eitaa logo
فرزندی مثل مصطفی
823 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
34 فایل
بسم رب الشهدا والصدیقین این کانال جهت باز نشر خاطرات شهید مصطفی صدرزاده راه اندازی شده است مستقیم زیر نظر خانواده محترم شهید صدرزاده اداره میشه #شهید_مصطفی_صدرزاده
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی وقتا برای نداشتن اشک دلمون گرفت . . به خدا نعمته ، اشک قشنگ تر از خنده ست زلالیه اشک رو کدوم خنده داره؟ با کدوم خنده میشه توبه کرد؟🌿
12.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهدا🌹 از خاطرات 💕 مصطفی و نذرش🙏 زمانی که را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی گفت: یک هئیت به اسم حضرت ( ع) زدم. 🙏 خیلی خوشحال شدم و در چشم هایم جمع شد. وقتی دید دارم گریه می کنم با تعجب علتش را پرسید؟😔 اشک هایم را پاک کردم و گفتم: آخه تو رو نذر عمویم عباس کردم ،🙏🌹 حالا خوشحالم که این کاروکردی . ازآنجا متوجه شدم که حسابی هوای مصطفي را دارند.🙏 برای مصطفي خیلی اتفاقهای می افتاد و همیشه ختم بخیر می شد.🌹 همیشه برایم عجیب بود که چقدر درمعرض خطر بوده و همیشه به خیر گذشته. کنجکاو حکمت خدا می شدم..... حالا خوب دلیلش را می فهمم. مصطفی را برای خاندان آل علی علیه السلام انتخاب کرده بود.🙏🌹 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهدا🌹 هرچه داریم همه از کــــــرم است....💚 🔶مصطفی و نذرش زمانی که را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی گفت: یک هئیت به اسم حضرت ( ع) زدم. 🙏 خیلی خوشحال شدم و در چشم هایم جمع شد. وقتی دید دارم گریه می کنم با تعجب علتش را پرسید؟😔 اشک هایم را پاک کردم و گفتم..... لطفا ادامه را در کلیپ مطالعه کنید 🙏 رفیق‌شهیدم 🌹 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
بسم رب الشهدا🌹 بخش از خاطرات 💕 مصطفی و نذرش🙏 زمانی که را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی گفت: یک هئیت به اسم حضرت ( ع) زدم. 🙏 خیلی خوشحال شدم و در چشم هایم جمع شد. وقتی دید دارم گریه می کنم با تعجب علتش را پرسید؟😔 اشک هایم را پاک کردم و گفتم: آخه تو رو نذر عمویم عباس کردم ،🙏🌹 حالا خوشحالم که این کاروکردی . ازآنجا متوجه شدم که حسابی هوای مصطفي را دارند.🙏 برای مصطفي خیلی اتفاقهای می افتاد و همیشه ختم بخیر می شد.🌹 همیشه برایم عجیب بود که چقدر درمعرض خطر بوده و همیشه به خیر گذشته. کنجکاو حکمت خدا می شدم..... حالا خوب دلیلش را می فهمم. مصطفی را برای خاندان آل علی علیه السلام انتخاب کرده بود.🙏🌹 🌹 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
بسم رب الشهدا🌹 بخش از خاطرات 💕 مصطفی و نذرش🙏 زمانی که را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی گفت: یک هئیت به اسم حضرت ( ع) زدم. 🙏 خیلی خوشحال شدم و در چشم هایم جمع شد. وقتی دید دارم گریه می کنم با تعجب علتش را پرسید؟😔 اشک هایم را پاک کردم و گفتم: آخه تو رو نذر عمویم عباس کردم ،🙏🌹 حالا خوشحالم که این کاروکردی . ازآنجا متوجه شدم که حسابی هوای مصطفي را دارند.🙏 برای مصطفي خیلی اتفاقهای می افتاد و همیشه ختم بخیر می شد.🌹 همیشه برایم عجیب بود که چقدر درمعرض خطر بوده و همیشه به خیر گذشته. کنجکاو حکمت خدا می شدم..... حالا خوب دلیلش را می فهمم. مصطفی را برای خاندان آل علی علیه السلام انتخاب کرده بود.🙏🌹 🌹 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1