هدایت شده از mesaghمیثاق
#ضرب_المثل
جانا سخن از زبان ما می گویی
یکی از فضلای زمان به صاحب بن عباد نامه ای نوشت در نهایت لطافت و بلاغت. چون صاحب آن را مطالعه کرد، دید که بیشتر نوشته های نامه از کلمات و اصطلاحات خود اوست. بنابراین در جواب نوشت: «جانا سخن از زبان ما می گویی» از آن زمان به بعد وقتی کسی کاری شبیه دیگری که قبل از او این کار را انجام داده است، انجام دهد یا حرفی بزند که طرف مقابل او بپسندد و در واقع حرف دل او هم باشد می گویند: «جانا سخن از زبان ما می گویی.»
🆔🇮🇷 @mesagh 🇮🇷
هدایت شده از mesaghمیثاق
#ضرب_المثل کاسه ای زیر نیم کاسه است به معنای وجود نیرنگ و فریب در کار، در میان مردم به صورت ضرب المثل در آمده و در موارد وجود شبهه ای در کار مورد استفاده قرار گرفت.
داستان ضرب المثل « کاسه ای زیر نیم کاسه است»
در گذشته که وسایل خنک کننده و نگاه دارنده مانند یخچال و فریزر و فلاکس و یخدان وجود نداشت، مردم خوراکی های فاسد شدنی را در کاسه می ریختند و کاسه ها را در سردابه ها و زیرزمین ها، دور از دسترس ساکنان خانه و به ویژه کودکان می گذاشتند.
آن گاه کاسه ها و قدح های بزرگی را وارونه بر روی آن ها قرار می دادند تا از خس و خاشاک و گرد و غبار و حشرات و حیوانات موذی مانند موش و گربه محفوظ بمانند.
کاسه ی بزرگ در جاهای صاف و مسطح زیر زمین چنان کاسه های کوچک تر و نیم کاسه ها را می پوشاند که گرمای محتویات آن ها تا مدتی به همان درجه و میزان اولیه باقی می ماند.
ولی در آشپزخانه ها کاسه ها و قدح های بزرگ را وارونه قرار نمی دهند و آن ها را در جاهای مخصوص پهلوی یکدیگر می گذارند و کاسه های کوچک و کوچک تر را یکی پس از دیگری در درون آن ها جای می دهند.
از این رو در گذشته اگر کسی می دید که کاسه ی بزرگی در آشپزخانه وارونه قرار گرفته است به قیاس کاسه های موجود در زیر زمین، گمان می کرد که در زیر آن نیز باید نیم کاسه ای وجود داشته باشد که به این شکل گذاشته شده است، ولی چون این کار در آشپزخانه معمول نبود و نیست، در این مورد مطمئن نبود و لذا این کار را حقه و فریبی می پنداشت و در صدد یافتن علت آن بر می آمد.
بدین ترتیب رفته رفته ضرب المثل کاسه ای زیر نیم کاسه است به معنای وجود نیرنگ و فریب در کار، در میان مردم به صورت ضرب المثل در آمده و در موارد وجود شبهه ای در کار مورد استفاده قرار گرفت.
ــــــــــــــــ
🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
#ضرب_المثل
زیر آب کسی را زدن!!
در خانه های قديمی تا کمتر از 100 سال پيش، زيرآب در انتهای مخزن آب خانهها بوده که برای خالی کردن آب، آن را باز میکردند. اين زيرآب به چاهی راه داشت که کسی درون حوض میرفت و زيرآب را باز میکرد تا لجن ته حوض از زيرآب به چاه برود و آب پاکيزه شود. در همان زمان وقتی با کسی دشمنی داشتند ، برای اين که به او ضربه بزنند زيرآب حوض خانهاش را باز میکردند تا همه آب تميزی را که در حوض دارد از دست بدهد !
صاحبخانه وقتی خبردار میشد خيلی ناراحت میشد چون بیآب میماند. اين فرد آزرده به دوستانش میگفت: «زيرآبم را زده اند.»
🌍📢 #از_اینکه_با_انتشار_مطالب_از_ما_حمایت_میکنید_سپاسگذاریم
🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
💯ضرب المثلهای که ریشه قرآنی دارند👇👇
✅بخش اول
1⃣هر گلی بزنی سر خودت زدی*
🕋إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ*
*اگر نیکی کنید ، به خودتان نیکی می کنید*
🔰 اسراء/ ۷
2⃣ *بی گُدار به آب نزن*
🕋وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ*
*و با دستهایتان خود را به هلاکت نیفکنید*
🔰 بقره / ۱۹۵
3⃣*آشپز که دوتا شد آش یا شور می شود یا بی نمک*
🕋لوکان فیهما آلهة إلاّ اللّٰه لفسدتا*
*اگر بود در میان آسمان و زمین معبودانی دیگر، هر آینه تباه می شدند آن دو ( و نظام هستی بهم میخورد)
🔰 انبیاء/ ۲۲
4⃣ *از تو حرکت از خدا برکت*
🕋وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً*
*و هر کس مهاجرت کند در راه خداوند( برای آسایش و گشایشِ اُمورش) ، جایگاه بسیار خواهد یافت*
🔰 نساء / ۱۰۰
5⃣ *اگر علی ساربونه میدونه شترش رو کجا بخوابونه*
🕋 *اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ*
*خداوند بهتر میداند کجا قراردهد رسالتش را.
🔰 انعام / ۱۲۴
6⃣در نا امیدی بسی امید است
🕋لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه*
*ناامید نشوید از رحمت خداوند.
🔰سوره مبارکه زمر آیه ۳۹
7⃣ از پس هر گریه آخر خنده ای است.
🕋إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا*
*همانا با هر سختی آسانی است.
🔰سوره مبارکه الشرح آیه ۶
8⃣ *به عمل کار برآید به سخندانی نیست*
🕋يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ*
*ای کسانی که ایمان آوردید! برای چه می گویید آنچه را انجام نمی دهید؟
🔰 صف /۲
#ضرب_المثل
ــــــــــــــــ
هدایت شده از mesaghمیثاق
🟩 #ضرب_المثل از کوره در رفتن
🔹️وقتی کورههای آهنگری برای جدا کردن آهن از سنگ آهن و یا گداختن آهن روشن میشود، لازم است که درجه حرارت کمکم بالا برود تا آهن سرد به تدریج گرم و گداخته و مذاب شود، زیرا آهنی که ناگهان در حرارت شدید قرار بگیرد سخت گداخته شده و سپس با صداهای مهیبی منفجر و به بیرون کوره پرتاب میشود، یعنی "از کوره در میرود".
🔸️از این رو برای توصیف رفتار افرادی که به سختی خشمگین شده و از کوره اعتدال خارج شده و به طور غیر طبیعی و سریع خشمگین میشوند از این اصطلاح استفاده میشود.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔻داستان و ریشه ضرب المثل عاقبت گرگ زاده گرگ شود
در زمان قدیم گروهی دزد غارتگر بر سر کوهی در کمین گاهی به سر می بردند و سراه غافله ها را گرفته به قتل و غارت می پرداختند.
این گروه باعث ایجاد رعب و وحشت در بین مردم شده بودند و نیروهای ارتش شاه نیز نمی توانستند بر آنها دست یابند، زیرا در قله کوهی بلند کمین کرده بودند و کسی را جرأت رفتن به آنجا نبود.
فرماندهان اندیشمند کشور برای مشورت به گرد هم نشستند. سرانجام چنین تصمیم گرفتند که یک نفر از نگهبانان با جاسوسی به جستجوی دزدان بپردازد و اخبار آنها را گزارش کند و هرگاه آنان از کمینگاه خود بیرون آمدند، گروهی از جنگاوران دلاور را به سراغ آنها بفرستند.
این طرح اجرا شد و هنگامی که گروه دزدان شبانه از کمینگاه خود خارج شدند.جاسوس بیرون رفتن آنها را گزارش داد.
دلاورمرادن ورزیده بی درنگ خود را تا نزدیکی های کمینگاه دزدان رساندند و در آنجا خود را مخفی کردند و به انتظار دزدان نشستند.
طولی نکشید که دزدان بازگشتد و آنچه را که غارت کرده بودند بر زمین نهادند و لباس و اسلحه خود را کناری گذاشتند و نشستند به قدری خسته و کوفته بودند که خواب چشمانشان را فراگرفت.
همین که مقداری از شب گذشت و هوا تاریک شد، دلاورمردان از کمینگاه بیرون آمدند و خود را به دزدان رساندند. دست یکایک را بر شانه هایشان بستند و صبح همه را به نزد شاه بردند.
شاه دستور اعدام همه دزدان را صادر کرد.
در بین دزدان جوانی وجود داشت. یکی از وزیران به وساطت جوان پرداخت اما شاه سخن وزیر را نپذیرفت و گفت : بهتر این است که نسل این دزدان ریشه کن شود.
اما وزیر باز اصرار کرد و خواست پادشاه به این جوان فرصتی بدهد و پادشاه هم پذیرفت.
این جوان را در ناز و و نعمت پرورداند و استادان بزرگی به او درس زندگی آموختند و مورد پسند دیگران قرار گرفت و وزیر هر روز از جوان و خصوصیاتش برای پادشاه می گفت و پادشاه در پاسخ می گفت:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود
دو سال از این ماجرا گذشت و عده ای از اوباش تصمیم گرفتند وزیر را بکشند. پسر جوان که دلش می خواست خودش به جای وزیر بنشیند، او را کشت، شاه که این ماجرا را شنید وگفت:
شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی
ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس
باران که درلطافت طبعش خلاف نیست
درباغ لاله روید و در شورزار خس
زمین شوره سنبل بر نیارد
درو تخم و عمل ضایع مگردان
درو تخم و عمل ضایع مگردان
نکویی با بدان کردن چنان است
که بد کردن به جای نیک مردان
#ضرب_المثل
#پادشاه
#گرگ
#وزیر
#دزد