eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
35.8هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
305 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 و 🍀🍀🍀 ما در محل افرادي داشتيم كه به راحتي از كارهاي زشت خود حرف مي زدند، راحت با آنهارفيق مي شد. البته تمام اين ارتباط گرفتن هاهدف مند بود. از تمام كارهايش هدف داشت،هدف اوهم فقط هدايت افراد به سوي خدا بود. در يکي از همين رزمايش ها قرار بود مانوري انجام بدهيم، قبل از حرکت هر کدوم ازبچه ها يک سربندي روبرداشتند ومشغول بستن سربند شديم. سربندي که براي من بود نام مقدس حضرت زينب داشت. تا خواستم سربند روببندم ديدم نگاه خاصي به سربند من داره گفت احسان جان نوکرتم مي شه سربندهامون رو باهم عوض کنيم؟! گفتم به روي چشم ولي فرقي نداره که؟!دوتا شون هم اسم اهل بيت:روش نوشته گفت: براي من خيلي فرق مي کنه، اسم عمه جانم روي سربند تو نقش بسته تا اين حرف رو گفت بدون معطلي سربند يازينب روبه دادم وزينت بخش پيشاني شد... ادامه_دارد... @ebrahimdelha 🌷🌷🌷
🌷🌷🌷 🍀🍀🍀 گاهي آمار زائرين 200 نفر بود، نزديک شام يکدفعه 100 نفر به آمار اضافه مي شد. ما هم کاري از دست مون بر نمي اومد. ميگفت اصالا نگران نباشيد. برکت پيدا مي کنه. يادمه يه بار خورش قيمه داشتيم. با اين که آمارمون يکي دوتا اتوبوس اضافه شد، اما باعنايت شهدا حتي يکديس برنج اضافي اومد! مي گفت:من اگريک سال راهيان نورنرم دق مي کنم. الحمدلله سالهااست که شهدا نظر کرده اند ومن رو جزو خادم شون پذيرفتند زندگي بدون شهدا براي من معني نداره. تو راهيان نورهمه کاري روانجام مي داد. بعضي ازبچه ها مي گفتند: تو مثلا مهندسي، چراداري قابلمه مي شوري؟ چرا کفش جفت ميکني؟ چرا اردوگاه رو جارومي کني؟برات اُفت داره پسر، مي خنديد مي گفت:جواداين هاروببين،من چي دارم مي بينم. اين هاچي دارند مي بينند؟! مي گفت: من خدمت به خودم ميکنم، شايد شهدا به خاطر خادم بودن به ما عنايت کنند. بعضي وقتها تنها مي رفت مناطق. مي گفتم الان اون جاهيچ کس نيست،مي گفت: شهداهستند وحسابي ازما پذيرائي مي کنند. @ebrahimdelha 🌷🌷🌷