💠 تازه مسلمان
🔹 دو همسایه كه یكی مسلمان و دیگری نصرانی بود گاهی با هم راجع به اسلام سخن میگفتند. مسلمان كه مرد عابد و متدینی بود آنقدر از اسلام توصیف و تعریف كرد كه همسایهی نصرانیاش به اسلام متمایل شد و قبول اسلام كرد.
🔸 شب فرا رسید. هنگام سحر بود كه نصرانی تازه مسلمان دید درِ خانهاش را میكوبند. متحیر و نگران پرسید: «كیستی؟» از پشت در صدا بلند شد: من فلان شخصم، و خودش را معرفی كرد. همان همسایهی مسلمانش بود كه به دست او به اسلام تشرف حاصل كرده بود.
- در این وقت شب چكار داری؟
- زود وضو بگیر و جامهات را بپوش كه برویم مسجد برای نماز.
🔹 تازه مسلمان برای اولین بار در عمر خویش وضو گرفت و به دنبال رفیق مسلمانش روانهی مسجد شد. هنوز تا طلوع صبح خیلی باقی بود. موقع نافلهی شب بود. آنقدر نماز خواندند تا سپیده دمید و موقع نماز صبح رسید. نماز صبح را خواندند و مشغول دعا و تعقیب بودند كه هوا كاملا روشن شد.
🔸 تازه مسلمان حركت كرد كه برود به منزلش، رفیقش گفت: كجا میروی؟
- میخواهم برگردم به خانهام. فریضهی صبح را كه خواندیم، دیگر كاری نداریم.
- مدت كمی صبر كن و تعقیب نماز را بخوان تا خورشید طلوع كند.
- بسیار خوب.
🔹 تازه مسلمان نشست و آنقدر ذكر خدا كرد تا خورشید دمید. برخاست كه برود، رفیق مسلمانش قرآنی به او داد و گفت: «فعلا مشغول تلاوت قرآن باش تا خورشید بالا بیاید، و من توصیه میكنم كه امروز نیت روزه كن، نمیدانی روزه چقدر ثواب و فضیلت دارد!»
🔸 كمكم نزدیک ظهر شد. گفت: «صبر كن، چیزی به ظهر نمانده، نماز ظهر را در مسجد بخوان». نماز ظهر خوانده شد.
🔹 به او گفت: «صبر كن، طولی نمیكشد كه وقت فضیلت نماز عصر میرسد، آن را هم در وقت فضیلتش بخوانیم».
🔸 بعد از خواندن نماز عصر گفت: «چیزی از روز نمانده». او را نگاه داشت تا وقت نماز مغرب رسید.
🔹 تازه مسلمان بعد از نماز مغرب حركت كرد كه برود افطار كند. رفیق مسلمانش گفت: «یک نماز بیشتر باقی نمانده و آن نماز عشاء است. صبر كن تا حدود یک ساعت از شب گذشته». وقت نماز عشاء (وقت فضیلت) رسید و نماز عشاء هم خوانده شد. تازه مسلمان حركت كرد و رفت.
🔸 شب دوم هنگام سحر بود كه باز صدای در را شنید كه میكوبند، پرسید: «كیست؟»
- من فلان شخص همسایهات هستم، زود وضو بگیر و جامهات را بپوش كه به اتفاق هم به مسجد برویم.
- من همان دیشب كه از مسجد برگشتم، از این دین استعفا كردم. برو یک آدم بیكارتری از من پیدا كن كه كاری نداشته باشد و وقت خود را بتواند در مسجد بگذراند. من آدمی فقیر و عیالمندم، باید دنبال كار و كسب روزی بروم.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
❖ امام صادق علیهالسلام بعد از اینكه این حكایت را برای اصحاب و یاران خود نقل كرد، فرمود: «به این ترتیب آن مرد عابد سختگیر، بیچارهای را كه وارد اسلام كرده بود خودش از اسلام بیرون كرد. بنابراین شما همیشه متوجه این حقیقت باشید كه بر مردم تنگ نگیرید، اندازه و طاقت و توانایی مردم را در نظر بگیرید. تا میتوانید كاری كنید كه مردم متمایل به دین شوند و فراری نشوند. آیا نمیدانید كه روش سیاست اموی بر سختگیری و شدت است ولی راه و روش ما بر نرمی و مدارا و حسن معاشرت و به دست آوردن دلهاست؟»
#منبرک
#بینالصلاتین
🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامههای تبلیغی
🆔 @mehrabnote
✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
فیش منبر.pdf
631.1K
#فیش_سخنرانی
🏷 فیش منبر
💡 موضوع: کرامات اهل بیت علیهمالسلام
🔸 جلسه اول
🎙 سخنران: حجةالاسلام عالی
👤 مخاطب: #عموم
#منبر
#مجالس_عمومی
🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامههای تبلیغی
🆔 @mehrabnote
💠 در ظله بنی ساعده
🔹 شب بود و هوا بارانی و مرطوب. امام صادق علیهالسلام، تنها و بیخبر از همهی كسان خویش، از تاریكی شب و خلوت كوچه استفاده كرده از خانه بیرون آمد و به طرف «ظلهی بنی ساعده» روانه شد.
🔸 از قضا معلّی بن خنیس كه از اصحاب و یاران نزدیک امام بود و ضمنا ناظر خرج منزل امام هم بود متوجه بیرون شدن امام از خانه شد. پیش خود گفت امام را در این تاریكی تنها نگذارم. با چند قدم فاصله كه فقط شبح امام را در آن تاریكی میدید آهسته به دنبال امام روان شد.
🔹 همینطور كه آهسته به دنبال امام میرفت ناگهان متوجه شد مثل اینكه چیزی از دوش امام به زمین افتاد و روی زمین ریخت، و آهسته صدای امام را شنید كه فرمود: «خدایا این را به ما برگردان».
🔸 در این وقت معلی جلو رفت و سلام كرد. امام از صدای معلی او را شناخت و فرمود: «تو معلی هستی؟»
- بلی معلی هستم.
بعد از آنكه جواب امام را داد، دقت كرد ببیند كه چه چیز بود كه به زمین افتاد، دید مقداری نان در روی زمین ریخته است.
🔹 امام: «اینها را از روی زمین جمع كن و به من بده». معلی تدریجا نانها را از روی زمین جمع كرد و به دست امام داد. انبان بزرگی از نان بود كه یک نفر به سختی میتوانست آن را به دوش بكشد.
🔸 معلی: «اجازه بده این را من به دوش بگیرم».
امام: «خیر، لازم نیست، خودم به این كار از تو سزاوارترم».
🔹 امام نانها را به دوش كشید و دو نفری راه افتادند تا به ظلهی بنی ساعده رسیدند. آنجا مجمع فقرا و ضعفا بود. كسانی كه از خود خانه و مأوایی نداشتند، در آنجا به سر میبردند. همه خواب بودند و یک نفر هم بیدار نبود. امام نانها را، یكی یكی و دوتا دوتا، در زیر جامهی فرد فرد گذاشت و احدی را فروگذار نكرد و عازم برگشتن شد.
🔸 معلی: «اینها كه تو در این دل شب برایشان نان آوردی شیعهاند و معتقد به امامت هستند؟»
- نه، اینها معتقد به امامت نیستند، اگر معتقد به امامت بودند نمک هم میآوردم.
#منبرک
#بینالصلاتین
🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامههای تبلیغی
🆔 @mehrabnote
✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
فیش منبر.pdf
706.1K
#فیش_سخنرانی
🏷 فیش منبر
💡 موضوع: کرامات اهل بیت علیهمالسلام
🔸 جلسه دوم
🎙 سخنران: حجةالاسلام عالی
👤 مخاطب: #عموم
#منبر
#مجالس_عمومی
🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامههای تبلیغی
🆔 @mehrabnote
🧩محتوا ویژه اجرا برنامه کودک و نوجوان
🎓موضوع: تقلید و احکام
🧍♂رده سنی: نوجوان
🎯هدف کلی:
دانش آموزان در اين درس با برخي از احکام تقليد آشنا مي شوند.
🥇اهداف جزئی:
دانش آموزان در اين درس با موارد زير آشنا مي شوند:
1⃣ معناي تقليد
2⃣ چه زماني بايد تقليد کرد؟
📌هدف رفتاری:
از دانش اموزان انتظار مي رود که در پايان اين درس در مواردي که لازم است تقليد کنند.
🔗روش هاي مناسب تدريس
1. توضيحي. 2. فعال(پرسش و پاسخ و ...)
📉شروع
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به دوستان عزيز و دانش آموزان زحمت کش و کوشا. حالتان چطور است؟
ان شاءالله در کارهايتان پيروز، و موفق باشيد.
اولين چيزي که بعد از رسيدن به سن تکليف واجب مي شود چيست؟
بله، دوستان خودتان را تشويق کنيد، جواب تقليد بود.
براي اين که معناي تقليد را بدانيم از دوستتان1 خواهش مي کنم تا بيايد کارهايي که مي گويم انجام بدهد.
نفر اول: کار يا عمل خاصّي را به صورت نمايشي و پانتوميم انجام دهد.
نفر دوم: هر کاري که نفر اول انجام داد همان را تکرار کرده و انجام مي دهد.2
بچه ها ! اول اين عزيزان را تشويق کنيد که زحمت کشيدند و اين نمايش را انجام دادند.
شما بگوييد به کارهايي که دوستان انجام دادند، چه مي گويند؟ بله! تقليد
يعني کاري که کسي انجام مي دهد ما هم مثل همان کار را انجام بدهيم.
اما تقليدي که ما درباره آن قصد صحبت کردن داريم، در کارهاي شرعي و عبادت ها از کسي پيروي کردن است
شما که نماز مي خوانيد وضو مي گيريد، روزه مي گيريد و يا ... اين اعمال را به دستور چه کسي انجام مي دهيد؟
به گفته و دستور چه کسي عمل مي کنيد؟
بله ، شما اين کارها را با دستور و گفته ي مجتهد که به او مرجع تقليد مي گويند عمل مي کنيد. به همين عمل کردن به دستور مجتهد، تقليد کردن مي گويند.
دوستان عزيز در چند جمله توضيح بدهم که به چه جهت کارهاي عبادي را با دستور مرجع تقليد انجام مي دهيد چون خود شما متخصص و کارشناس در مسائل و احکام دين نيستيد بايستي به حرف و دستور کسي گوش کنيد که کارشناس اهل نظر باشد.
خسته شديد؟ صلوات بفرستيد که خيلي ثواب دارد!
دانش آموزان گرامي دستورهاي مرجع تقليد در کدام کتاب مي آيد؟
بله، در رساله توضيح المسائل نگاه کنيد! من چند نمونه براي شما آورده ام. گفتني است مخصوص شما نوجوانان تدوين کرده اند که مسائل مورد احتياج شما در آن ها آمده است.
مي خواهم با سوالي صحبت هاي خودم را تمام کنم. هر کس پاسخ صحيح بدهيد جايزه مي گيرد.
آيا مي دانيد جايزه چيست؟ بله، جايزه ما ويژه است 5 کيلو پياز مرغوب.
شوخي کردم! با صلوات تشويق مي کنيم.
سوال اين است اگر فردي به سنّ شلوغ! رسيد، ببخشيد به سنّ بلوغ ولي تقليد نکرد و کارهاي عبادي خود را مثل نماز و روزه انجام داد، ولي در آينده فهميد که بايد تقليد مي کرده است حالا بايد چه کار بکند؟
بله، اين فرد بايد به رساله نگاه کند؛ اگر همان طور که در رساله آمده، عمل کرده باشد ديگر مشکلي ندارد، ولي اگر خلاف آن عمل نموده است بايد زحمت بکشد دوباره کارهاي عبادي خود را انجام بدهد.
📈 پایان
برنامه را با ياد و نام خدا شروع کرديم، با ياد و نام خدا هم تمام مي کنيم.
من دعا را بخوانم شما آمين بگوييد.
خدايا به ما مهرباني بده دلي آسماني بده
خدايا به ما صبر ايوبي بده عقل افلاطوني بده
#کودک_و_نوجوان
🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامههای تبلیغی
🆔 @mehrabnote
✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈
💠 توصیه به ترک شرابخواری
🔹 به دستور منصور صندوق بیت المال را باز كرده بودند و به هر كس از آن چیزی میدادند.
🔸 شقرانی یكی از كسانی بود كه برای دریافت سهمی از بیت المال آمده بود ولی چون كسی او را نمیشناخت وسیله ای پیدا نمی كرد تا سهمی برای خود بگیرد.
🔹 شقرانی را به اعتبار اینكه یكی از اجدادش بَرده بوده و رسول خدا او را آزاد كرده بود و قهرا شقرانی هم آزادی را از او به ارث می برد «مولی رسول الله» میگفتند یعنی آزادشدهی رسول خدا، و این به نوبهی خود افتخار و انتسابی برای شقرانی محسوب میشد و از این نظر خود را وابسته به خاندان رسالت میدانست.
🔸 در این بین كه چشمهای شقرانی نگران آشنا و وسیلهای بود تا سهمی برای خودش از بیت المال بگیرد، امام صادق علیهالسلام را دید، رفت جلو و حاجت خویش را گفت. امام رفت و طولی نكشید كه سهمی برای شقرانی گرفته و با خود آورد.
🔹 همینكه آن را به دست شقرانی داد، با لحنی ملاطفتآمیز این جمله را به وی گفت: «كار خوب از هر كسی خوب است، ولی از تو به واسطهی انتسابی كه با ما داری و تو را وابسته به خاندان رسالت میدانند خوبتر و زیباتر است. و كار بد از هركس بد است، ولی از تو به خاطر همین انتساب زشتتر و قبیحتر است». امام صادق علیهالسلام این جمله را فرمود و گذشت.
🔸 شقرانی با شنیدن این جمله دانست كه امام از سرّ او یعنی شرابخواری آگاه است، و از اینكه امام با اینكه میدانست او شرابخوار است به او محبت كرد و در ضمنِ محبت او را متوجه عیبش نمود، خیلی پیش وجدان خویش شرمسار گشت و خود را ملامت كرد.
#منبرک
#بینالصلاتین
🌐 «محراب»؛ محتوای راهبری برنامههای تبلیغی
🆔 @mehrabnote
✳️ برای دوستان خود بازارسال کنید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈