#در_بیان_تشریفات_فرزندآوری..(۱)😐😧
⛔چگونه با رسم های اضافی و نادرست ، #فرزندآوری را به یک مشکل بزرگ تبدیل می کنیم..
ماجرا از آنجایی شروع شد كه ما به یك مهمانی «اعلام خبر بارداری» دعوت شدیم. اول با خودمان گفتیم «آخی! خودشون خوشحالن دارن بچهدار میشن، میخوان ما رو هم شریك كنن».😌
آن موقع نمیدانستیم از این به بعد هربار كه آنها خوشحال هستند، قرار است ما هم شریك باشیم و كادو بدهیم..😬
ما بیخبر از سرنوشت شومی كه در انتظارمان بود، خوشحال به آن مهمانی رفتیم. به عنوان هدیه هم از این سكه گرمیها دادیم كه هم بالاخره طلاست، هم خیلی گران نیست.
...........
چند هفته بعد از آن مهمانی، با ذوق و شوق تماس گرفتند و گفتند به مناسبت «تعیین جنسیت بچه»، یك مهمانی كوچك گرفتهاند.🙄
هرچه اصرار كردیم بگویند بچه دختر است یا پسر، كه حداقل بدانیم هدیه صورتی تهیه كنیم یا آبی😕
قبول نكردند و گفتند كه باید همان شب سورپرایز شویم. ما یك هدیه سفید خریدیم و به مهمانی رفتیم؛ سعی كردیم خودمان را سورپرایز شده نشان دهیم و در حالی كه وانمود میكنیم اصلا انتظارش را نداشتهایم، بابت مشخص شدن جنسیت بچه، به والدینش با هیجان تبریك بگوییم.😏
نه ماه كه تمام شد، فرزند دلبندشان به دنیا آمد و..
#ادامه_دارد..
#مسائل_جامعه
#ضرورت_ترک_تشریفات_آسیب_زا👉
🌸#مهربانو ، محفلی برای خانواده:
@Mehrbanooirib
مهربانو
#در_بیان_تشریفات_فرزندآوری..(۱)😐😧 ⛔چگونه با رسم های اضافی و نادرست ، #فرزندآوری را به یک مشکل بزرگ
#در_بیان_تشریفات_فرزندآوری(۲)😐😧
⛔ چگونه با رسم های اضافی و نادرست ، #فرزندآوری به یک مشکل بزرگ برای #خود و #دیگران تبدیل می کنیم..
..نه ماه كه تمام شد، فرزند دلبندشان به دنیا آمد و در این مرحله، علیرغم دانستن جنسیت بچه، فقط باید یك تكه طلای سنگین هدیه میدادیم. از شانس ما بچه هم پسر بود و با این حساب، یك سور دیگر به مجموعه جشنها اضافه میشد.😕
چند ماه بعد، وقتی كمكم داشتیم نگران میشدیم كه چرا این بچه دندان در نمیآورد، زنگ زدند و گفتند: «جشن دوتا دندونشرو باهم گرفتیم، منتها یكم بزرگتر و سنگینتر. بالاخره دوتا دندون با همه دیگه».🤓
و بدین ترتیب ما هم با یك هدیه كه چند گرم سنگینتر بود و مناسب دوتا دندان با هم، به «جشن دندونی» رفتیم.🦷
به جز جشنهای تولد، جشن راه افتادن و جشن زبان باز كردن، خیالمان راحت بود تا زمان «از شیر گرفتن»، جشنی نخواهیم داشت كه با یك «گودبای پمپرز» ناگهانی غافلگیر شدیم.💩😬
فكر اینجایش را نكرده بودیم.😩
به این مناسبت فرخنده هم كادویی جز چند دست شلوار اضافه و قالیچه زاپاس به ذهنمان نرسید. هدایا را زدیم زیربغلمان و به جشن رفتیم. با اینكه دست و دلمان نمیرفت در مهمانیای كه تم لباسها «قهوهای»و كیك هم به شكل «پوشك» بود چیزی بخوریم🤢 ، وقتی بچه میگفت شماره يك یا بعضا دو دارد، سعی میكردیم اشك شوق در چشمانمان حلقه بزند🥺 و ایستاده او را تشویق میكردیم.😁
......
بعد از اینكه فرزند دلبندشان به مدرسه رفت، نفس راحتی كشیدیم. خوشحال بودیم كه زندگیمان به حالت عادی بازگشته و كم كم داشتیم روحیه از دست رفتهمان را به دست میآوردیم.
تا اینكه..
چند روز پیش تماس گرفتند و اعلام كردند ما به جشن «به فكر به دنیا آوردن فرزند دوم افتادن» دعوت شدهایم..😶😢
✍آرزو درزی
#پایان
#مسائل_جامعه
#ضرورت_ترک_تشریفات_آسیب_زا👉👉👉
🌸#مهربانو ، محفلی برای خانواده:
@Mehrbanooirib