eitaa logo
ملت قوی✊🇮🇷
206 دنبال‌کننده
48.5هزار عکس
38.7هزار ویدیو
414 فایل
#ملت‌ایران بایدقوی شود و راهی جز #قوی‌شدن ندارد. امام‌خامنه‌ای زیدعزه 🔸برای قوی شدن اول بر احزاب بشورید بعد به تقویت و بکارگیری و تجمیع ظرفیت‌های داخلی و احیای نهضت #بسیج‌مستضعفین همت کرده و معطل هیچکس نباشید کاربر:https://eitaa.com/mellate_ghavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴 👌۳۰ نکته در یک داستان تکراری از سيره بزرگترین شخصیت عالم هستی چقدر و است. ✨مى‏گويند: ۱- يكى از به بزرگ دوازده هديه كرد كه بگيرند. ۲- حضرت نمود و را مأمور خريدارى پيراهن كرد و او پيراهنى به دوازده درهم تهيّه كرد و آورد. ۳- حضرت هنگامى كه ديد پول‏ها براى خريد يك پيراهن‏ مصرف شده، به على فرمود: آيا مى‏شود اين معامله را اقاله كنى؟( رضايت به فسخ معامله از دو طرف را« اقاله» گويند) "من پيراهن ‏تر مى‏خواهم". ۴- على باز مى‏گردد و مسأله را با فروشنده در ميان مى‏گذارد و ۵- او معامله را مى‏كند و على پول‏ها را به نزد پيامبر برمى‏گرداند. پيامبر بزرگ مى‏خواهد ‏هايى بدهد؛ درس‏هايى براى آنها كه در آن زمان با او بودند و همراهش آمدند و براى ما كه امروز مى‏شنويم و به گوش مى‏گيريم. ۶- پيامبر در راه به كنيزى برمى‏خورند كه در گوشه‏اى نشسته و غمگين و متحير در خود فرو رفته و ناله مى‏كند. درس اول، و بازجويى و اوست، توجه به و و ‏شكسته است. بيچاره مأمور خريد چيزى بوده و چهار درهم پولش را گم كرده و اكنون مى‏ترسد كه به خانه برگردد و مورد شكنجه قرار بگيرد. ۷- رسول بزرگ از همان دوازده درهم، چهار درهم بيرون مى‏آورد و گرفتارى را از و بيرون مى‏كشد و ۸- به راه خود ادامه مى‏دهد تا بازار كه لباسى به چهار درهم مى‏خرد و در همان‏جا به بَر مى‏كند و به‏ راه مى‏افتد و چه درس‏هايى كه با خود مى‏گذارد! ۹- در برگشت، برهنه‏اى فرياد مى‏زند: آيا كسى مرا مى‏پوشاند تا او را خداوند در روزى كه پوشش‏ها فرو مى‏ريزند، بپوشاند؟ رسول بزرگ را كه خريدارى كرده بود، در ‏جا بر او مى‏پوشاند و خود باز مى‏گردد، نه اينكه او را به زحمت بيندازد. نه، خود باز مى‏گردد و لباس خود را به او مى‏دهد تا اينكه براى هم، او برهنه نماند. و در اين صحنه هم درس‏هاى ديگرى است! ۱۰- با چهار درهم باقى مانده، براى حضرت لباسى فراهم مى‏شود. ۱۱- در آخر راه به همان كنيز درمانده برخورد مى‏كند كه هنوز حيرت‏زده ايستاده است و مى‏گويد: مى‏ترسم به خاطر تأخير و دير كردن آزارم دهند. باز رسول بزرگ، با او به راه مى‏افتد و درِ خانه مولاى او مى‏ايستد و مى‏گويد: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اهْلَ الدَّارِ». و چنين بود رسول بزرگ؛ كه تا سه مرتبه با صداى بلند براى صاحب خانه دعا مى‏كرد و درود مى‏فرستاد و اگر جوابى نمى‏شنيد، باز مى‏گشت. در آخرين مرتبه، جواب سلام از داخل بلند شد و صاحب خانه بيرون آمد و توضيح داد كه ما مى‏خواستيم دعاى شما در حق ما تكرار شود، لذا آخرين دفعه به جوابگويى صدا بلند كرديم. حضرت داستان را خلاصه كرد و جهت تأخير را شرح داد و كرد. ۱۲- مولاى كنيز در جواب عرضه داشت: من به خاطر و شما او را آزاد كردم و در راه خدا رها نمودم. و ۱۳- پيامبر شكر مى‏كند كه عجب بود؛ دو برهنه پوشيده شدند و يك كنيز گرفتار آزاد گرديد! امالى صدوق، ص 238 ۱۴- ✅ در همين و داستان درس‏هايى هست براى من، كه حتى با پول يك پيراهن و يك قبا مى‏توان دو برهنه را پوشاند و يك گرفتار را آزاد كرد. و ۱۵- رسول بزرگ عملًا نشان مى‏دهد كه ✨"چگونه مى‏توان با پول كم، كارهاى زياد انجام داد و از هر پيش‏آمد بيشترين نتيجه را گرفت." ۱۶- اما من براى اين درس‏ها ندارم. ۱۷- در حالى كه در وسيله تأمين يك خانواده هست و ۱۸- در جهاز يك دختر هست و ۱۹- بر پوشاك ده نفر هست و ۲۰- در ذخيره يك ماه هست و ۲۱- در ‏ام خوراك يك كاروان هست، ۲۲- باز مى‏گويم: "بيش از خودم ندارم و چه كنم؟ خدا برساند!!" ۲۴-🔺اگر روح و و و يا لااقل و ‏دارى و در حوايج و به امور مسلمين در ما *زنده* مى‏شد، بسيارى از مسائل تأميناتى در همين مى‏شد و به كمك فلان كس هم احتياج نمى‏افتاد. ۲۵- درست است كه آنها و مى‏توانند رسيدگى كنند، اما هنگامى كه به آنها نيست و گرفتارى آنها است، نمى‏توان همين‏طور و تراشيد. ۲۶- هر كس به‏اندازه ‏ خود بايد بردارد و به ‏كامان برساند، ۲۷- گرچه آنكه و و دارد، زيادترى دارد. ۲۸- هنگامى كه مسلمين در صدر اسلام نداشتند و آه در بساطشان نبود، با همين و و ‏دارى و و يكديگر را داشتند ۲۹- و لااقل و ‏خوار يكديگر بودند و و براى هم! ۳۰- در نتيجه از ، به رسيدند. 📗 علی صفایی حائری، روحانيت و حوزه: مشكلات و راهكارها، ص: 187 🆔️ @m_rajaaei نوشته ی
✳️ نسخه‌ی آرامش 🔻 در ادبیات عرفانی را می‌گویند، یعنی چیزی یا کسی که انسان با رسیدن به آن می‌شود و قرار می‌گیرد. اول، معشوق انسان است ولی بعد می‌فهمد چنین نیست. بعد ، بعد و مانند این‌ها. انسان این امور را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذارد و به‌تدریج درمی‌یابد هیچ‌یک از آن‌ها نمی‌تواند برای او آرامش به ارمغان آورد. تمام این موارد، واسطه و هستند، نه دلارام! برای اینکه بفهمیم به معشوق رسیده‌ایم یا نه، باید ببینیم آرام شده‌ایم یا نه. اگر در سوره‌ی مبارکه‌ی رعد آمده است «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» برای همین است. 🔸 این طمأنینه در عربی همان است که در فارسی به آن دلارام می‌گوییم. این دل در اختیار خود ما است و همه می‌دانیم با چه چیز آرامش می‌یابد. اینکه انسان بعد از به‌دست‌آوردن ، ، و مانند این‌ها آرام نمی‌شود، دلیل بر این است که آن‌ها معشوق او نیستند. معشوق حقیقی ذات اقدس اله است. 👤 📚 برگرفته از کتاب «توصیه‌ها، پرسش‌ها و پاسخ‌ها» 📖 ص ۶۱ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
سردار باشی یا امیر فرقی ندارد، کافیست دلداده باشی! یا صیاد دلها میشی... یا سردار دلها.... میزان پرواز فقط به است!!!
در گلو می شڪند ناله ام از رِقت هست ولی طاقت ابرازم نیست... ز جان نداشت طاقت جدایی و از اشک ڪشید پرده به چشمم ڪه رفتن نبینم... بسترم خالی یک تنهاییست و چون گردن آویز ڪسان دگری!!! 🍁
14.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در دل مردم ایران جای مهم و محبوبیت بالایی داشت، حتی در دل آنهایی که چندان اهمیتی به کار نمی دادند و لذا یک مصیبت زدگی در شهادت او در ایران رخ داده است. در مصیبت ها خیلی چیز مهمی است. اگر عزاداری نکنیم خطرناک است. چرا؟ چون مردم غیر از اینکه عقل و درک دارند، هم دارند. مراقبت دل انسانها هم باید بود. همه ما تجربه داغ دار بودن را داریم. حتی اگر خودمان هم آدم آرامی باشیم، اما لازم داریم که چند روزی دور ما شلوغ باشد. جامعه ما امروز نیاز دارد که آنهایی که بیشتر اهل بروز هستند، علنی تر عزاداری کنند. ما در شهادت حاج قاسم خوب عزاداری کردیم، بعد حاج قاسم جامعه -که صاحب عزای حاج قاسم بود- زنده تر شد، اما برای شهید رئیسی خوب عزاداری نکردیم، هنوز زخم آن خوب نشده. به غیر از انتقام، بغیر از بصیرت، بغیر از تبیین، در چنین لحظاتی، روان جامعه را هم دریابید. نگاه نکنید که خیلی ها اصرار دارند که سرد برخورد کنند! روان شناسها می گویند انکار و پس زدن، خیلی از مواقع، یک مکانیزم دفاعی بخاطر احساس حسرت و حرمان است. خیلی از اوقات آدمها وقتی کسی را دوست دارند، اما به او نمی رسند، بجای ابراز حسرت، از بیخ انکار می کنند که او را دوست داشته اند یا او صاحب فضائلی است که او را دوست داشتنی می کند. لذا یکی از کارهای روانکاوها، درمان کردن دردهایی است که در غالبهایی غیر متعارف مثل انکار و... بروز کرده اند. جامعه غیر از اینکه معلم احتیاج دارد، در این روزها طبیب هم می خواهد. پ.ن: فیلم عزاداری دولتی ها، در لحظات دفن آقای رئیسی 🆔 @social_theory