هدایت شده از mesaghمیثاق
#امروز_۲۱_اردیبهشت
💢لبخند مرغ پخته
.
(جدایی یا تصرف!!!)
.
بارها و بارها مستند به اسناد دوره قاجار و پهلوی درباره جدایی #استان_بحرین استانی که خود #محمدرضا_پهلوی آن را خاک ایران خوانده بود، در نقشه جغرافیا رسمی دوره پهلوی دوم بحرین بعنوان خاک ایران تدریس می شد، بدستور او برای بحرین صندلی (نمادین) بعنوان نماینده مردم آن منطقه در جلسات اختصاص داده بودند، نوشته ام
.
وقتی #پادشاه عربستان در بهمن ۱۳۴۶ در شُرف سفر محمدرضا به عربستان بیانیه مشترک با حاکم #بحرین داد که این جزیره(بحرین) خاک عربی است و باید با پل به سرزمینی مادری بازگردد شاهنشاه عصبانی شدند و سفر به عربستان را به نشانه اعتراض لغو کردند (سند خاطرات علم بهمن ۱۳۴۶)
اسدالله علم می گوید مردم ایران از لغو سفر شاه به عربستان خوشحال شدند
.
وقتی #رضاخان در دوره خود دو نوبت از ملل متحد شکایت کرد که چرا دولت بریتانیا بدون اجازه ما به شرکت آمریکایی اجازه اکتشاف نفت در بحرین را صادر کرده است
این #دادخواهی ایران در مهٔ ۱۹۲۸ میلادی در صفحهٔ ۶۰۵ روزنامهٔ جامعهٔ ملل چاپ شده است
.
وقتی #پزشک_پور نماینده پان ایرانیست مجلس در دوره جدایی بحرین فقط توانست رای چهار نفر را بعنوان مخالف جدایی رسمی از خاک ایران جمع کند
.
وقتی هویدا در نشست سالانه کارگری گفت: بحرین دخترمان بود و !عروسش کردیم!!
.
و با وجود ده ها سند متقن و چاپ شده دیگر در دوره پهلوی و نه جمهوری اسلامی، هنوز با هدایت شبکه های #ماهواره_ای عده ای می گویند بحرین در دوره قاجار جدا شد!!!!!! مرغ پخته هم خنده اش می گیرد
.
جمله آخر و مهم:
بحرین در دوره صفویه و قاجار توسط پرتغال و بریتانیا و سرکار آوردن آل خلیفه #تصرف شد هیج گاه رسما بعنوان دولت مستقل با پرچم جدید جدا نشد حتی در سال ۱۳۰۱ در همان دوره قاجار تمبر بنام ایران رسما در بحرین چاپ شد
.
با این حال عده ای با چند تصویر رنگی، کلیپ تخیلی و داستانک های دروغ براحتی تاریخ را تحریف می کنند و از خائن قهرمان می سازند
لطفا این مطلب را منتشر کنید و برای دوستان بفرستید
.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔻داستان و ریشه ضرب المثل عاقبت گرگ زاده گرگ شود
در زمان قدیم گروهی دزد غارتگر بر سر کوهی در کمین گاهی به سر می بردند و سراه غافله ها را گرفته به قتل و غارت می پرداختند.
این گروه باعث ایجاد رعب و وحشت در بین مردم شده بودند و نیروهای ارتش شاه نیز نمی توانستند بر آنها دست یابند، زیرا در قله کوهی بلند کمین کرده بودند و کسی را جرأت رفتن به آنجا نبود.
فرماندهان اندیشمند کشور برای مشورت به گرد هم نشستند. سرانجام چنین تصمیم گرفتند که یک نفر از نگهبانان با جاسوسی به جستجوی دزدان بپردازد و اخبار آنها را گزارش کند و هرگاه آنان از کمینگاه خود بیرون آمدند، گروهی از جنگاوران دلاور را به سراغ آنها بفرستند.
این طرح اجرا شد و هنگامی که گروه دزدان شبانه از کمینگاه خود خارج شدند.جاسوس بیرون رفتن آنها را گزارش داد.
دلاورمرادن ورزیده بی درنگ خود را تا نزدیکی های کمینگاه دزدان رساندند و در آنجا خود را مخفی کردند و به انتظار دزدان نشستند.
طولی نکشید که دزدان بازگشتد و آنچه را که غارت کرده بودند بر زمین نهادند و لباس و اسلحه خود را کناری گذاشتند و نشستند به قدری خسته و کوفته بودند که خواب چشمانشان را فراگرفت.
همین که مقداری از شب گذشت و هوا تاریک شد، دلاورمردان از کمینگاه بیرون آمدند و خود را به دزدان رساندند. دست یکایک را بر شانه هایشان بستند و صبح همه را به نزد شاه بردند.
شاه دستور اعدام همه دزدان را صادر کرد.
در بین دزدان جوانی وجود داشت. یکی از وزیران به وساطت جوان پرداخت اما شاه سخن وزیر را نپذیرفت و گفت : بهتر این است که نسل این دزدان ریشه کن شود.
اما وزیر باز اصرار کرد و خواست پادشاه به این جوان فرصتی بدهد و پادشاه هم پذیرفت.
این جوان را در ناز و و نعمت پرورداند و استادان بزرگی به او درس زندگی آموختند و مورد پسند دیگران قرار گرفت و وزیر هر روز از جوان و خصوصیاتش برای پادشاه می گفت و پادشاه در پاسخ می گفت:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود
دو سال از این ماجرا گذشت و عده ای از اوباش تصمیم گرفتند وزیر را بکشند. پسر جوان که دلش می خواست خودش به جای وزیر بنشیند، او را کشت، شاه که این ماجرا را شنید وگفت:
شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی
ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس
باران که درلطافت طبعش خلاف نیست
درباغ لاله روید و در شورزار خس
زمین شوره سنبل بر نیارد
درو تخم و عمل ضایع مگردان
درو تخم و عمل ضایع مگردان
نکویی با بدان کردن چنان است
که بد کردن به جای نیک مردان
#ضرب_المثل
#پادشاه
#گرگ
#وزیر
#دزد