┄┄┅✿✦❀✨🦋✨❀✦✿┅┄┄
📜 #خطبه145
1⃣ دنياشناسی
♦️ای مردم! شما در اين دنيا هدف تيرهای مرگ هستيد که در هر جرعه ای اندوهی گلوگير و در هر لقمه ای استخوان شکسته ای قرار دارد؛ در دنيا به نعمتی نمی رسيد جز با از دست دادن نعمتی ديگر و روزی از عمرِ سال خورده ای نمی گذرد، مگر به ويرانی يک روز از مهلتی که دارد و بر خوردنی او چيزی افزوده نمی شود، مگر به نابود شدن روزی تعيين شده و اثری از او زنده نمی شود، مگر به نابودی اثر ديگر و چيزی برای او تازه و نو نمی شود مگر به کهنه شدن چيز ديگر و چيز جديدی از او نمی رويد، مگر به درو شدن چيزی ديگر. ريشه هايی رفتند که ما شاخه های آن می باشيم، چگونه شاخه ها بدون ريشه ها برقرار می مانند؟
2⃣ نكوهش از بدعتها
♦️هيچ بدعتی در دين ايجاد نمی شود، مگر آن که سنّتی ترک گردد؛ پس از بدعت ها بپرهيزيد و با راه راست و جادّه آشکار حق باشيد، نيکوترين کارها سُنّتی است که ساليانی بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترين کارها آنچه که تازه پيدا شده و آينده آن روشن نيست.
┄┄┅✿✦❀✨🦋✨❀✦✿┅┄┄
📜 #خطبه144
1⃣ فلسفه بعثت پيامبران
♦️خداوند پيامبرانش را برانگيخت و وحی را به آنان اختصاص داد و پيامبران را حُجّت خود بر بندگان قرار داد تا استدلالی يا جای عذری برای کسی باقی نماند، پس پيامبران انسان ها را با زبان راستگويی به راه حق فراخواندند. آگاه باشيد که خداوند از درون بندگان پرده برمی گيرد، نه آنکه بر اسرار پوشيده آنان آگاه نيست و بر آنچه در سينه ها نهفته دارند بی خبر است، بلکه خواست آنان را آزمايش کند، تا کدام يک اعمال نيکو انجام می دهد و پاداش برابر نيکوکاری و کيفرِ مکافات در خور بدی ها باشد.
2⃣ ويژگيهای امامان دوازده گانه
♦️کجا هستند کسانی که پنداشتند دانايانِ علمِ قرآن، آنان می باشند نه ما؟ که اين ادّعا را بر اساس دروغ و ستمکاری بر ضدّ ما روا داشتند. خدا ما اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بالا آورد و آنان را پست و خوار کرد، به ما عطا فرمود و آنها را محروم ساخت، ما را در حريم نعمت های خويش داخل و آنان را خارج کرد که راه هدايت را با راهنمايی ما می پويند و روشنی دل های کور را از ما می جويند. همانا امامان (دوازده گانه) همه از قريش بوده که درخت آن را در خاندان بنی هاشم کاشته اند. مقام ولايت و امامت در خور ديگران نيست و ديگر مدّعيانِ زمامداری شايستگی آن را ندارند.
3⃣ شناساندن گمراهان و خبر از ستمكاری عبدالملك مروان
♦️گمراهان دنيای زودگذر را برگزيدند و آخرتِ جاويدان را رها کردند. چشمه زلال را گذاشتند و از آب تيره و ناگوار نوشيدند. گويا فاسقِ آنها (عبدالملک مروان) را می نگرم که با منکر و زشتی ها يار است و با آن اُنس گرفته و همنشين می گردد، تا آنکه موی سرش در گناهان سفيد گشته و خُلق و خوی او رنگ گناه و منکر گيرد. در چنين حالی کف بر لب به مردم يورش آورد، چونان موج خروشانی که از غرق کردن هر چيزی بی پروا باشد، يا شعله ای که تر و خشک را بسوزاند و همه چيز را خاکستر گرداند.
4⃣ اندرزهای جاودانه
♦کجايند عقل های روشنی خواه از چراغ هدايت!؟ و کجايند چشم های دوخته شده بر نشانه های پرهيزگاری!؟ کجايند دل های به خدا پيشکش شده و در اطاعت خدا پيمان بسته!؟ افسوس که دنياپرستان بر متاع پست دنيا هجوم آوردند و برای به دست آوردن حرام يورش آورده يکديگر را پس زدند. نشانه بهشت و جهنّم برای آنان برافراشته، امّا از بهشت روی گردان و با کردارِ زشتِ خود به طرف آتش روی آوردند، پروردگارشان آنان را فراخواند امّا پشت کرده، فرار کردند و شيطان آنان را دعوت کرد، پذيرفته به سوی او شتابان حرکت کردند.
┄┄┅✿✦❀✨🦋✨❀✦✿┅┄┄
┄┄┅✿✦❀✨🦋✨❀✦✿┅┄┄
📜 #خطبه143 : در طلب باران
1⃣ نظام آفرينش برای انسان
♦️آگاه باشيد! زمينی که شما را بر پشت خود می برد و آسمانی که بر شما سايه می گستراند، فرمانبردار پروردگارند و برکت آن دو به شما نه از روی دلسوزی يا برای نزديک شدن به شما و نه به اميد خيری است که از شما دارند، بلکه آن دو مأمور رساندن منافع شما بوده، اوامر خدا را اطاعت کردند، به آنها دستور داده شد که برای مصالح شما قيام کنند و چنين کردند.
2⃣ فلسفه آزمايشها
♦️خداوند بندگان خود را که گناهکارند، با کمبود ميوه ها و جلوگيری از نزول برکات و بستن دَرِ گنج های خيرات آزمايش می کند، برای آنکه توبه کننده ای بازگردد و گناهکار دل از معصيت بکند و پندگيرنده پند گيرد و بازدارنده راه نافرمانی را بر بندگان خدا ببندد. و همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسيله دائمی فروريختن روزی و موجب رحمت آفريدگان قرار داد و فرمود: «از پروردگار خود آمرزش بخواهيد، که آمرزنده است، برکات خود را از آسمان بر شما فرو می بارد و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را ياری می دهد و باغستان ها و نهرهای پرآب در اختيار شما می گذارد.» پس رحمت خدا بر آن کس که به استقبال توبه رود و از گناهان خود پوزش طلبد و پيش از آن که مرگِ او فرا رسد اصلاح گردد.
3⃣ نيايش طلب باران
♦️ بار خداوندا! ما از خانه ها و زير چادرها پس از شنيدن ناله حيواناتِ تشنه و گريه دلخراش کودکان گرسنه به سوی تو بيرون آمديم و رحمت تو را مشتاق و فضل و نعمت تو را اميدواريم و از عذاب و انتقام تو ترسناکيم. بار خداوندا! بارانت را بر ما ببار و ما را مأيوس برمگردان! و با خشکسالی و قحطی ما را نابود مفرما و با اعمال زشتی که بی خردان ما انجام داده اند ما را به عذاب خويش مبتلا مگردان. ای مهربانترين مهربان ها! بار خداوندا! به سوی تو آمديم از چيزهايی شکايت کنيم که بر تو پنهان نيست و اين هنگامی است که سختی های طاقت فرسا ما را بيچاره کرده و خشکسالی و قحطی ما را به ستوه آورده و پيش آمدهای سخت ما را ناتوان ساخته و فتنه های دشوار کارد به استخوان ما رسانده است. بار خداوندا! از تو می خواهيم ما را نااميد برمگردانی و با اندوه و نگرانی به خانه هايمان باز نفرستی و گناهانمان را به رخمان نکشی و اعمال زشت ما را مقياس کيفر ما قرار ندهی. خداوندا! باران رحمت خود را بر ما ببار و برکتِ خويش را بر ما بگستران و روزی و رحمتت را به ما برسان و ما را از بارانی سيراب فرما که سودمند و سيراب کننده و روياننده گياهان باشد و آنچه خشک شده دوباره بروياند و آنچه مرده است زنده گرداند. بارانی که بسيار پرمنفعت، روياننده گياهان فراوان، که تپّه ها و کوه ها را سيراب و در درّه ها و رودخانه ها چونان سيل جاری شود، درختان را پربرگ نمايد و نرخ گرانی را پايين آورد. «همانا تو بر هر چيز که خواهی توانايی.»
┄┄┅✿✦❀✨🦋✨❀✦✿┅┄┄
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت38 ( 10 )
🔷 پرهیز از دوستی با بخیل
🔰 مولا علی (علیه السلام) بر اساس آنچه که از بخل در نهج البلاغه گفتیم چند نتیجه می گیرند:
🔹1⃣ نتیجه اول اینکه والی و حاکم نباید بخیل باشد.
🔻مولا علی (علیه السلام) در خطبه ۱۳۱ نهج البلاغه، بند سوم می فرمایند : « وَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِينَ الْبَخِيلُ » ؛ شما می دانید که امام مسلمین نباید نسبت به مال و جان و ناموس و خون و مغانم (غنیمت ها) و احکام بخیل باشد، که اگر بخیل باشد؛ « فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ» ؛ اگر والی و حاکم و استاندار و رئیس جمهور و حاکم جامعه بخیل باشد، نسبت به اموال رعیّت و مردم حریص خواهد شد.
🔹2⃣ نتیجه دوم اینکه مشاور حاکم هم نباید بخیل باشد. مسؤولین و کارگزاران نظام در مشورت نباید انسانی که بخل دارد مشارکت بدهند.
مولا علی (علیه السلام) به مالک اشتر در نامه ۵۳ نوشتند : « وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِکَ بَخِيلاً » ؛ بخیل را در مشورت خود داخل نکن « يَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُکَ الْفَقْرَ » ؛ بخاطر اینکه بخیل تو را از بخشش نسبت به مردمان باز می دارد و وعده فقر و نداری می دهد.
🔹3⃣ نکته بعدی و نتیجه سوم هم این است که حضرت، فرزند خودشان را منع می کنند و بر حذر می دارند که با دوست بخیل معاشرت نکن، که در همین حکمت ۳۸ است : « إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ» ؛ از همنشینی و دوستی با بخیل بپرهیز ، «فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ» ؛ زیرا دوستِ بخیل دقیقاً در چیزی که خیلی به آن احتیاج داری پشت تو را خالی می کند.
🔻 در ماجرای بخل فقط یک استثناء هست ، آن هم درباره زنان نسبت به اموال شوهران است، که مولا علی (علیه السلام) ، در حکمت ۲۳۴ میفرمایند : «خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ، شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ » ؛ بعضی از خصلت های خوب زنان برای مردان زشت است ، آن خصلت هایی که برای زنان خوب است چه هستند ؟
🔸 « الزَّهْوُ » ؛ غرور در برابر نامحرم،
🔸«وَالْجُبْنُ» ؛ ترس از آبرو ،
🔸« وَالْبُخْلُ»
بعد در ادامه می فرمایند : « وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مالَ بَعلها»؛ اگر زن بخیل باشد به معنای خاصی، از مال خودش و مال همسر و شوهرش خوب محافظت می کند.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و چهاردهم
❇️ معاویه! تو همچنان به سوی خسران و جایگاه کفر حرکت می کنی
🔻نامهای از جانب تو به دستم رسید که از سختگیریهای من یاد کرده و نحوه کمک کردن من به خلفا را زشت شمرده بودی و گمان کرده بودی که من در کار خویش متحیرم و درباره حق کوتاهی میکنم. سبحان الله، چگونه این سخنان ناروا را بر زبان میرانی و بهتان و افترا میزنی؟!
من در هیچ کاری سخت نگرفتهام، مگر در امربهمعروف و نهیازمنکر و با هیچکس تندی نکردهام، مگر با متجاوزان و ستمگران و ملحدان منافق. دلیل این سختگرفتنها و تندیکردنها نیز تمسک به کلام خداوند متعال است که فرمود:
« لَّا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ؛
هیچ قومی را که به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند نمییابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هرچند که آنان که پدران یا فرزندان یا برادرانشان باشند».
🔻به خداوند متعال پناه میبرم، اگر در حق او کوتاهی کرده باشم. کسی در حق خداوند متعال کوتاهی میکند که حقوق قطعی را تعطیل کرده باشد و به هواهای نفسانی و بدعتها تکیه زده و در گمراهی حیرتزا غرق شده باشد.
🔻ای معاویه، جای تعجب دارد که با زبانت نیکی را توصیف می کنی؛ اما در عمل با آن مخالفت میورزی. عهد و پیمانهایی را نقض میکنی که خداوند متعال رعایت آنها را خواسته است و بر بندگان خدا حجت است. به اسلام بیاعتنایی میکنی، احکام آن را ضایع میسازی، نشانههای اصلی آن را از نظرها دور میکنی، در هواوهوس جاری هستی و در هلاکت واقع شدهای. پس برای آنچه در اختیار داری از خدا بترس و در حقوق الهی که بر عهده توست، اندیشه کن و به شناخت حقیقتی همت بورز که در ندانستن آن معذور نیستی.
🔻پس اینک به خود آی و به خود پرداز؛ زیرا خداوند راهت را آشکار ساخته و سرانجام امور تو را روشن کرده است. اما تو همچنان به سوی خسران و جایگاه کفر حرکت میکنی. خواستههای نفس، تو را به بدیها گرفتار ساخته و در پرتگاه گمراهی قرار داده و تو را به مهلکه کشانده و راههای نجات را بر تو بسته است.
🔻 امروز مردم گرد هم آمدهاند و اجتماعی دارند که دست خدا بر سر آنهاست و کسانی که به مخالفت با این اجتماع برخیزند، گرفتار غضب الهی میشوند. پس قبل از آنکه مرگ تو فرا رسد، خودت را دریاب و مراقب خویشتن باش؛ زیرا بازگشت تو به سوی خداست. اگر چنین نکنی، در نهایت ذلّت در برابر خدا قرار خواهی گرفت.
❇️ آخرین نامه به معاویه در کوفه
[ مکاتبات بین ما فراوان شد و افکار عمومی حیله و نیرنگ معاویه را به خوبی درک کرد، در آخرین نامهای که برای او فرستادم، نوشتم: ]
🔻من از اینکه پیدرپی به نامههایت پاسخ دادم و به گفتههایت گوش سپردم، نتیجهای به دست نیاوردم، جز سستکردن رأی خویش و نسبت خطا دادن به زیرکی خویش.
🔻تو هنگامی که نامهای به من مینویسی یا چیزی میطلبی، همانند کسی هستی که در خواب سنگین است و خوابهای دروغ میبیند یا همانند انسان حیرتزدهای هستی که سرگردان ایستاده و از ایستادن به مشقّت افتاده است و نمیداند آنچه به سراغش میآید، به سود اوست یا به زیانش. البته تو همانند او نیستی، او همانند توست.
🔻به خدا سوگند، اگر بعضی مصلحتها نبود، ضربات کوبندهای از من دریافت میکردی که استخوانت را خرد و گوشت تنت را آب میکرد. بدان که شیطان تو را متوقف ساخته است و نمیگذارد به کارهای نیک بازگردی و گوش به نصیحت بسپاری.
سلام به آن کس که شایسته سلام است.
📚منابع:
۱. سوره مجادله،آیه ۲۲
۲. شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۷
۳. نهج البلاغه، نامه ۳۰
۴. نهج البلاغه، نامه ۷۳
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه142 : (بعضی از شارحان نوشته اند: این خطبه بخشی از خطبه۱۲۶ میباشد.)
🔹شناخت جايگاه بخشش و احسان
♦️برای کسی که نابجا به ناکسان نيکی کند، بهره ای جز ستايش فرومايگان، توصيف سرکشان و اشرار و سخنان جاهلان بدگفتار ندارد و اينها نيز تا هنگامی که به آنها بخشش می کند ادامه دارد. دست سخاوتمندی ندارد، آن کس که از بخشش در راه خدا بُخل می ورزد. آن کس که خدا او را مالی بخشيد، پس بايد به خويشاوندان خود بخشش نمايد و سفره مهمانی خوب بگستراند و اسير آزاد کند و رنج ديده را بنوازد و مستمند را بهره مند کند و قرض وامدار را بپردازد و برای درک ثواب الهی، در برابر پرداخت حقوق ديگران، و مشکلاتی که در اين راه به او می رسد شکيبا باشد، زيرا به دست آوردن صفات ياد شده، موجب شرافت و بزرگی دنيا و درک فضايل سرای آخرت است ان شاء الله.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه141
1⃣ پرهيز از شنيدن غيبت
♦️ای مردم! آن کس که از برادرش، اطمينان و استقامت در دين و درستی راه و رسم را سراغ دارد، بايد به گفته مردم درباره او گوش ندهد. آگاه باشيد! گاهی تيرانداز، تير افکَنَد و تيرها به خطا می رود؛ سخن نيز چنين است. درباره کسی چيزی می گويند که واقعيّت ندارد و گفتار باطل تباه شدنی است و خدا شنوا و گواه است. بدانيد که ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست.
2⃣ شناخت حق و باطل
♦️(پرسيدند، معنای آن چيست؟ امام(علیه السلام) انگشتان خود را ميان چشم و گوش گذاشت، و فرمود:) باطل آن است که بگويی شنيدم و حق آن است که بگويی ديدم.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه140
🔹پرهيز دادن از غيبت و بدگويی
♦️ کسانی که گناه ندارند و از سلامت دين برخوردارند، رواست که به گناهکاران ترحّم کنند و شکر اين نعمت گزارند که شکرگزاری، آنان را از عيب جويی ديگران بازدارد، چرا و چگونه آن عيب جو، عيب برادر خويش گويد و او را به بلايی که گرفتار است سرزنش می کند؟. آيا به خاطر ندارد که خدا چگونه او را بخشيد و گناهان او را پرده پوشی فرمود؟ چگونه ديگری را بر گناهی سرزنش می کند که همانند آن را مرتکب شده! يا گناه ديگری انجام داده که از آن بزرگ تر است؟ به خدا سوگند! گرچه خدا را در گناهان بزرگ عصيان نکرده و تنها گناه کوچک مرتکب شده باشد، امّا جرأت او بر عيب جويی از مردم، خود گناه بزرگ تری است. ای بنده خدا، در گفتن عيب کسی شتاب مکن، شايد خدايش بخشيده باشد و بر گناهان کوچک خود ايمن مباش، شايد برای آنها کيفر داده شوی! پس هر کدام از شما که به عيب کسی آگاه است، به خاطر آنچه که از عيب خود می داند، بايد از عيب جويی ديگران خودداری کند و شکرگزاری از عيوبی که پاک است، او را مشغول دارد از اينکه ديگران را بيازارد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄