#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_چهارم
#فصل_اول_کتاب
#نذر_عمویم_عباس
#از_زبان_مادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔮 از خانه بالای نانوایی اسبابکشی کردیم و رفتیم شهرک دانشگاه که نزدیک خیابان گلستان اهواز بود.
🔮 آن وقت ها هنوز شش سال هم نداشت.
نزدیک خانهمان یک مسجد بود که متولیانش به بچه ها خیلی مجال نمیدادند.
🔮 مخصوصا اگر ایام محرم میشد اصلاً اجازه نمی دادند تا بچه ها بیایند کمک یا حتی توی دستههای عزاداری شرکت کنند.😔
🔮 مصطفی خیلی دوست داشت توی دسته زنجیرزنی شرکت کند اما چون خیلی ریزنقش بود به او توجه نمیکردند.
🔮 هر بار که با آقا محمد از مسجد به خانه برمیگشت باغصه میگفت: «نگذاشتند من بروم توی دسته.»😔
🔮 این مسئله برایش دغدغه بزرگ شده بود. برای همین تصمیم گرفت خودش یک دسته عزاداری راه بیندازند.😊
🔮 هر چه پول هفتگی، ماهانه یا عیدی دستش آمد، پس انداز کرد تا اینکه توانست برای محرم سال بعد چند طبل، زنجیر و پرچم بخرد.🏴
🔮 علاقه عجیبی به پرچم داشت و همیشه توی هیئتها پرچم دار بود.
🔮 بالاخره محرم سال بعد تمام بچه های محله را با کمک محمدحسین جمع کرد و یک دسته کنار هیئت مسجد راه انداخت.😊
🔮 اهالی مسجد مانده بودند که چه طور یک بچه هفت ساله توانسته یک دسته راه بیندازد.😳
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار_مجموعه مدافعان حرم_انتشارات روایت فتح
✅ @seyedebrahim69
سلام علیکم خدمت صدرعشقیا😊✋
طاعاتتون قبول حق✨
شرمنده دو سه ساعته دارم تلاش میکنم قسمت ۵ماه عسل رو براتون بارگزاری کنم اما نمیشه
انشاالله به محض رفع اشکال ،ارسال میکنم
التماس دعا
یاعلی🌺
1_8360184.mp3
8.35M
#ماه_عسل_۹۷ ۵
#استاد_شجاعی
✍الآن وقتشه بری به جنگِ
عادتهای بدی که نمی تونستی کنارشون بذاری
✨عادتهایِ خیرِ رمضــان،
بهت قدرت میدن، جلوی خودت بایستی.
@seyedebrahim69
در پنجمین سحر #شهدا را صدا کنیم
خود را از این هوا و معاصی جدا کنیم
یاد #مدافعان_حرم هم عبادت است
در آرزوی شهد #شهادت دعا کنیم...🙏
#سحر_پنجم_ماه_مبارک_رمضان
#التماس_دعا
✅ @seyedebrahim69
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌹اگر کسی معانی این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان دعا کنید
🔻رهبرانقلاب: در این شبها با خدا باید حرف زد، از خدا باید خواست. اگر معانی این دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و خواستهها در همین دعاها و شبهای ماه رمضان و شبهای احیاء و دعای ابیحمزه و دعاهای شبهای قدر است. اگر کسی معانی این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان #دعا کنید؛ خودتان با #خدا حرف بزنید.۱۳۸۷/۰۶/۳۰
🌟در سحرگاه ایام ماه مبارک رمضان، یک نکتهی اخلاقی از حضرت آیتالله خامنهای در این حساب منتشر خواهد شد.
@Khamenei_ir
7991823_885.mp3
3.97M
✨ فایل صوتی قرائت #جزء_پنجم قرآن کریم
#استاد_معتز_آقایی
#روز_پنجم_ماه_مبارک_رمضان
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#التماس_دعا
✅ @seyedebrahim69
امام علي عليه السّلام فرمودند:
ولَقد قالَ لي پیامبر اکرم ِ صلى الله عليه و آله: إنّيلا أخافُ على اُمَّتي مُؤمِنا ولا مُشرِكا ، أمّا المُؤمنُ فيَمنَعُهُ اللّه ُ بإيمانِهِ ، وأمّا المُشرِكُ فيَقمَعُهُ اللّه ُ بشِركِهِ، ولكنّي أخافُ علَيكُم كُلَّ مُنافِقِ الجَنانِ ، عالِمِ اللِّسانِ ، يقولُ ما تَعرِفونَ ، ويَفعَلُ ما تُنكِرونَ؛
رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمودند: من براى امّتم نه از مؤمن مى ترسم و نه از مشرك؛ زيرا مؤمن را خداوند به واسطه ايمانش جلوگيرى مى كند و مشرك را خداوند به سبب شركش از پاى در مى آورد. امّا ترس من براى شما از منافق زبان بازى است كه مطابق اعتقادات شما سخن مى گويد و برخلاف آنچه معتقديد عمل مى كند.
نهج البلاغه: الكتاب 27
شرک و نفاق
@seyedebrahim69
#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_پنجم
#فصل_اول_کتاب
#نذر_عمویم_عباس
#از_زبان_مادر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💢 از همان بچگی خودش باید همه چیز را تجربه میکرد و کارهای مربوط به خودش را هیچکس حق نداشت انجام بدهد.😊
💢 البته من و پدرش هم آدمهایی نبودیم که چیزی را اجبار کنیم.
💢 یادم است لباس عید بچهها را کوچک بودند خودم میخریدم.👕
💢 یکی، دو بار برای مصطفی که لباس خریدم گفت: من اینا رو نمی خوام.😔 خودم باید انتخاب کنم.
هر چند سلیقهاش را می دانستم؛💕 اما حتما باید خودش برای خرید میآمد. برای همین مجبور میشدم لباسها را پس بدهم تا خودش بیاید و انتخاب کند.
🔻 به آب و هوای اهواز به شدت حساسیت داشتم.
🔻دکتر تاکید کرده بود نباید اهواز بمانم.😔
🔻این شد که اثاثمان را جمع کردیم و راهی شمال شدیم.
🔻 یک خانه کوچک در روستای بندپی شرقی در "گلیا" که به معنی گلوگاه بود، در استان مازندران کرایه کردیم.
🔻 آنجا که رفتیم مصطفی به یک ماه نکشیده، زبانشان را یاد گرفت و مثل خودشان صحبت می کرد.😄
🔻 محمد حسین و مصطفی، عاشق دایی حسینشان بودند💕 و برای اینکه بتوانند بیشتر در دلش جا باز کنند، از همان اهواز اصرار کردند که باید برویم کلاس کشتی.
🔻 میدانستند داییشان این چیزها را دوست دارد.❣
🔻وقتی هم که به شمال رفتیم کشتی پهلوانی مازندرانیها که اسمش "لوچو" بود، یاد گرفتند.
🔻 قرار بود مسابقات کشتی در همان منطقه برگزار شود.
🔻 مصطفی و محمدحسین به برگزار کننده های مسابقه اصرار کردند که ما هم باید در مسابقه شرکت کنیم.🙏
🔻 آنها میگفتند: «شما جنوبی هستید و کشتی ما را بلد نیستید.»😔
🔻 اما مصطفی پایش را توی یک کفش کرده که باید مسابقه بدهیم.
🔻بلاخره راضی شدند.😊
🔻 کشتیگیرها بچه ها را دست کم گرفته بودند، برای همین آنها هم مقام آوردند.🏆
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار_مجموعه مدافعان حرم_انتشارات روایت فتح
✅ @seyedebrahim69
اگر یک روز #فکرشهادت از ذهنت دورشد...
تصویر #بازشود
#سیدابراهیم
#شهیدمصطفی صدرزاده
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@seyedebrahim69
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─