📜 #خطبه226 : نكوهش دنيا
1️⃣ دنياشناسی
🔻دنيا خانه ای است پوشيده از بلاها، در حيله و نيرنگ شناخته شده، نه حالات آن پايدار و نه مردم آن از سلامت برخوردارند، دارای تحولات گوناگون و دورانهای رنگارنگ، زندگی در آن نكوهيده و امنيت در آن نابود است، اهل دنيا همواره هدف تيرهای بلا هستند كه با تيرهايش آنها را می كوبد و با مرگ آنها را نابود می كند.
2️⃣ عبرت گرفتن از دنيا
🔻ای بندگان خدا! بدانيد شما و آنان كه در اين دنيا زندگی می كنيد بر همان راهی می رويد كه گذشتگان پيمودند، آنان زندگيشان از شما درازتر، خانه هايشان آبادتر و آثارشان از شما بيشتر بود، كه ناگهان صدايشان خاموش و وزش بادها در سرزمینشان ساكت و اجسادشان پوسيده و سرزمينشان خالی و آثارشان ناپديد شد. قصرهای بلند و محكم و بساط عيش و بالشهای نرم را به سنگ ها و آجرها و قبرهای به هم چسبيده تبديل كردند، گورهایی كه بنای آن بر خرابی و با خاك ساخته شده است، گورها به هم نزديك اما ساكنان آنها از هم دور و غريبند در وادی وحشتناك به ظاهر آرام اما گرفتار قرار دارند، نه در جایی كه وطن گرفتند انس می گيرند و نه با همسايگان ارتباطی دارند، در صورتيكه با يكديگر نزديك و در كنار هم جای دارند. چگونه يكديگر را ديدار كنند در حالیکه فرسودگی آنها را درهم كوبيده و سنگ و خاك آنان را در كام خود فرو برده است. شما هم راهی را خواهيد رفت كه آنان رفته اند و در گرو خانه هایی قرار خواهيد گرفت كه آنها قرار دارند و گورها شما را به امانت خواهند پذيرفت، پس چگونه خواهيد بود كه عمر شما به سر آيد و مردگان از قبرها برخيزند؟
(در آن هنگام كه هر كس به اعمال از پيش فرستاده آزمايش می شود و به سوی خدا كه مولا و سرپرست آنهاست باز می گردد و هر دروغی را كه می بافتند برای آنان سودی نخواهد داشت.)
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه225
🔹یاری خواستن از خدا در مشکلات اقتصادی
🔻خدايا آبرويم را با بی نيازی نگهدار و با تنگدستی شخصيت مرا لكه دار مفرما، كه از روزی خواران تو روزی خواهم و از بدکاران مهر و محبت طلب کنم. مرا در ستودن آن كس كه به من عطایی فرمود موفق فرما و در نكوهش آن كس كه از من دريغ داشت آزمايش فرما، در صورتيكه در پشت پرده اختيار هر بخشش و دريغی در دست تو است و تو بر همه چيز توانایی.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه224 : این سخنرانی در شهر کوفه در دوران زمامداری آن حضرت ایراد شد.
1⃣ پرهيز از ستمكاری
🔻سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت در حالی ملاقات كنم كه به بعضی از بندگان ستم و چيزی از اموال را غصب كرده باشم، چگونه بر كسی ستم كنم برای نفس خويش كه به سوی كهنگی و پوسيده شدن پيش می رود و در خاك زمان طولانی اقامت می كند.
2⃣ عدالت علوی (پرهيز از امتيازخواهی)
🔻 بخدا سوگند، برادرم عقيل را ديدم كه به شدت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك من از گندمهای بيت المال را به او به ببخشم، كودكانش را ديدم كه از گرسنگی دارای موهای ژوليده و رنگشان تيره شده بود گويا با نيل رنگ شده بودند. پی در پی مرا ديدار و درخواست خود را تكرار می كرد، چون گفته های او را گوش فرادادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار می كنم، به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر می دارم، روزی آهنی را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد ونزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم ای عقيل! گريه كنندگان بر تو بگريند از حرارت آهنی می نالی كه انسانی به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخی می خوانی كه خدای جبّارش با خشم خود آن را گداخته است، تو از حرارت ناچيز می نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسی به ديدار ما آمد و ظرفی سرپوشيده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود كه از آن تنفر داشتم، گويا آن را با آب دهان مار سم يا قی كرده آن مخلوط کرده اند، به او گفتم: هديه است؟ يا زكات يا صدقه؟ كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) حرام است. گفت: نه زكات است نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدی كه مرا بفريبی؟ يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدی؟ يا هذيان می گویی؟ بخدا سوگند، اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانی كنم كه پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد و همانا اين دنيای آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پست تر است علی را با نعمتهای فناپذير، و لذتهای ناپايدار چه كار؟! به خدا پناه می بريم از خفتن عقل و زشتی لغزشها و از او ياری می جوييم.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت26
🔹 تأثیر مستقیم روح و جسم بر یکدیگر
💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود : كسی چيزی را در دل پنهان نكرد جز آنكه در لغزشهای زبان و رنگ رخسار آشكار خواهد شد.
🔰 یکی از علومی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) بنیانگذارش بودند، علم مزاج شناسی یا طبع شناسی یا طبیعت شناسی انسان است. همه ما می دانیم که در طب سنتی یا اسلامی یا هر اسم دیگری، اعتقاد بر این است که ساختار وجودی انسان محصول چهار طبع یا مزاج است:
✅ گرم
✅ سرد
✅ خشک
✅ مرطوب
امیرالمؤمنین (علیه السلام) اوّلین کسی است که این حقیقت را بیان کرده است.
🔻در خطبه اول نهج البلاغه میفرمایند: "سپس خداوند بزرگ، خاکی از قسمتهای گوناگون زمين، از قسمتهای سخت و نرم، شور و شيرين، گِرد آورد، آب را بر آن افزود تا گِلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت، چسبناک گرديد که از آن اندامی شايسته و عضوهايی جدا و به يکديگر پيوسته آفريد. آن را خشکانيد تا محکم شد، خشکاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معيّن و سرانجامی مشخّص اندام انسان کامل گرديد".
🔻 یا در خطبه۲۳۴ فرق بین مردم را با همدیگر را به خاطر تفاوت مبدأ طینتشان می دانند و میفرمایند : "علّت تفاوت های ميان مردم گوناگونیِ سرشتِ طینت آنان است ، زيرا آدميان در آغاز ترکيبی از خاک شور و شيرين، سخت و نرم بودند، پس آنان به ميزان نزديک بودن خاکشان با هم نزديکند و به اندازه دوری آن از هم دور و متفاوتند. يکی زيباروی و کم خرد، ديگری بلند قامت و کم همّت، يکی زشت روی و نيکوکار، ديگری کوتاه قامت و خوش فکر، يکی پاک سرشت و بداخلاق، ديگری خوش قلب و آشفته عقل و آن ديگر سخنوری دل آگاه است".
🔻 بر این اساس معلوم می شود که هم حالات روحی_روانی در جسم انسان اثر می گذارند ، هم حالات جسمی و دگرگونیهای جسمی در روح و روان انسان اثر می گذارند. آدم وقتی که غم سنگینی دارد، میل به غذا ندارد. درحالیکه غذا ظاهراً غذای جسم است. از آن طرف وقتی که مشکل مزاجی دارد از لحاظ روحی هم به هم ریخته است. بر این اساس یکی از نکات جالبی که مولا علی(علیه السلام) باز هم مبدع، آن بوده؛ یعنی اولین کسی بوده که این حقیقت را بیان کرده است، در حکمت ۲۶ نهج البلاغه است.
🔻امیرالمؤمنین در حکمت ۲۶ می فرمایند: "كسی چيزی را در دل پنهان نكرد مگر آنكه در لغزشهای زبان و رنگ رخسارش آشكار خواهد شد".
🔻یعنی چه؟ وقتی کسی خطایی کرده ، جرمی انجام داده، سعی میکند این را مخفی کند تا دیگران متوجه نشوند. حالا اگر یک بازجویی که حرفه ای است و تخصص دارد بنشیند و شروع کند آرام آرام حرفهایی برای او بزند که این شخص بترسد. مثلاً بعضی از اطلاعات خصوصی آن فرد را که خیال میکرده هیچکس ندارد رو کند، او وحشت میکند. وحشت که میکند، در طب سنّتی آمده که وجود ماده سودا در مغز موجب بروز تردید، حزن، اندوه، خیالات بد و انواع بیماریهای عصبی می شود که شدت و ضعف دارد. اینگونه افراد در هنگام وقوع هرگونه پیشامدی تعادل خود را از دست می دهند و دستپاچه میشوند. همچنین دچار ترس، وحشت، لکنت زبان ، لرزه، رعشه ، هیجان و تپش قلب و عوارض دیگر نیز می شوند. آن متهم وقتی که یکدفعه در معرض اطلاعاتی قرار میگیرد که انتظارش را نداشته، سودای مغزش بالا میرود. و در اثر این سردی ترسش دوباره بالاتر میرود و شدت این ترس و دلهره و نگزانی آنقدر بالا میرود که لکنت زبان پیدا میکند و رنگ جهره اش هم تغییر پیدا میکند. این حقیفت را ۱۴۰۰ سال پیش حضرت در حکمت ۲۶ بیان کرده اند و فرموده اند: "كسی چيزی را در دل پنهان نكرد جز آنكه در لغزشهای زبان و رنگ رخسارش آشكار خواهد شد".
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت هفتاد و پنجم
❇️ عایشه گرفتار شک و تردید
🔻[ هنگامی که عایشه جمع اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله را در کنار من دید و حضور سپاهیان زیادی از مردم کوفه را در لشکر من مشاهده کرد، گرفتار تردید و هراس شد.]
🔻عایشه در مشروعیت سفر خود به تردید افتاده بود و از سوی دیگر جنگ و کشتار در نظرش کاری بزرگ آمده و هراسناک شده بود. پس دبیر و کاتب خود، عبیداللهبنکعبنمیری را خواست و به او گفت نامهای برای من بنویسد:" از عایشه، دختر ابوبکر، به علیبنابی طالب." کاتب وی گفت: قلم بر این جمله نمیگردد! پرسید: چرا؟ پاسخ داد که امروز علیبنابیطالب در جهان اسلام شخص اول است؛ از اینرو باید نامه به نام او آغاز شود.
عایشه گفت بنویس:
به علیبنابیطالب از طرف عایشه، دختر ابوبکر
🔻من خویشاوندی تو با رسول خدا صلی الله علیه و آله را انکار نمیکنم و متوجه سابقه تو در اسلام هستم و جایگاه تو را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله می دانم. قیام من برای اصلاح میان فرزندانم است و اگر تو از برخورد با طلحه و زبیر اجتناب کنی، با تو جنگی ندارم.
🔻این بخش کوچکی از نامه طولانی وی بوده که برای من نوشته بود. من هم کلمهای در پاسخ وی نگفتم تا در میدان جنگ پاسخ او را بدهم.
❇️ اتمام حجت با طلحه و زبیر
[ نامهای نیز به طلحه و زبیر نوشتم و توسط عمران بن حُصَین خزاعی فرستادم: ]
🔻در این نامه ماجرای بیعت طلحه و زبیر و جریان قتل عثمان را به آندو یادآوری کرده و با آنها اتمام حجت کردم و خطاب به آنها نوشتم: ای دو پیرمرد! از آنچه در اندیشه دارید بازگردید، که اکنون بزرگترین چیزی که دامنتان را بگیرد، ننگ و عار عقبنشینی از جنگ است؛ اما فردا پس از مرگ، ننگ و عار و آتش خشم پروردگار با هم جمع می شود و دامنگیرتان خواهد بود. والسلام.
❇️ پیام طلبکارانه طلحه و زبیر
🔻[ طلحه و زبیر پیامی را توسط فردی به نام خداش نزد من فرستادند. پیام آنها این بود: دو برادر دینی و دو عموزادهات تو را به خدا سوگند میدهند که قطع رحِم نکنی! آیا نمیدانی ما از روزی که خداوند جان محمّد را گرفت، برای دفاع از تو، مردم را رها کرده و با نزدیکان خود مخالفت کردیم؛ ولی تو هنگامی که به اندک مقامی رسیدی، حرمت ما را ضایع ساختی و ما را از خودت ناامید کردی! تو توان ما را دستِکم گرفتی. اکنون میببینی که چگونه از تو فاصله گرفتهایم و شهرهای بزرگ را در اختیار داریم! کسانی که تو را از ما رویگردان کرده و پیوند بین ما را قطع کردند، سود اندکی برای تو دارند و در مقام دفاع از تو سست هستند و بههیچوجه نمیتوانند جای ما را پر کنند. آری، آفتاب حقیقت برای کسانی که چشم دیدن دارند، طلوع کرده است! به ما خبر رسیده است که به ما هتاکی کردی و نفرین روا داشتی. ما تو را شجاعترین مبارز عرب میدانستیم! چرا زبان به لعن و نفرین ما گشودهای؟ آیا خیال میکنی این کارها موجب شکست ما در برابر تو خواهد شد؟ ]
📚منابع:
۱. کشف المحجة، ص۲۶۱
۲. نهج البلاغه، نامه۵۴
۳. الفتوح، ج۱، ص۱۰۸
۴. الإمامةوالسیاسة، ص۹۰
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄
📜 #خطبه223 : به هنگام تلاوت آیه ٦ سوره انفطار
« ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است». فرمود:
1⃣ هشدار از غرور زدگيها
🔻برهان گناهكار نادرست ترين برهان ها است و عذرش از توجيه هر فريب خورده ای بی اساس تر و خوشحالی او از عدم آگاهی است. ای انسان! چه چيز تو را بر گناه جرأت داده؟ و در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ و بر نابودی خود علاقمند كرده است؟ آيا بيماری تو را درمانی نيست؟ و خواب زدگی تو بيداری ندارد؟ چرا آنگونه كه به ديگران رحم می كنی به خود رحم نمی كنی؟ چه بسا كسی را در آفتاب سوزان می بينی بر او سايه می افكنی يا بيماری را می نگری كه سخت ناتوان است، از روی دلسوزی بر او اشك می ريزی، چه چيز تو را بر بيماری خود بی تفاوت كرده؟ و بر مصيبتهای خود شكيبا و از گريه بر حال خويشتن باز داشته است؟ در حالیکه هيچ چيز برای تو عزيزتر از جانت نيست. چگونه ترس از فرود آمدن بلا، شب هنگام تو را بيدار نكرده است؟ كه در گناه غوطه ور و در پنجه قهر الهی مبتلا شده ای؟
2⃣ چگونه بودن
🔻 پس سستی دل را با استقامت درمان كن و خواب زدگی چشمانت را با بيداری برطرف كن و اطاعت خدا را بپذير و با ياد خدا انس گير و ياد آر كه تو از خدا روی گردانی و در همان لحظه او روی به تو دارد و تو را به عفو خويش می خواند و با كرم خويش می پوشاند، در حالیكه تو از خدا بريده و به غير خدا توجه داری. پس چه نيرومند و بزرگوار است خدا و چه ناتوان و بی مقداری تو كه بر عصيان او جرأت داری، در حالیكه تو را در پرتو نعمت خود قرار داده و در گستره رحمت او آرميده ای، نه بخشش خود را از تو گرفته و نه پرده اسرار تو را دريده است. بلكه چشم بر هم زدنی، بی احسان خدا زنده نبودی، يا در نعمت های او غرق بودی، يا از گناهان تو پرده پوشی شد و يا بلا و مصيبتی را از تو دور ساخته است، پس چه فكر می كنی اگر او را اطاعت كنی؟ بخدا سوگند، اگر اين رفتار ميان دو نفر كه در توانایی و قدرت برابر بودند وجود داشت (و تو یکی از آن دو بودی) تو نخستين كسی بودی كه خود را محكوم می كردی بر زشتی اخلاق و نادرستی كردار.
3⃣ دنياشناسی
🔻 به حق می گويم كه دنيا تو را نفريفته است، كه تو خود فريفته دنيایی، دنيا عبرت ها را برای تو آشكار كرده و تو را به تساوی دعوت كرد، دنيا با دردهایی كه در جسم تو می گذارد و با كاهشی كه در توانایی تو ايجاد می كند، راستگوتر از آن است كه به تو دروغ بگويد و يا مغرورت سازد. چه بسا نصيحت كننده ای از سوی دنيا را متّهم کردی و راستگویی را دروغگو پنداشتی، اگر دنيا را از روی شهرهای ويران شده و خانه های درهم فرو ريخته بشناسی، آن را يادآوری دلسوز و اندرزدهنده ای گويا می يابی كه چونان دوستی مهربان از تباهی و نابودی تو نگران است. دنيا چه خوب خانه ای است برای آن كس كه آن را جاودانه نپندارد و خوب محلی است برای آن كس كه آن را وطن خويش انتخاب نكند، سعادتمندان به وسيله دنيا در قيامت كسانی هستند كه امروز از آن می گريزند.
4⃣ انسان و رستاخيز
🔻آنگاه كه زمين سخت بلرزد و نشانه های هولناك قيامت تحقق پذيرد و پيروان هر دينی به آن ملحق شوند و هر پرستش كننده به معبود خود و هر اطاعت كننده ای به فرمانده خود رسد، نه چشمی بر خلاف عدالت و برابری در هوا گشوده و نه قدمی برخلاف حق آهسته در زمين نهاده می شود در آن روز چه دليل هایی كه باطل می گردد و عذرهایی كه پذيرفته نمی شود. پس در جستجوی عذری باشيد كه پذيرفته شود و دليلی بجوييد كه استوار باشد و از دنيای فانی برای آخرت جاويدان توشه بردار و برای سفر آخرت وسایل لازم را آماده كن و چشم به برق نجات بدوز و بار سفر بربند.
┄═❁🍃❈🌸🍃🌸❈🍃❁═┄