🌷حضرت امام خمــینی(ره):
نباید گمان کنیم که ماکسی هستیم و چیزی داریــم
هــمه مشکلات از اینجا ناشی میشود که ما #خـود را کسی میدانیم..
خیر
ما همه هیـچیم،
هـــر چــه که هست خـــداست..💛
#هنگامه_مناجات_با_خالق_نزدیک_است..
@Mehrbanooirib
مهربانو
#در_بیان_تشریفات_فرزندآوری..(۱)😐😧 ⛔چگونه با رسم های اضافی و نادرست ، #فرزندآوری را به یک مشکل بزرگ
#در_بیان_تشریفات_فرزندآوری(۲)😐😧
⛔ چگونه با رسم های اضافی و نادرست ، #فرزندآوری به یک مشکل بزرگ برای #خود و #دیگران تبدیل می کنیم..
..نه ماه كه تمام شد، فرزند دلبندشان به دنیا آمد و در این مرحله، علیرغم دانستن جنسیت بچه، فقط باید یك تكه طلای سنگین هدیه میدادیم. از شانس ما بچه هم پسر بود و با این حساب، یك سور دیگر به مجموعه جشنها اضافه میشد.😕
چند ماه بعد، وقتی كمكم داشتیم نگران میشدیم كه چرا این بچه دندان در نمیآورد، زنگ زدند و گفتند: «جشن دوتا دندونشرو باهم گرفتیم، منتها یكم بزرگتر و سنگینتر. بالاخره دوتا دندون با همه دیگه».🤓
و بدین ترتیب ما هم با یك هدیه كه چند گرم سنگینتر بود و مناسب دوتا دندان با هم، به «جشن دندونی» رفتیم.🦷
به جز جشنهای تولد، جشن راه افتادن و جشن زبان باز كردن، خیالمان راحت بود تا زمان «از شیر گرفتن»، جشنی نخواهیم داشت كه با یك «گودبای پمپرز» ناگهانی غافلگیر شدیم.💩😬
فكر اینجایش را نكرده بودیم.😩
به این مناسبت فرخنده هم كادویی جز چند دست شلوار اضافه و قالیچه زاپاس به ذهنمان نرسید. هدایا را زدیم زیربغلمان و به جشن رفتیم. با اینكه دست و دلمان نمیرفت در مهمانیای كه تم لباسها «قهوهای»و كیك هم به شكل «پوشك» بود چیزی بخوریم🤢 ، وقتی بچه میگفت شماره يك یا بعضا دو دارد، سعی میكردیم اشك شوق در چشمانمان حلقه بزند🥺 و ایستاده او را تشویق میكردیم.😁
......
بعد از اینكه فرزند دلبندشان به مدرسه رفت، نفس راحتی كشیدیم. خوشحال بودیم كه زندگیمان به حالت عادی بازگشته و كم كم داشتیم روحیه از دست رفتهمان را به دست میآوردیم.
تا اینكه..
چند روز پیش تماس گرفتند و اعلام كردند ما به جشن «به فكر به دنیا آوردن فرزند دوم افتادن» دعوت شدهایم..😶😢
✍آرزو درزی
#پایان
#مسائل_جامعه
#ضرورت_ترک_تشریفات_آسیب_زا👉👉👉
🌸#مهربانو ، محفلی برای خانواده:
@Mehrbanooirib