eitaa logo
ملت قوی✊🇮🇷
206 دنبال‌کننده
48.4هزار عکس
38.6هزار ویدیو
413 فایل
#ملت‌ایران بایدقوی شود و راهی جز #قوی‌شدن ندارد. امام‌خامنه‌ای زیدعزه 🔸برای قوی شدن اول بر احزاب بشورید بعد به تقویت و بکارگیری و تجمیع ظرفیت‌های داخلی و احیای نهضت #بسیج‌مستضعفین همت کرده و معطل هیچکس نباشید کاربر:https://eitaa.com/mellate_ghavi
مشاهده در ایتا
دانلود
✡️ نقش یهود در غزوهٔ خندق یا احزاب (١) 1️⃣ وقتی پیامبر (ص)، یهودیان را، به‌دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد، آنان راهی شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با پیامبر (ص) تحریک کردند و این علت اصلی آغاز جنگ بود. 2️⃣ یهودیانی از بنی‌نضیر و همچون حُیَّی‌ بن اَخْطَب نضری، سلام‌ بن ابی‌الحُقَیق نضری، کِنانة بن ربیع‌ نضری، هَوذة بن قیس وائلی و ابوعمّار وائلی، به مکه رفتند و ابوسفیان و قریش را به جنگ با رسول خدا (ص) برانگیختند. 3️⃣ گفت: درود بر شما، خوش آمدید. محبوب‌ترین مردم در نظر ما کسی است که ما را در ستیزه با محمّد یاری کند، امّا به شما اعتماد نداریم، شما نیز مانند محمد اهل کتاب هستید و ممکن است این توطئهٔ شما باشد، پس اگر می‌خواهید ما بپذیریم که دروغ نمی‌گویید باید بر این دو بت (لات و عزی) سجده کنید! 4️⃣ برای راضی کردن قریش و سران مکه به جنگ حاضر به سجده بر بت‌های مشرکین مکه شدند! بدین‌ترتیب ابوسفیان از پیشنهاد آنان برای هم‌پیمانی در دشمنی و جنگ با رسول خدا استقبال کرد و یهودیان و قریش با یکدیگر هم‌پیمان شدند. 5️⃣ سپس یهودیان نزد قبیله غَطَفان (به‌ریاست عُیَیْنَة بن حِصن فَزاری) رفتند و با وعده دادن یک سال خرمای ، آنان را برای جنگ با پیامبر (ص) همراه کردند. آنگاه نزد بنی‌سُلَیْم‌ رفتند و موافقت ایشان را نیز به دست آوردند. 6️⃣ با رهبری ابوسفیان با چهار هزار نفر از مکه خارج شد و چون به مرّالظهران رسید، دو هزار نفر از قبایل اسلم و اشجع و بنومرّة و کنانه و فزاره و غَطَفان بدیشان پیوست و از آنجا منزل به منزل به سمت مدینه رفتند و از هر جانب لشگری بدیشان پیوسته می‌شد، چندان‌که تعداد آنان در نزدیکی مدینه به ده هزار نفر رسید. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ نقش یهود در غزوهٔ خندق یا احزاب (٢) 1️⃣ بعد از استقرار نزدیک مدینه، ابوسفیان، حُیَّی بن اَخْطَب را خواست و به او گفت: اگر بتوانی یهودیان را نیز حاضر به پیمان‌شکنی با محمد کنی خوب است. حیّی بن اخطب سراغ کعب بن اسد رئیس قبیلهٔ بنی‌قریظه رفت. کعب از پیمان‌شکنی با رسول‌ خدا‌ (ص) هراس داشت، اما حیّی او را متقاعد کرد. 2️⃣ وقتی خبر به رسول‌ خدا (ص) رسید، رؤسای دو قبیلهٔ اوس و خزرج (سعد بن معاذ و سعد بن عبادة) را برای تحقیق فرستادند. این‌دو زمانی که به قلعهٔ بنی‌قریظه رسیدند با دشنام‌های با شدیدترین لحن و زننده‌ترین جملات مواجه شدند و بازگشتند و پیمان‌شکنی بنی‌قریظه را به‌صورت به حضرت اطلاع دادند. 3️⃣ اوج سختی و فشار بر مسلمانان در این جنگ وقتی ظاهر شد که خبر رسید بنی‌قریظه که تعهد کرده بودند در صورت وقوع جنگ، نه با پیامبر (ص) باشند و نه علیه او، کرده و با مشرکان هم‌پیمان شده‌اند. 4️⃣ مسلمانان که از پشت سر خود از جانب بنی‌قریظه در مورد خانواده‌هایشان ایمنی نداشتند و نیز از مقابل، با سپاه انبوه مشرکان که هر چند گاه از قسمت‌های تنگ می‌گذشتند، درگیر می‌شدند دچار هراس زیادی شدند. 5️⃣ وقتی احتمال و حملهٔ شبانهٔ بنی‌قریظه به مرکز مدینه زیاد شد، پیامبر دو گروه از اصحاب را برای محافظت از خانه‌های مسلمانان اعزام کرد و آنان تا صبح تکبیر می‌گفتند، زیرا نگرانی مسلمانان از حملهٔ بنی‌قریظه به زنان و کودکان بیشتر از حملات قریش به خودشان بود. 6️⃣ و این‌گونه بود که پس از فرار احزاب و اطمینان مسلمانان از پیروزی، به فرمان خداوند، بی‌درنگ به سراغ رفتند…. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✍️ ابوبصير از امام باقر (ع) روايت می‌كند كه فرمودند: 1️⃣ چون پيامبر اکرم (ص) به‌دنيا آمد مردى [یهودی] از اهل كتاب نزد جمعى از كه در ميان آن‌ها: هشام بن مغيره، وليد بن مغيرة، عاص بن هشام، ابو وجزة بن أبى عمرو بن امية و عتبة بن ربيعة بودند آمده و گفت: آیا ديشب در ميان شما نوزادى به‌دنيا آمده؟ گفتند: نه، گفت: پس چنين نوزادى بايد در به‌دنيا آمده باشد و نامش است، و خالى در بدن دارد كه رنگش چون خز خاكسترى است [منظور «مُهر نبوت» است] و نابودى و به‌دست او است، و به‌خدا اى گروه قريش اين مولود نصيب شما نشده است! 2️⃣ قریشیان (كه اين سخن را شنيدند) از نزد آن مرد پراكنده شده به جست‌وجو پرداختند و اطلاع پيدا كردند كه در خانه‌ی بن عبدالمطلب نوزادى به‌دنيا آمده است. پس به‌دنبال آن گشتند و او را ديدند و گفتند: چرا به‌خدا قسم که در ميان ما پسرى به‌دنيا آمده است. پرسيد: آيا پيش از آن كه من به شما بگويم يا بعد از آن به‌دنيا آمده‌؟ گفتند: پيش از آن كه آن سخن را به ما بگوئى، گفت: مرا پيش او ببريد تا او را ببينم. 3️⃣ آن‌ها به نزد مادر آن حضرت (آمنه) آمدند و گفتند: پسرت را بياور تا ما او را ببينيم، آمنه گفت: به خدا اين فرزند من وقتى به‌دنيا آمد مانند بچه‌هاى ديگر نبود، او دو دست خود را به زمين نهاد و سر به‌سوى آسمان بلند كرد و بدان نگريست سپس نورى از او ساطع گشت كه من كاخ‌هاى بصرى را [شهرى بوده در سرحد شام] مشاهده كردم و شنيدم هاتفى در هوا مي‌گفت: همانا تو سَروَر مردم را زادى، و چون او را بر زمين نهادى بگو: او را از شر هر حسودى به خداى يگانه پناه دادم، و نامش را بگذار. 4️⃣ یهودی گفت: او را بياور، و چون آمنه آن حضرت را آورد آن مرد او را نگريست و برگردانيد و چون آن خال [مهر نبوت] را در ميان دو شانه‌اش ديد بيهوش شده روى زمين افتاد، قريش آن حضرت را گرفته به مادرش دادند و گفتند: خدا اين فرزند را بر تو مبارک سازد. 5️⃣ همين كه از نزد [س] بيرون رفتند آن مرد به هوش آمد، به او گفتند: واى بر تو! اين چه حالى بود كه به تو دست داد؟ گفت: نبوت تا روز قيامت از بين رفت، به خدا اين کودک همان كسى است كه آن‌ها را نابود سازد، قريش از اين سخن خوشحال شدند، آن مرد كه خوشحالى قريش را ديد به آن‌ها گفت: شادمان شديد؟! به خدا سوگند چنان حمله و يورشى بر شما برد [و بر شما مسلط شود] كه اهل شرق و غرب زمين از آن یاد كنند! ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ابوبکر؛ عامل نفوذی یهود (٢) ✍ ممکن است این شبهه پیش آید که رفتارهای ، مثبت و در جهت تقویت اسلام بوده است! اما آنان در واقع به رسول‌خدا (ص) ایمان نداشتند و آن رفتارها، ظاهری نمادین از دین داشت و در حقیقت برای انگیزه‌های غیرخدایی صورت می‌گرفت. 👈 هدف، کسب شخصیت نزد مردم بود تا در زمان مناسب بتوانند خلافت را از مسیر خود منحرف نمایند. 💥 ما برای این ادعا که ابوبکر و یارانش هیچ‌گاه به رسول‌خدا (ص) ایمان نیاوردند، سه شاهد می‌آوریم: 1⃣ امیرمؤمنان (ع) در بیانی می‌فرمایند: «هیچ‌کدام از آن با رسول‌خدا (ص) پیشینه و سابقه‌ای را نداشتند». معلوم است منظور ایشان عدم پیشینهٔ مثبت است، چرا که آنان در بسیاری از جریانات صدر اسلام حضور داشتند. پس یعنی: آنان سابقه‌ای که به نفع اسلام و رسول‌خدا بوده و با انگیزهٔ الهی باشد، ندارند. 2⃣ امام علی (ع) در جای دیگر می‌فرمایند: اگر اسم رسول‌خدا (ص) را وسیله‌ای برای رسیدن به ریاست و عزّت قرار نمی‌دادند، هرگز خداوند سبحان را پس از رحلت پیامبر به‌اندازهٔ یک روز هم عبادت نمی‌کردند. 3⃣ حذیفه در بیانی می‌گوید: قسم به خدا، اینان اعمالی انجام دادند که کاشف از این است که به‌اندازهٔ یک چشم به هم زدن به خدا و رسولش ایمان نداشتند. 🔸 در ادامه، به بیان جزئیات برنامه‌های ابوبکر در به سازمان حکومتی پیامبر خواهیم پرداخت. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
✍️ ابوبصير از امام باقر (ع) روايت می‌كند كه فرمودند: 1️⃣ چون پيامبر اکرم (ص) به‌دنيا آمد مردى [یهودی] از اهل كتاب نزد جمعى از كه در ميان آن‌ها: هشام بن مغيره، وليد بن مغيرة، عاص بن هشام، ابو وجزة بن أبى عمرو بن امية و عتبة بن ربيعة بودند آمده و گفت: آیا ديشب در ميان شما نوزادى به‌دنيا آمده؟ گفتند: نه، گفت: پس چنين نوزادى بايد در به‌دنيا آمده باشد و نامش است، و خالى در بدن دارد كه رنگش چون خز خاكسترى است [منظور «مُهر نبوت» است] و نابودى و به‌دست او است، و به‌خدا اى گروه قريش اين مولود نصيب شما نشده است! 2️⃣ قریشیان (كه اين سخن را شنيدند) از نزد آن مرد پراكنده شده به جست‌وجو پرداختند و اطلاع پيدا كردند كه در خانهٔ بن عبدالمطلب نوزادى به‌دنيا آمده است. پس به‌دنبال آن گشتند و او را ديدند و گفتند: چرا، به‌خدا قسم که در ميان ما پسرى به‌دنيا آمده است. پرسيد: آيا پيش از آن‌كه من به شما بگويم يا بعد از آن به‌دنيا آمده‌؟ گفتند: پيش از آن‌كه آن سخن را به ما بگوئى، گفت: مرا پيش او ببريد تا او را ببينم. 3️⃣ آن‌ها نزد مادر آن حضرت (آمنه) آمدند و گفتند: پسرت را بياور تا ما او را ببينيم، آمنه گفت: به‌خدا اين فرزند من وقتى به‌دنيا آمد مانند بچه‌هاى ديگر نبود، او دو دست خود را به زمين نهاد و سر به‌سوى آسمان بلند كرد و بدان نگريست سپس نورى از او ساطع گشت كه من كاخ‌هاى بصرى را [شهرى در سرحد شام] مشاهده كردم و شنيدم هاتفى در هوا می‌گفت: همانا تو سَروَر مردم را زادى، و چون او را بر زمين نهادى بگو: او را از شرّ هر حسودى به خداى يگانه پناه دادم، و نامش را بگذار. 4️⃣ یهودی گفت: او را بياور، و چون آمنه آن حضرت را آورد آن مرد او را نگريست و برگردانيد و چون آن خال [مهر نبوت] را در ميان دو شانه‌اش ديد بيهوش شده روى زمين افتاد، قريش آن حضرت را گرفته به مادرش دادند و گفتند: خدا اين فرزند را بر تو مبارک سازد. 5️⃣ همين كه از نزد [س] بيرون رفتند آن مرد به هوش آمد، به او گفتند: واى بر تو! اين چه حالى بود كه به تو دست داد؟ گفت: نبوت تا روز قيامت از بين رفت، به‌خدا اين کودک همان كسى است كه آن‌ها را نابود سازد، قريش از اين سخن خوشحال شدند، آن مرد كه خوشحالى قريش را ديد به آن‌ها گفت: شادمان شديد؟! به‌خدا سوگند چنان حمله و يورشى بر شما بَرَد [و بر شما مسلط شود] كه اهل شرق و غرب زمين از آن یاد كنند! ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter