یکی خری گم کرده بود. سه روز روزه داشت به نیّت آن که خر خود را بیابد بعد از سه روز، خر را مرده یافت.
رنجید و از سر رنجش روی به آسمان کرد و گفت که:
"اگر به جای این سه روز که داشتم شش روز از رمضان نخورم، پس من مرد نباشم! از من صرفه خواهی بردن؟"
فیه مافیه، #مولانا
این حکایت بیانِ حال کسانیست که طاعات و عبادات را چون کالایی برای فروش و رفع حوایج خویش به حق عرضه می کنند و بدان بر خدا منت می نهند
و بر خلق فخر می فروشند.
خدا را دلی دوست داشته باش
@MER30TV 👈💯
یکی از معایب شبکه های اجتماعی انتساب غلط بعضی مطالب و اشعار به بزرگانه.
دیده شده در سالهای اخیر بعضی احادیث امامان رو به کوروش نسبت دادن و بعضی جملات زیبا رو بدون سند به امامان.
یا شعرهایی که معروف شده برای مولویست اما نیست.
انتشار گسترده این انتسابات اشتباه تا حدیه که بعضی از چهره های معروف هم به اشتباه افتادن.
ما هم در این کانال گاهی به اشتباه افتادیم.
چند مورد از مشهورترین اشعاری که به اشتباه به نام مولانا در حال استفاده است رو در زیر مرور و تأکید میکنم که اشعار #مولانا نیست!!
۱- هر لحظه که تسلیمم، در کارگه تقدیر آرامتر از آهو
۲- دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
۳- در این عمری که می دانی فقط چندی تو مهمانی
۴-ای که می پرسی نشان عشق چیست
۵- باران که شدی مپرس این خانه کیست
۶-دلا یاران سه قسمند گر بدانی زبانی اند و نانی اند و جانی
۷-نوروز بمانید که ایام شمایید
۸-ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم
سایر موارد رو در لینک زیر بخوانید:
https://b2n.ir/173121
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای بشر این جهان خواهی نخواهی
بر همه خواهدگذشت
فکر آن وادی بکن
خوش خُلق و خوش گفتار باش
#مولانا
با فاتحه و صلواتی گذشتگانمون رو یاد کنیم🌺
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صبح است و صبا
🌿مشک فشان میگذرد
🌸دریـاب که از
🌿کــــوی فـلان میگذرد
🌸برخیــز چه خسبی
🌿کـه جهان میگذرد
🌸بـويی بستـان
🌿که کــاروان میگذرد
#مولانا
🌸سلام. صبحتون زیبـا
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صبح است و صبا
🌿مشک فشان میگذرد
🌸دریـاب که از
🌿کــــوی فـلان میگذرد
🌸برخیــز چه خسبی
🌿کـه جهان میگذرد
🌸بـويی بستـان
🌿که کــاروان میگذرد
#مولانا
🌸سلام. صبحتون زیبـا
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماه رمضان آمد ای یار قمر سیما
بربند سر سفره، بگشای ره بالا
#مولانا
🌸حلول ماه مبارک رمضان بر همه مسلمانان مبارک باد🌸
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر کسی از دیگری به نیکی یاد کند، آن خیر و نیکی، به وی باز میگردد.
این بدان مانَد که کسى اطراف خانهٔ خود گلزار برپا کند.
پس هر بار نظر كند، گل و گلزار بيند، و دائماً در بهشت باشد.
و چون از یکی بد گفت، آن كس در نظر او مبغوض شد و چون از او یاد کند و خيال او پيش آيد، چنان است كه مار يا كژدم يا خار و خاشاك در نظر او آيد!
پس اکنون که میتوانی در باغ و گلزار باشى
چرا در ميان خارستان و مارستان مىگَردى؟!
همه را دوست بدار تا هميشه در گُلزار و گلستان باشى ...
#مولانا
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیایید بیایید که گلزار دمیدهست
بیایید بیایید که دلدار رسیدهست
بیارید به یک بار همه جان و جهان را
به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست
#موِلانا
سلام
صبحتون بخیر 💐
@MER30TV👈💯
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان_شب
داستانی از مثنوی
#مولانا
در تبریز محتسبی بود به نام بدرالدین که به سخاوت و دستگیری از فقرا شهره بود حتی شهرهتر از حاتم طایی. در آن میان درویشی بود که بارها مورد دستگیری و لطف محتسب قرار گرفته بود و به امید بخشش ها و جود فراوان او، دچار وامی سنگین شده بود که از ادایش وا مانده بود.
به همین منظور راهی تبریز شد تا خود را ازین مهلکه نجات دهد.همین که به تبریز رسید بلافاصله سمت خانه محتسب رفت که در بین راه خبری هولناک شنید. بله، محتسب مرده بود.
فقیر از شنیدن این خبر نعرهای زد و بیهوش بر زمین افتاد. مردم دور او جمع شدند. وقتی به هوش آمد اولین جمله ای که گفت این بود: خداوندا من گنه کارم که از لطف تو گسسته و بخشش بندهات دلبستهام. سخای بنده تو در مقابل جود تو هیچ نیست.
او از دل بستن به خلق توبه کرد اما در فقدان محتسب همچنان گریان بود. تا اینکه مددکاری جوانمرد پیشقدم شد و تمام شهر را برای جمع آوری کمک به او گشت. اما کل مبلغی که او جمع کرد ۹۰ دینار بود حال آنکه کل قرض فقیر ۹۰۰۰ دینار بود.
جوانمرد که از کمک مردم ناامید شد دست فقیر را گرفت و بر مزار محتسب برد. فقیر بر مزار محتسب زار زار گریست و از روح او مدد جست. فقیر شب را به خانه مددکار رفت. نیمه شب مددکار محتسب را در خواب دید که به او گفت: من از احوال این فرد خبر داشتم و به همین خاطر کیسهای زر برایش کنار گذاشتهام تا هم قرضش را دهد و هم زندگی جدیدی بسازد.
اما فرصت نشد خودم آن را به دستش برسانم پس به فلان مکان برو و آن کیسه را به او بده و به میراث دارانم گوشزد کن مبادا ازین کار من رنجه شوند. بدین ترتیب وام آن فقیر گزارده شد.
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
معانی که مولانا درین حکایت درنظر داشته را میتوان اینچنین خلاصه کرد که چه بسا مردهای که از زیر خروارها خاک فایده وجودیاش بسی بیشتر از زندههاست. و معانی دیگری چون توکل به خدا و بریدن از خلق نیز مدنظر میباشد.
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا