eitaa logo
مهمان نهج‌البلاغه
118 دنبال‌کننده
223 عکس
198 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین @M_R_Ta
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح (3) 🔷 ارزش و جایگاه بلند عقل و عقلانیت 3⃣ سرفصل سوم در بحث عقلانیت ، آفت‌های عقل و عقلانیت است که در نهج البلاغه مواردی از آن بیان شده است که عرض می کنیم: 🔹 ۱. هوای نفس که آفت عقل است. (حکمت ۲۱۱) 🔹 ۲. آرزوهای بیهوده که عقل انسان را به سهو مبتلا می کند. (خطبه ۸۶) 🔹 ۳. خواب رفتن عقل به واسطه توجه به دنیا.(خطبه ۲۲۴) 🔹 ۴. شُرب خمر است که فلسفه تشریع حرمت شرب خمر، نجات عقل و حفظ عقل از این آفت بیان شده است. (حکمت ۲۵۲) 🔹 ۵. فقر مایه دهشت و وحشت عقل است. (حکمت ۳۱۹) 🔹 ۶. عشق به دنیا که باعث می شود پرده عقل توسط شهوات پاره بشود.( خطبه ۱۰۹) 🔹 ۷. عُجب و خودپسندی است. (حکمت ۲۱۲) 🔹 ۸. مزاح بی‌جا و زیادی که عامل کاهش عقل نامیده شده است.( حکمت ۴۵۰) 🔹 ۹. برق طمع ها که عامل زمین خوردن عقل ها شمرده شده است. (حکمت ۲۱۹) 🔹 ۱۰. استبداد به رأی و نظر شخصی که عامل هلاکت انسان معرفی شده است. (حکمت ۱۶۱) 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @mehmanenahjolbalagheh
⁉️ آیا تا کنون بیانیه ی گام دوم انقلاب را خوانده اید؟ ⁉️آیا به تجزیه و تحلیل راهبردی آن تسلط دارید؟ ⁉️ آیا در راستای عملیاتی سازی عالمانه و غیرشعاری آن اقدامی کرده اید؟ در آستانه سومین سالگرد صدور بیانیه فوق العاده مهم گام دوم انقلاب اسلامی برگزار می‌گردد : 🖍 دوره مجازی تطبیق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی با نهج‌البلاغه‌ ✨مدرس: حجت الاسلام مهدوی ارفع (مسئول نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی )✨ در این دوره ضمن تطبیق بیانیه گام دوم با نهج البلاغه و تاریخ حکومت امیرالمومنین علیه السلام، چارچوب عملیاتی سازی آن ارائه می شود. ✅در پایان هشت جلسه، به شرکت کنندگان گواهینامه پایان دوره داده خواهد شد. لینک ثبت نام: http://nahjolbalagheh.net/pay/1233-1/ 📆زمان: یکشنبه هر هفته ساعت 6 صبح شروع دوره از ۳ بهمن ۱۴۰۰ شهریه: مبلغ ۴۰ هزار تومان برای ۸جلسه ۵۸۵۹۸۳۱۱۶۴۰۲۵۳۴۷ شماره کارت جهت واریز شهریه بنام مریم سریری خیاطزاده آی دی پاسخگویی @sariri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و هفتم ❇️ پاسخ به نامه معاویه 🔻[ معاویه در پاسخ نامه من نوشت: به جان خودم سوگند، اگر دست تو به خون عثمان آغشته نبود و مردم با تو بیعت می‌کردند، همانند ابوبکر و عمر و عثمان بودی؛ اما تو مهاجران را بر عثمان شوراندی و مانع یاری انصار به وی شدی. افراد نادان از تو پیروی کردند و اشخاص ناتوان به یاری تو تقویت شدند. اکنون مردم شام جز جنگ با تو راه دیگری در پیش ندارند، مگر آنکه قاتلان عثمان را تحویل آنها دهی و پس از آن امر خلافت را به شورا بازگردانی تا اهل شورا خلیفه را برگزینند. 🔻آری، مردم حجاز تا زمانی که در مسیر حق حرکت کنند، حاکم بر مردم هستند؛ ولی اگر آنها حق را از دست دادند، نوبت مردم شام می‌رسد که حق را در دست بگیرند. به جان خودم سوگند، دلیل و حجت تو بر اهل شام همچون حجت تو بر اهل بصره نخواهد بود؛ همچنان‌که حجت تو بر من همچون حجت تو بر طلحه و زبیر نخواهد بود. زیرا اهل بصره با تو بیعت کرده بودند، ولی مردم شام نه. طلحه و زبیر نیز با تو بیعت کرده بودند؛ ولی من با تو بیعت نکرده‌ام. اما در خصوص فضیلت تو در اسلام و نسبت خویشاوندی تو با رسول خدا صلی الله علیه و آله، به جان خودم سوگند، آن را رد نمی‌کنم و منکرش نیستم. من در پاسخ نامه معاویه نوشتم: ] 🔻اما بعد، نامه‌ای از تو به دستم رسید، نامه کسی که نه خود دیده بینا دارد تا راه هدایت را پیدا کند و نه او را رهبری است که راه را به او بنماید. هوا و هوس او را فراخوانده و او نیز پاسخش گفته و ضلالت رهنمونش شده و او نیز متابعتش کرده است. گمان کرده‌ای آنچه بیعت مرا بر تو استوار نکرده، این است که در حق عثمان خطایی مرتکب شده‌ام. به جان خودم سوگند، در ماجرای قتل عثمان من یکی از مهاجران بودم. وقتی در کاری وارد شدند، من نیز همراهشان بودم و وقتی از کاری دست برداشتند، من هم دست برداشتم. خدا آنان را در مسیر گمراهی متّحد می‌سازد و به طور دسته جمعی، دچار بی‌بصیرتی و کوری نمی‌کند. من در قتل عثمان نه دستوری داده‌ام که مسئول آن باشم و نه به کشتن وی اقدام کرده‌ام که نگران قصاص آن باشم. 🔻اما درباره این سخن که گفته‌ای اکنون اهل شام حاکم بر مردم هستند، باید بگویم اگر این چنین است، مردی از قریشی‌های شام را معرفی کن که در شورا پذیرفته شود یا خلافت بر وی روا باشد. اگر چنین ادعا کنی، مهاجران و انصار تو را تکذیب خواهند کرد؛ اما من مردی از قریشی‌های حجاز را معرفی می‌کنم که در شورای مسلمانان برای تعیین خلیفه حضور داشته است. 🔻اینکه گفته‌ای قاتلان عثمان را به تو تحویل دهم، سوال من این است: تو را با عثمان چه نسبتی است؟ تو مردی از بنی‌امیه هستی و فرزندان عثمان برای طلب قصاص او، سزاوارتر از تو هستند. اگر می‌پنداری تو برای خون‌خواهی پدرشان از ایشان تواناتر هستی، پس نخست به زیر پرچم اطاعت درآی، آنگاه قاتلان عثمان را برای محاکمه نزد من فراخوان. 🔻اما درباره اینکه میان شام و بصره و طلحه و زبیر با خودت تفاوت قائل شدی، به جانم سوگند، حقیقت امر در همه این‌ها یکی است؛ زیرا بیعت با من همگانی و فراگیر بود و شخص بینا از آن روی برنمی‌گرداند و دوباره در آن تجدیدنظر نتوان کرد. 🔻در خصوص دلسوزی تو برای عثمان و حرص و ولعی که در این‌باره از خود نشان می‌دهی نیز می‌گویم به خدا سوگند، تو این سخنان را برای عیان شدن حقیقت نگفته‌ای و خبر درستی هم نداری. 🔻در خصوص برتری من در اسلام و نیز خویشاوندی‌ام با رسول خدا صلی الله علیه و آله و رتبه و مقام من نزد قریش، به جان خودم سوگند، اگر توان انکار آنها را داشتی، بی‌گمان آنها را نیز انکار می‌کردی! 📚منابع: ۱. وقعه صفین، ص۵۶ ۲. شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۸۸ ۳. الامامه و السیاسه، ص۱۲۲ ۴. نهج البلاغه، نامه ۷ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : (امام علیه السلام در شهر کوفه به کوفیان فرمودند: ) 🔹وصف كشورداری خويش ♦️با شما به نيکويی زندگی کردم و به قدر توان از هر سو نگهبانی شما دادم و از بندهای بردگی و ذلّت شما را نجات داده و از حلقه های ستم رهايی بخشيدم، تا سپاسگزاری فراوان من برابر نيکی اندک شما باشد و چشم پوشی از زشتی های بسيار شما که به چشم ديدم و با بدن لمس کردم. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 1⃣ ارزش پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و قرآن ♦️خداوند پيامبر(صلی الله علیه و آله) را هنگامی فرستاد که پيامبران حضور نداشتند و امّت ها در خواب غفلت بودند و رشته های دوستی و انسانيّت از هم گُسسته بود. پس پيامبر(صلی الله علیه و آله) به ميان خلق آمد، در حالیکه کتاب های پيامبران پيشين را تصديق کرد و با «نوری» هدايت گرِ انسان ها شد که همه بايد از آن اطاعت نمايند و آن نور، قرآن کريم است. از قرآن بخواهيد تا سخن گويد که هرگز سخن نمی گويد، امّا من شما را از معارف آن خبر می دهم، بدانيد که در قرآن علم آينده و حديث روزگاران گذشته است، شفادهنده دردهای شما و سامان دهنده امور فردی و اجتماعی شما است. 2⃣ خبر از آينده دردناك بنی اميه ♦️پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه ای در شهر يا خيمه ای در بيابان باقی نمی ماند جز آنکه ستمگران بنی اميّه، اندوه و غم را بدانجا می کشانند و بلا و کينه توزی را در همه جا مطرح می کنند. پس در آن روز برای مردم نه عذرخواهی در آسمان و نه ياوری در زمين باقی خواهد ماند، زيرا نااهلان را به زمامداری برگزيده ايد و زمامداری را به جايگاه دروغينی قرار داده ايد. امّا به زودی خداوند از ستمگران بنی اميّه انتقام می گيرد، خوردنی را به خوردنی و نوشيدنی را به نوشيدنی، خوردنی تلخ تر از گياهِ عَلْقَمْ و نوشيدنی تلخ و جان گدازتر از شيره درخت صبر. خداوند از درون ترس و وحشت و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد کرد که آنان مرکب های عصيان و نافرمانی و شتران بارکش گناهانند. من پياپی سوگند می خورم که پس از من، بنی اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون می اندازند و پس از آن ديگر تا شب و روز از پی هم در گردش است مزه حکومت را برای بار ديگر نخواهند چشيد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 1⃣ عبرت از گذشتگان ستايش خداوندی را سزاست که حمد را کليد ياد خويش و سبب فزونی فضل و رحمت خود و راهنمای نعمت ها و عظمتش قرار داده است. بندگان خدا! روزگار بر آيندگان چنان می گذرد که بر گذشتگان گذشت. آنچه گذشت باز نمی گردد و آنچه هست جاويدان نخواهد ماند، پايان کارش با آغاز آن يکی است، ماجراها و رويدادهای آن همانند يکديگرند و نشانه های آن آشکار است. گويا پايان زندگی و قيامت، شما را فرامی خواند، چونان خواندن ساربان، شتر بچه را. پس آن کس که جز به حساب نفس خويش پردازد، خود را در تاريکی ها سرگردان و در هلاکت افکنده است. شيطان ها مهارش را گرفته و به سرکشی و طغيان می کشانند و رفتار زشت او را در ديده اش زيبا می نمايانند، پس بدانيد که بهشت پايان راه پيشتازان و آتش جهنّم سرانجام کسانی است که سُستی می ورزند. 2⃣ ضرورت تقوی و خودسازی ♦️ ای بندگان خدا! بدانيد که تقوا، دژی محکم و شکست ناپذير است، اما هرزگی و گناه، خانه ای در حال فروريختن و خوارکننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد و کسی که بدان پناه برد در امان نيست. آگاه باشيد! با پرهيزکاری، ريشه های گناهان را می توان بريد و با يقين می توان به برترين جايگاه معنوی، دسترسی پيدا کرد. ای بندگان خدا! خدا را، خدا را، در حقِّ نفس خويش! که از همه چيز نزد شما گرامی تر و دوست داشتنی تر است. همانا خدا، راه حق را برای شما آشکار کرده و جادّه های آن را روشن نگاه داشت، پس يا شقاوت دامنگير يا رستگاری جاويدان در انتظار شماست، پس در اين دنيای نابودشدنی، برای زندگی جاويدان آخرت، توشه برگيريد، که شما را به زاد و توشه راهنمايی کردند و به کوچ کردن از دنيا فرمان دادند و شما را برای پيمودن راه قيامت برانگيختند. همانا شما چونان کاروانی هستيد که در جايی به انتظار مانده و نمی دانند در چه زمانی آنان را فرمان حرکت می دهند. آگاه باشيد! با دنيا چه می کند کسی که برای آخرت آفريده شده است؟ و با اموال دنيا چه کار دارد آن کس که به زودی همه اموال او را مرگ می ربايد و تنها کيفر حسابرسی آن بر عهده انسان باقی خواهد ماند. بندگان خدا! خيری را که خدا وعده داد، رهاکردنی نمی باشد و شرّی را که از آن نهی فرمود، دوست داشتنی نيست! بندگان خدا! از روزی بترسيد که اعمال و رفتار انسان وارسی می شود، روزی که پر از تشويش و اضطراب است و کودکان در آن روز پير می گردند! ای بندگان خدا! بدانيد که از شما نگاه بانانی بر شما گماشته اند و ديدبان هايی از پيکرتان برگزيده و حافظان راستگويی که اعمال شما را حفظ می کنند و شماره نَفَس های شما را می شمارند، نه تاريکی شب شما را از آنان می پوشاند، و نه دَری محکم شما را از آنها پنهان می سازد. 3⃣ ياد تنهايی قبر ♦️ فردا به امروز نزديک است و امروز با آنچه در آن است می گذرد و فردا می آيد و بدان می رسد، گويی هر يک از شما در دل زمين به خانه مخصوص خود رسيده و در گودالی که کنده اند آرميده ايد، وه! که چه خانه تنهايی؟ و چه منزل وحشتناکی؟ و چه سياه چال غربتی؟ گويی هم اکنون بر صور اسرافيل دميدند و قيامت فرارسيده و برای قضاوت و حسابرسی قيامت بيرون شده ايد، پندارهای باطل دور گرديده، بهانه ها از ميان برخاسته و حقيقت ها برای شما آشکار شده و شما را به آنجا که لازم بود کشانده اند. پس از عبرت ها پند گيريد و از دگرگونی روزگار عبرت پذيريد و از هشداردهندگان بهره مند گرديد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح (4) 🔷 ارزش و جایگاه بلند عقل و عقلانیت/محدودیت های عقل 4⃣ سرفصل آخر هم که خیلی کوتاه عرض می کنم محدودیت های عقل است. 🔻عقل انسان به همه حقایق هم نمی‌تواند دست پیدا کند. آن حقیقتی که انسان، ولو عاقل ترین انسانها با عقلشان نمی‌توانند به آن پی ببرند ، ذات مقدّس الهی و صفات ذاتی خدا مثل عظمت است، که در : 🔹خطبه‌ ۹۱ 🔹نامه ۵۲ 🔹خطبه ۱۶۰ 🔹خطبه ۱۵۵ 🔹خطبه ۴۹ 🔹خطبه ۱۶۵ 🔹خطبه ۹۱ بیان شده است؛ که در مقابلش برای شناخت خدا ، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: توجّه و تفکّر در صنعت خدا -آنچه که خدا در آسمان ها و زمین خلق کرده است - عقل ها را به معرفت خدا می رساند که این حقیقت در : 🔹خطبه ۱۸۶ 🔹خطبه ۱۸۲ 🔹خطبه ۱۹۵ نهج البلاغه آمده است. 🔻یک نکته ویژه و استثنایی ، تک و منحصر به فردی هم در نهج البلاغه هست که می‌تواند برای اهلش خیلی عامل رشد باشد و آن عبارت است از اینکه امیرالمؤمنین (علیه الاسلام) در خطبه ۲۲۲ درباره عبادالله، بندگان خالص و مخلَص خدا می فرماید خدا در درون عقل آنها با آنها تکلّم می‌کند و سخن می‌گوید. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و هشتم ❇️ پاسخ به نامه جریر [ جریر در نامه‌ای که به من نوشت، پیش‌شرط‌های معاویه را برای بیعت با من مطرح کرد که از جمله آنها، تثبیت وی در حکومت شام و مصر بود و شرط بعدی، نبودن بیعتی بر گردن وی پس از مرگ من بود! به جریر نوشتم: ] 🔻اما بعد، معاویه در واقع می‌خواهد که بیعتی از من بر گردنش نباشد و هر کار که خود دوست دارد انجام دهد. همچنین می‌خواهد تو را معطل کند تا آمادگی مردم شام را ارزیابی کند. قبل از این نیز مغیرة‌بن‌شعبه در مدینه این پیشنهاد را با من مطرح کرده بود که معاویه را برحکومت شام بگمارم؛ ولی من پیشنهاد او را نپذیرفتم و از این کار خودداری کردم. مبادا آن روزی که خداوند ببیند من گمراهان را یار و یاور خود گرفته باشم. اگر آن مرد با تو بیعت کرد که چه بهتر، وگرنه بازگرد. ❇️ نامه دوم به جریر [ نامه دیگری به جریر نوشتم و در آن تصریح کردم: ] 🔻اما بعد، هنگامی که نامه من به دست تو رسید، معاویه را به یکسره کردن کار وادار کن و با او برخوردی قاطع داشته باش تا تصمیم نهایی را بگیرد. پس او را مخیّر کن در پذیرفتن جنگی که مردم را از خانه‌هایشان براند یا صلحی که با خواری بپذیرد. پس اگر جنگ را اختیار کرد، تو نیز اعلام جنگ کن و اگر صلح را پذیرفت، از او بیعت بگیر. والسلام. ❇️ تاخیر جریر در بازگشت از شام [ یارانم از تاخیر در بازگشت جریر نگران شدند و پیشنهاد حرکت به سمت شام و برخورد نظامی را مطرح کردند. به آنها تذکر دادم: ] 🔻 مهیاشدن من برای جنگ با شامی‌ها، وقتی جریر نزد آنان است، بستن راه صلح و بازداشتن شامی‌ها از راه خیر است. البته اگر آن را انتخاب کنند. ولی من مدت اقامت جریر در شام را معیّن کرده‌ام. اگر تاخیر کند، از دو حال خارج نیست: یا فریبش داده‌اند یا از اطاعت من سرباز زده است. عقیده من این است که صبر کرده و با آنها مدارا کنید؛ گرچه مانع نمی‌شوم که خود را برای پیکار آماده سازید. 🔻البته من بارها موضوع جنگ با معاویه را بررسی کرده‌ام و تمام ابعاد آن را سنجیده و به این نتیجه رسیده‌ام که جز جنگیدن با او یا کفر ورزیدن به آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده، راهی باقی نمانده است؛ زیرا در گذشته کسی بر مردم حکومت می‌کرد که اعمال او حوادثی آفرید و باعث گفت‌‌وگو و سروصداهای فراوان شد. مردم آنگاه اعتراض کردند و تغییرش دادند. 📚منابع: ۱. الفتوح، ج۱، ص۱۶۵ ۲. تاریخ دمشق، ج۵۹، ص۱۳۱ ۳. نهج البلاغه، نامه ۸ ۴. نهج البلاغه، کلام۴۳ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : برای مردم بصره پس از پیروزی در جنگ جمل در سال ٣٦ هجری، ایراد شد 1⃣ ضرورت اطاعت از رهبری (و نكوهش از نافرمانی عايشه) مردم بصره! در پيدايش فتنه ها هر کس که می تواند خود را به اطاعت پروردگارِ عزيز و برتر مشغول دارد چنان کند. اگر از من پيروی کنيد به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد، هر چند سخت و دشوار و پر از تلخی ها باشد. امّا عايشه، پس افکار و خيالات زنانه بر او چيره شد و کينه ها در سينه اش چون کوره آهنگری شعله ور گرديد. اگر از او می خواستند آنچه را که بر ضدّ من انجام داد نسبت به ديگری روا دارد، سر باز می زد. به هر حال احترام نخست او برقرار است و حسابرسی اعمال او با خدای بزرگ است. 2⃣ ره آورد ايمان ايمان، روشن ترين راه ها و نورانی ترين چراغ هاست. با ايمان می توان به اعمال صالح راه برد و با اعمال نيکو به ايمان می توان دسترسی پيداکرد. با ايمان، علم و دانش آبادان است و با آگاهی لازم، انسان از مرگ می هراسد و با مرگ دنيا پايان می پذيرد و با دنيا، توشه آخرت فراهم می شود و با قيامت بهشت نزديک می شود و جهنّم برای بدکاران آشکار می گردد و مردم جز قيامت قرارگاهی ندارند و شتابان به سوی ميدان مسابقه می روند تا به منزلگاه آخرين برسند. 3⃣ يادآوری برخی از ارزشهای اخلاقی و ويژگيهای قرآن گويا می نگرم، همه از قبرها خارج شده به سوی منزلگاه های آخرين در حرکتند، هر خانه ای در بهشت به شخصی تعلّق دارد که نه ديگری را می پذيرند و نه از آنجا به جای ديگر انتقال می يابند. همانا امر به معروف و نهی از منکر دو صفت از اوصاف پروردگارند که نه اجل را نزديک می کند و نه روزی را کاهش می دهد. بر شما باد عمل کردن به قرآن، که ريسمان محکم الهی و نور آشکار و درمانی سودمند است که تشنگی را فرونشاند. نگهدارنده کسی است که به آن تمسّک جويد و نجات دهنده آن کس است که به آن چنگ آويزد، کجی ندارد تا راست شود و گرايش به باطل ندارد تا از آن بازگردانده شود و تکرار و شنيدن پياپی آيات کهنه اش نمی سازد و گوش از شنيدن آن خسته نمی شود. کسی که با قرآن سخن بگويد، راست گفته و هر کس بدان عمل کند پيشتاز است. (در اينجا مردی بلند شد و گفت: ای اميرالمؤمنين! ما را از فتنه آگاه کن، آيا نسبت به فتنه، از پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) سؤالی نفرموده ای؟ پاسخ داد:) 4⃣ خبر از فتنه ها و شهادت خويش ♦️آنگاه که خداوند آيه ۱ و ۲ سوره عنکبوت را نازل کرد که: "آيا مردم خيال می کنند چون که گفتند ايمان آورديم، بدون آزمايش رها می شوند؟." دانستم که تا پيامبر(صلی الله علیه و آله) در ميان ماست، آزمايش نمی گرديم. پرسيدم: ای رسول خدا! اين فتنه و آزمايش کدام است که خدا شما را بدان آگاهی داده است؟ فرمود: «ای علی! پس از من، امّت اسلامی به فتنه و آزمون دچار می گردند». گفتم: ای رسول خدا! مگر جز اين است که در روز اُحُد که گروهی از مسلمانان به شهادت رسيدند و شهادت نصيب من نشد و سخت بر من گران آمد، تو به من فرمودی: ای علی! مژده باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) به من فرمود: «همانا اين بشارت تحقّق می پذيرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است؟». گفتم: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله)! چنين موردی جای صبر و شکيبايی نيست بلکه جای مژده شنيدن و شکرگزاری است و پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای علی! همانا اين مردم به زودی با اموالشان دچار فتنه و آزمايش می شوند و در دين داری بر خدا منّت می گذارند. با اين حال انتظار رحمت او را دارند و از قدرت و خشم خدا، خود را ايمن می پندارند. حرام خدا را با شبهات دروغين و هوس های غفلت زا، حلال می کنند، شراب را به بهانه اينکه آب انگور است و رشوه را که هديه است و ربا را که نوعی معامله است، حلال می شمارند!». گفتم: ای رسول خدا! در آن زمان مردم را در چه پايه ای بدانم؟ آيا در پايه ارتداد؟ يا فتنه و آزمايش؟ پاسخ فرمود: «در پايه ای از فتنه و آزمايش». ┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : در آفرينش خفاش 1⃣ وصف پروردگار ♦️ ستايش خداوندی را سزاست که تمامی صفت ها از بيانِ حقيقتِ ذاتش درمانده و بزرگی او عقل ها را طرد کرده است، چنان که راهی برای رسيدن به نهايتِ ملکوتش نيابد. او خدای حقّ و آشکار، سزاوارتر و آشکارتر از آن است که ديده ها می نگرند. عقل ها نمی توانند برای او حدّی تعيين کنند تا همانندی داشته باشد و انديشه ها و اوهام نمی توانند برای او اندازه ای مشخّص کنند تا در شکل و صورتی پنداشته شود. پديده ها را بی آنکه نمونه ای موجود باشد يا با مشاوری مشورت نمايد و يا از قدرتی کمک و مدد بگيرد آفريد. پس با فرمان او خلقت آن به کمال رسيد و اطاعت پروردگار را پذيرفت و پاسخ مثبت داد و به خدمت شتافت و گردن به فرمان او نهاد و سرپيچی نکرد. 2⃣ شگفتيهای خفّاش ♦️ از زيبايی های صنعت پروردگاری و شگفتی های آفرينش او همان اسرار پيچيده حکيمانه در آفريدن خفّاشان است. روشنی روز که همه چيز را می گشايد، چشمانشان را می بندد و تاريکی شب که هر چيز را به خواب فرو می برد، چشمان آنها را باز می کند. چگونه چشمان خفّاش کم بين است که نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنی گيرد نوری که با آن راه های زندگی خود را بيابد و در پرتو آشکار خورشيد خود را به جاهايی رساند که می خواهد، روشنی آفتاب خفّاش را از رفتن در تراکم نورهای تابنده اش باز می دارد و در خلوتگاه های تاريک پنهان می سازد، که از حرکت در نور درخشان ناتوان است، پس خفّاش در روز پلک ها را بر سياهی ديده ها اندازد و شب را چونان چراغی بر می گزيند که در پرتو تاريکی آن روزی خود را جستجو می کند و سياهی شب ديده های او را نمی بندد و به خاطر تاريکی زياد از حرکت و تلاش باز نمی ماند. آنگاه که خورشيد پرده از رُخ بيفکند و سپيده صبحگاهان بدمد و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن گردد، شب پره، پلک ها بر هم نهد و بر آنچه در تاريکی شب به دست آورده قناعت کند. پاک و منزّه است خدايی که شب را برای خُفّاشان چونان روز روشن و مايه به دست آوردن روزی قرار داد و روز را چونان شب تار مايه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود و بال هايی از گوشت برای پرواز آنها آفريد تا به هنگام نياز به پرواز، از آن استفاده کنند، اين بال ها چونان لاله های گوشند بی پر و رگ های اصلی، امّا جای رگ ها و نشانه های آن را به خوبی مشاهده خواهی کرد. برای شب پره ها دو بال قرار داد، نه آن قدر نازک که در هم بشکند و نه چندان محکم که سنگينی کند؛ پرواز می کنند در حالی که فرزندانشان به آنها چسبيده و به مادر پناه برده اند، اگر فرود آيند با مادر فرود می آيند و اگر بالا روند با مادر اوج می گيرند. از مادرانشان جدا نمی شوند تا آن هنگام که اندام جوجه نيرومند و بال ها قدرت پرواز کردن پيدا کند و بداند که راه زندگی کردن کدام است و مصالح خويش را بشناسد. پس پاک و منزّه است پديدآورنده هر چيزی که بدون هيچ الگويی باقيمانده از ديگری همه چيز را آفريد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄ @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح ( 5 ) 🔷 حماقت ونشانه های آن 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ادامه حکمت ۳۸ می فرمایند: « أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ » ؛ یعنی بزرگترین فقر حماقت است. 🔰 پیرامون حماقت دو نشانه و یک توصیه در نهج البلاغه داریم. 🔸نشانه های حماقت: 1⃣ اما نشانه اول این است که کسی عیبی در مردم ببیند و آن را زشت بشمارد ولی به همان عیب در وجود خودش راضی باشد. 🔻حضرت در حکمت ۳۴۹ می فرمایند: «وَ مَنْ نَظَرَ فِي عُيُوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا ثُمَّ رَضِيَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِكَ الْأَحْمَقُ بِعَيْنِهِ » ؛ و کسی که در عیوب مردم دقّت کند و آن عیوب را در مردم زشت بشناسد وسپس همان عیب را برای خودش راضی بشود، پس چنین کسی حقیقتاً احمق است. 2⃣ نشانه دوّم این است که احمق قبل از اینکه بیاندیشد، سخن می گوید. 🔻در حکمتهای ۴۰ و ۴۱ با دو عبارت تقریباً متفاوت، حضرت این حقیقت را بیان فرمودند. 🔻در حکمت ۴۰ فرمودند: «لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ» ؛ زبان عاقل پشت قلب او حرکت می کند ، « وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ» ؛ اما قلب و عقل انسان احمق تابع زبانش هستند. 🔻در حکمت ۴۱ هم فرمودند: « قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِي فِيهِ» ؛ قلب انسان احمق در دهان اوست در حالی که « وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِي قَلْبِهِ » ؛ زبان انسان عاقل در قلب اوست. 🔻 بر این اساس مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۸ می فرمایند: « يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ» ؛ پسرم بپرهیز از همراهی و دوستی با احمق ، چرا؟ « فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ » ؛ بخاطر اینکه احمق میخواهد به تو نفع برساند اما ضرر می رساند. 🔻 بنابراین بزرگترین فقر نداشتن عقل درست و حسابی در عمل است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع @mehmanenahjolbalagheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا