eitaa logo
فرزندی مثل مصطفی
1.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
89 فایل
بسم رب الشهدا والصدیقین این کانال جهت باز نشر خاطرات شهید مصطفی صدرزاده راه اندازی شده است مستقیم زیر نظر خانواده محترم شهید صدرزاده اداره میشه #شهید_مصطفی_صدرزاده
مشاهده در ایتا
دانلود
4.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهدا🌹 (سید ابراهیم) زندگی در شهریار ، تاسیس هئیت حضرت علیه السلام🙏 مصطفي ساله بود که جذب بسیج شد و آنقدر برایش جذاب بود که خودش هم نیرو جذب می کرد.🌹 آنقدر خوب با دیگران مخصوصا بچه ها برخورد می کرد که در سن خیلی کم شد و در سن هفده سالگی خودش حضرت عباس ( ع) را بنا کرد.🌹 زمانی که هئیت راه افتاد؛ هر هفته ها مراسم داشت. می گفت: باید شام بدم. تعجب کردم و گفتم: هزینه اش زیاد میشه؛ ممکن نتونی از پسش بر بیایی. اما پافشاری می کرد و می گفت: مامان ، خدا بزرگه . ❤️🙏 بخاطر اینکه هزینه برایش زیاد نشود خودم هم در پخت غذا و تهیه مواد اولیه کمک می کردم. وقتی پرسیدم که چرا آنقدر داری حتما شام بدهی جواب داد: به دو دلیل، یکی اینکه اونجا از نظر مادی منطقه ضعیفی است و هم اینکه بتونن یک وعده غذای گرم بخورن باید خدا را شکر کرد. دوم اینکه کسی که غذای امام بخوره ایمن میشه و ان شاالله گناه نمیکنه.🙏 خیلی معتقد بود ومقید بود تا مسائل شرعی را رعایت بکند.💐 https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
12.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهدا🌹 از خاطرات 💕 مصطفی و نذرش🙏 زمانی که را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی گفت: یک هئیت به اسم حضرت ( ع) زدم. 🙏 خیلی خوشحال شدم و در چشم هایم جمع شد. وقتی دید دارم گریه می کنم با تعجب علتش را پرسید؟😔 اشک هایم را پاک کردم و گفتم: آخه تو رو نذر عمویم عباس کردم ،🙏🌹 حالا خوشحالم که این کاروکردی . ازآنجا متوجه شدم که حسابی هوای مصطفي را دارند.🙏 برای مصطفي خیلی اتفاقهای می افتاد و همیشه ختم بخیر می شد.🌹 همیشه برایم عجیب بود که چقدر درمعرض خطر بوده و همیشه به خیر گذشته. کنجکاو حکمت خدا می شدم..... حالا خوب دلیلش را می فهمم. مصطفی را برای خاندان آل علی علیه السلام انتخاب کرده بود.🙏🌹 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهدا🌹 هرچه داریم همه از کــــــرم است....💚 🔶مصطفی و نذرش زمانی که را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی گفت: یک هئیت به اسم حضرت ( ع) زدم. 🙏 خیلی خوشحال شدم و در چشم هایم جمع شد. وقتی دید دارم گریه می کنم با تعجب علتش را پرسید؟😔 اشک هایم را پاک کردم و گفتم..... لطفا ادامه را در کلیپ مطالعه کنید 🙏 رفیق‌شهیدم 🌹 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
بسم رب الشهدا🌹 بخش ، از خاطرات مادر شهید (سید ابراهیم) زندگی در شهریار ، تاسیس هئیت حضرت علیه السلام🙏 مصطفي ساله بود که جذب بسیج شد و آنقدر برایش جذاب بود که خودش هم نیرو جذب می کرد.🌹 آنقدر خوب با دیگران مخصوصا بچه ها برخورد می کرد که در سن خیلی کم شد و در سن هفده سالگی خودش حضرت عباس ( ع) را بنا کرد.🌹 زمانی که هئیت راه افتاد؛ هر هفته ها مراسم داشت. می گفت: باید شام بدم. تعجب کردم و گفتم: هزینه اش زیاد میشه؛ ممکن نتونی از پسش بر بیایی. اما پافشاری می کرد و می گفت: مامان ، خدا بزرگه . ❤️🙏 بخاطر اینکه هزینه برایش زیاد نشود خودم هم در پخت غذا و تهیه مواد اولیه کمک می کردم. وقتی پرسیدم که چرا آنقدر داری حتما شام بدهی جواب داد: به دو دلیل، یکی اینکه اونجا از نظر مادی منطقه ضعیفی است و هم اینکه بتونن یک وعده غذای گرم بخورن باید خدا را شکر کرد. دوم اینکه کسی که غذای امام بخوره ایمن میشه و ان شاالله گناه نمیکنه.🙏 خیلی معتقد بود ومقید بود تا مسائل شرعی را رعایت بکند.💐 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
بسم رب الشهدا🌹 بخش از خاطرات 💕 مصطفی و نذرش🙏 زمانی که را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی گفت: یک هئیت به اسم حضرت ( ع) زدم. 🙏 خیلی خوشحال شدم و در چشم هایم جمع شد. وقتی دید دارم گریه می کنم با تعجب علتش را پرسید؟😔 اشک هایم را پاک کردم و گفتم: آخه تو رو نذر عمویم عباس کردم ،🙏🌹 حالا خوشحالم که این کاروکردی . ازآنجا متوجه شدم که حسابی هوای مصطفي را دارند.🙏 برای مصطفي خیلی اتفاقهای می افتاد و همیشه ختم بخیر می شد.🌹 همیشه برایم عجیب بود که چقدر درمعرض خطر بوده و همیشه به خیر گذشته. کنجکاو حکمت خدا می شدم..... حالا خوب دلیلش را می فهمم. مصطفی را برای خاندان آل علی علیه السلام انتخاب کرده بود.🙏🌹 🌹 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
بسم رب الشهدا🌹 بخش از خاطرات 💕 مصطفی و نذرش🙏 زمانی که را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی گفت: یک هئیت به اسم حضرت ( ع) زدم. 🙏 خیلی خوشحال شدم و در چشم هایم جمع شد. وقتی دید دارم گریه می کنم با تعجب علتش را پرسید؟😔 اشک هایم را پاک کردم و گفتم: آخه تو رو نذر عمویم عباس کردم ،🙏🌹 حالا خوشحالم که این کاروکردی . ازآنجا متوجه شدم که حسابی هوای مصطفي را دارند.🙏 برای مصطفي خیلی اتفاقهای می افتاد و همیشه ختم بخیر می شد.🌹 همیشه برایم عجیب بود که چقدر درمعرض خطر بوده و همیشه به خیر گذشته. کنجکاو حکمت خدا می شدم..... حالا خوب دلیلش را می فهمم. مصطفی را برای خاندان آل علی علیه السلام انتخاب کرده بود.🙏🌹 🌹 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
💠مصطفی و نذرش🙏 زمانی که را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی گفت: یک هیئت به اسم حضرت ( ع) زدم. 🌷خیلی خوشحال شدم و در چشم هایم جمع شد. وقتی دید دارم گریه می کنم با تعجب علتش را پرسید؟😔 اشک هایم را پاک کردم و گفتم: آخه تو رو نذر عمویم عباس(ع) کردم 🙏🌹 حالا خوشحالم که این کاروکردی . 🌷ازآنجا متوجه شدم که حسابی مصطفي را دارند. برای مصطفي خیلی اتفاقهای می افتاد و همیشه ختم بخیر می شد.🌹 🌷همیشه برایم عجیب بود که چقدر درمعرض خطر بوده و همیشه به خیر گذشته. کنجکاو حکمت خدا می شدم..... حالا خوب دلیلش را می فهمم. مصطفی را برای خاندان آل علی علیه السلام انتخاب کرد. 🌷 🆔 @meslemostafaa
اودرشب مراسمی‌درمقری‌که مستقربودیم‌گرفتیم‌وعباس‌ازساعت۱۲شب تانزدیک صبح‌درکنارپنجـره‌مقروزیـر نورمهتاب‌احیاگرفت‌ودعـامی‌خواندوگریـه می‌کـرد.این‌تنهـاجایی‌بودکـه‌دیدم خلوت‌کرددرصورتیکه‌اواصلاآدم‌گوشه‌گیـر وساکتی‌نبود.بعدازشهادتش‌که‌خـاطرات‌را مرورمی‌کردم؛متوجه‌شدم‌که‌عباس‌آن‌شـب برات‌شهادتش‌راگرفت..♥! رفیـق‌شهیـد🌸 https://eitaa.com/meslemostafaa🕊