناهنده می شود.
2️⃣ راههای خداشناسی
خدا از کسی متولّد نشد تا در عزّت و توانايی دارای شريک باشد. فرزندی ندارد تا وارث او باشد. وقت و زمان از او پيشی نگرفت و زيادی و نقصان در او راه ندارد. خدا با نشانه های تدبير استوار و خواسته های حکيمانه در خلق نظام احسن، در برابر عقل ها آشکارا جلوه کرده است. از نشانه های آفرينش او خلقت آسمان های پابرجا، بدون ستون و تکيه گاه است. آسمان ها را به اطاعت خويش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت کردند. اگر اقرار آسمان ها به پروردگاری او و اعترافشان در اطاعت و فرمانبرداری از او نبود، هرگز آسمان ها را محلّ عرش خويش و جايگاه فرشتگان و بالا رفتن سخنان پاک و اعمال نيک و صالح بندگانش قرار نمی داد. ستارگان را نشانه های هدايت گر بيابان ماندگانِ سرگردان قرار داد، تا به وسيله آنها راهنمايی شوند، ستارگانی که پرده های تاريکِ شب، مانع نورافشانی آنها نمی گردد و نمی تواند از نورافشانی و تلألو ماه در دل آسمان جلوگيری کند. پس پاک است خدايی که پوشيده نيست بر او سياهی تيره و تار بر روی ناهمواری های زمين و نه در قلّه های کوتاه و بلند کوه ها و نه غرّش رعد در کرانه آسمان و نه درخشش برق در لابلای ابرها و نه وزش بادهای تند و طوفان و نه ريزش برگ ها بر اثر بارش باران و نه محلِّ سقوط قطرات باران و نه مسير کشيده شدن دانه ها به وسيله مورچگان و نه غذاهای کوچکِ ناديدنی پشه ها و نه آنچه که در شکم حيوانات مادّه در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است).
3️⃣ خداشناسی
حمد و سپاس خداوندی را سزاست که همواره وجود داشت، پيش از آن که کرسی يا عرش، آسمان يا زمين، جن يا انس، پديد آيند. خداوندی که ذات او را فکرها و عقل های ژرف انديش نمی توانند بشناسند و با نيروی انديشه نمی توانند اندازه ای برای او تصوّر کنند. هيچ سؤال کننده ای او را به خود مشغول نسازد و فراوانی عطا و بخشش از دارايی او نکاهد، برای ديدن به چشم مادّی نياز ندارد و در مکانی محدود نمی شود. همسر و همتايی ندارد و با تمرين و تجربه نمی آفريند و با حواس درک نشود و با مردم مقايسه نگردد. خدايی که بدون اعضاء و جوارح و زبان و کام با حضرت موسی(علیه السلام) سخن گفت و آيات بزرگش را به او شناساند. ای کسی که برای توصيف کردن پروردگارت به زحمت افتاده ای! اگر راست می گويی جبرييل و ميکاييل و لشکرهای فرشتگان مقرّب را وصف کن، که در بارگاه قدس الهی سرفرود آورده اند و عقل هايشان در توصيف بهترين آفريننده، سرگردان و درمانده است. تو چيزی را می توانی با صفات آن درک کنی که دارای شکل و اعضاء و جوارح و دارای عمر محدود و أجَلِ معيّن باشد. پس جز الله خدايی نيست که هر تاريکی را به نور خود روشن کرد و هرچه را که جز به نور او روشن بود، به تاريکی کشاند.
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه182
4️⃣ سفارش به تقوی و پندپذيری از تاريخ
ای بندگان خدا! شما را به پرهيزکاری و ترس از خدايی سفارش می کنم که بر شما جامه ها پوشانيد و وسايل زندگی شما را فراهم کرد. اگر راهی برای زندگی جاودانه وجود می داشت، يا از مرگ گريزی بود، حتماً سليمان بن داوود(علیه السلام) چنين می کرد، او که خداوند، حکومت بر جنّ و انس را همراه با نبوّت و مقام بلند قرب و منزلت در اختيارش قرار داد. امّا آنگاه که پيمانه عمرش لبريز و روزی او تمام شد، تيرهای مرگ از کمان های نيستی بر او باريدن گرفت و خانه و ديار از او خالی گشت، خانه های او بی صاحب ماند و ديگران آنها را به ارث بردند. مردم! برای شما در تاريخ گذشته درس های عبرت فراوان وجود دارد، کجايند عمالقه و فرزندانشان؟ «پادشاهان عرب در يمن و حجاز» کجايند فرعون ها و فرزندانشان؟ کجايند مردم شهر رَس «درخت پرستانی که طولانی حکومت کردند» آنها که پيامبران خدا را کشتند و چراغ نورانی سنّت آنها را خاموش کردند و راه و رسم ستمگران و جبّاران را زنده ساختند؟ کجايند آنها که با لشکرهای انبوه حرکت کردند و هزاران تن را شکست دادند، سپاهيان فراوانی گرد آوردند و شهرها ساختند؟
5️⃣ وصف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشريف)
زِرِه دانش بر تن دارد و با تمامی آداب و با توجّه و معرفت کامل آن را فرا گرفته است. حکمت، گمشده اوست که همواره در جستجوی آن می باشد و نياز اوست که برای به دست آوردنش می پرسد. در آن هنگام که اسلام غروب می کند و چونان شتری در راه مانده ،دُم خود را به حرکت در آورده، گردن به زمين می چسباند. او پنهان خواهد شد (دوران غيبت صغری و کبری) او باقيمانده حجّت های الهی و آخرين جانشين از جانشينان پيامبران است.
6️⃣ پند و اندرز ياران
ای مردم! من پند و اندرزهايی که پيامبران در ميان امّت های خود داشتند، در ميان شما نشر دادم و وظائفی را که جانشينان پيامبران گذشته در ميان مردم خود به انجام رساندند تحقّق بخشيدم. با تازيانه شما را ادب کردم، نپذيرفتيد، به راه راست نرفتيد و با هشدارهای فراوان شما را خواندم ولی جمع نشديد. شما را به خدا، آيا منتظريد رهبری جز من با شما همراهی کند و راه حق را به شما نشان دهد؟ آگاه باشيد! آنچه از دنيا روی آورده بود پشت کرد و آنچه پشت کرده بود روی آورد و بندگان نيکوکار خدا آماده کوچ کردن شدند و دنيای اندک و فانی را با آخرت جاويدان تعويض کردند.
7️⃣ ياد ياران شهيد
"آری! آن دسته از برادرانی که در جنگ صفّين خونشان ريخت هيچ زيانی نکرده اند، گرچه امروز نيستند تا خوراکشان غم و غصّه و نوشيدنی آنها خونابه دل باشد. به خدا سوگند! آنها خدا را ملاقات کردند، که پاداش آنها را داد و پس از دوران ترس، آنها را در سرای امن خود جايگزين فرمود. کجا هستند برادران من که بر راه حق رفتند و با حق در گذشتند؟ کجاست عمّار؟ و کجاست پسر تيهان؟ (مالک بن تيهان انصاری) و کجاست ذوالشّهادتين؟ و کجايند همانند آنان از برادرانشان که پيمان جانبازی بستند و سرهايشان را برای ستمگران فرستادند؟ (پس دست به ريش مبارک گرفت و زمانی طولانی گريست و فرمود:) دريغا! از برادرانم که قرآن را خواندند و بر اساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهی انديشه کرده و آنها را برپا داشتند، سنّت های الهی را زنده و بدعت ها را نابود کردند، دعوت جهاد را پذيرفته و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروی کردند. (سپس با بانگ بلند فرمود:) جهاد! جهاد! بندگان خدا! من امروز لشکر آماده می کنم، کسی که می خواهد به سوی خدا رود همراه ما خارج شود.
نوف گفت: برای حسين(علیه السلام) ده هزار سپاه و برای قيس بن سعد ده هزار سپاه و برای ابو ايّوب ده هزار سپاه قرار داد و برای ديگر فرماندهان نيز سپاهی معيّن کرد و آماده بازگشت به صفّين بود که قبل از جمعه، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد و لشکريان به خانه ها بازگشتند و ما چون گوسفندانی بوديم که شبان خود را از دست داده و گرگ ها از هر سو برای آنان دهان گشوده بودند."
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت31 ( 10 )
🔷 ارکان شک
🔻در ادامه حکمت ۳۱ نهج البلاغه و در باب ارکان کفر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) رابطه بین تعمّق بی جا، تنازع، زَیغ و شقاق را اینگونه بیان می فرمایند: کسی که بی جا کنجکاوی کند، هرگز به سمت حق برنمی گردد و کسی که نزاعش به خاطر جهل زیاد باشد، کوری او از دیدن حقیقت طولانی خواهد شد و ادامه خواهد یافت و کسی که قلبش از حق به ضلالت برگردد، نزد او نیکی زشت دیده میشود و زشتی، نیکی و زیبایی و در مستی ضلالت باقی می ماند و کسی که با حق درآمیزد، تمام راههای حقیقت بر او بسته می شود و امر او مشکل خواهد شد و راه خروجش از ضلالت و کفر بسیار تنگ خواهد بود.
🔻 بعد از این امیرالمؤمنین (علیه السلام) قصّه "شک" را بیان می کنند. همین که شک را در مقابل ایمان و هم عرض کفر قرار می دهند، نکته بسیار بسیار مهمی است؛ چون در شک دو مرحله داریم:
1⃣ شکی که مقدّمه یقین می شود.
2⃣ شکی که منجر به کفر می شود.
به قول استاد شهید مرتضی مطهری، شک معبر خوبی هست، اما مقرّ خوبی نیست. یعنی اگر شک باعث بشود که انسان سؤال خودش را از مسیر درست و منابع درست تحقیق کند و به حق برسد، معبر خوبی است برای رسیدن به یقین. اما اگر در شک بماند و جستجو نکند و این شک را به نااهل عرضه بکند، شک به شبهه و کم کم به انکار و کفر منجر میذشود.
🔻 لذا حضرت علی (علیه السلام) در این حکمت می فرمایند: شک هم بر چهار شعبه است؛ یعنی شک هم به این سادگیها نیست که انسان بگوید خوب یک نوع سوال است فقط، نه! شک هم برای خودش ارکانی دارد که باید این ارکان را بشناسیم و در مقابلش علاج داشته باشیم.
🔰 شک چهار بخش دارد:
1⃣ جدال در گفتار
2⃣ ترسیدن
3⃣ دو دل بودن
4⃣ تسلیم حوادث روزگار شدن
بعد می فرمایند: پس آنکس که جدال و نزاع را عادت خود قرار دهد، از تاریکی شبهات بیرون نخواهد آمد و آنکس که از هر چیزی بترسد، همواره در حال عقب گرد است و آنکس که در تردید و دودلی بماند، زیر پای شیطان کوبیده خواهد شد و آنکس که تسلیم حوادث شود و به تباهی دنیا و آخرت گردن نهد، هر دو جهان را از کف خواهد داد.
🔻همانطور که ملاحظه می فرمایید، اینجا منظور آن شکی که برای هر انسانی و حتی هر محقّقی پیش می آید نیست، منظور آن شکی است که یا صاحبش نسبت به آن لجاجت دارد یا برای برون رفت از آن تلاش نمی کند، یا تلاشش از مسیر درست و منطقی نیست لذا به حق نمی رسد و به تعابیری که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند مبتلا می شود.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh