• میـڪـده •
- عقل یا احساس؟ حق با چیست؟ پیش از رفتن ای خوب کاش میشد این حقیقت را بدانی یا بدانم...
یا مثلا محمدسهرابی میگه:
ای روزگار سخت گرفتی بر عاشقان
دردی که بود قسمت ما، این همه نبود..
هدایت شده از چشماتُ ببند :)
.
مرا از خود رها كردي و بالِ پر زدن دادي
اگر اين است آزادي مرا بي بال و پر گردان..
|@CheshmatoBeband
هدایت شده از ‹ مَلال! ›
کربلامون دست دخترِ حضرت موسیبنجعفره :)
.
_دعاگویِ :
انفساح - خلوت - دکان - بیراهه - مِهاد - میکده - لطیف - مهمنیست - امیرالنحل - زینبُنا - مکتئب - عُرف .
حاجت روا ان شاءالله ، کربلا روزیتون .
-
طرحی از زلف تو دیشب به سرم کرد خطور،
صبح با هر که سخن رفت پریشان گفتم...
I محمدسهرابی
-
-
هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید
هر قَدَر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر ....
I حامدعسکری
-
تفسیر و تحلیل نقاشی کودک دلبند شما ✨
رمز گشایی رنگ ها 🌱
تفسیر نمادها 🌱
رمز گردانی آدمک های ترسیم شده توسط کودک 🌱
تفسیر مشاغل ترسیم شده توسط کودک 🌱
تفسیر انواع درخت ها و حیوانات🌱
و ...
چرا تحلیل نقاشی ؟؟؟🤔
🎨🖌️نقاشی زبان کودک است ! ما به کمک نقاشی می توانیم احساسات درونی ، رفتار و افکار کودک و ... را تشخیص دهیم .
🎨🖌️ تفسیر نقاشی می توان علایق و استعداد های کودک را شناسایی کرد .
🎨🖌️ کودک نیاز های خود را از طریق نقاشی به ما می رساند که ما با تحلیل نقاشی می توانیم این نیاز ها را شناسایی کرده و به آن کمک کنیم .
برای کسب اطلاعات بیشتر، به آیدی زیر پیام دهید:
@Sin_khe2002
• میـڪـده •
قالالصادقعلیهالسلام؛ مَن أرادَ اللّه بِهِ الخَیرَ قَذَفَ فی قَلبِهِ حُبَّ الحُسَینِ علیه السلام و
-
میان اینهمه تشویش و بیقراری شهر
حسین ع امنترین تکیهگاه نوکرهاست...
I میـڪده
-
-
در این دیوانهبازار من و عشق و می و منطق
دلم گفت و سرم خندید و پر داد آرزویم را...
I میـڪده
-
هدایت شده از ⚫️◾️دُوخَط رُوضِه◾️⚫️
شب را خبری نیست مگر آهِ دل ما
تا کِی ز فراقش به خفا زار بگرییم...
#فراق
👉 @Do_KhatRoze 📜
• میـڪـده •
- در نظربازی ما بیخبران حیرانند! I میـڪده -
-
تو هم با چشم من خود را ببینی اشک میریزی…
I میـڪده
-
-
مثل آن شیشه که در همهمه باد شکست
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد، شکست...
I سیدتقیسیدی
-
• میـڪـده •
• ما را ڪسۍ نخواست توهم گر نخواستۍ در گوشمان بگو ڪه بمیریم گوشهاۍ... I میـڪـده I -
-
ما را کسی نخواست، فدایِ سرت نخواست
تا با توییم منت همدم نمیکشیم...
I میـڪده
-
-
اگر داغم، اگر سوزم، اگر آهم، اگر دردم
بر این آتش که میسوزاندم خود هیزم آوردم
خودم تقدیر را تغییر دادم با دعاهایم
زمین خوردم به سختی با تمام ادعاهایم
اگرچه عاشقان در عشق از من ایده می گیرند
ولی چشمان تو راحت مرا نادیده می گیرند
نميدانم كه باز اين دو چه چيزى زير سر دارند
به چشمانت بگو دست از سر دنیام بر دارند
من از اين آسمان تيره بارانی نمىخواهم
براى زندگى عشق فراوانى نمىخواهم
سرم با زندگی گرم است اگر این زندگی باشد
اگر این روزهای سرد غمگین زندگی باشد
چرا شرحی به معنای فراموشی نمیبینم؟
تنم محتاج آغوش است و آغوشی نمیبینم
چرا انقدر دلتنگم؟ چرا انقدر دلگیرم؟
چرا من زنده ام بی تو؟ چرا آخر نمی میرم؟
چرا؟ شاید دلیل کوچک بی منطقی دارم
اگر چه عاقلم همواره عقل عاشقی دارم
پس از شب های تلخ بی کسی صبح سپیدی هست
مرا در اوج ناامید بودن ها امیدی هست
امیدی هست و میگویم، ولی شاید فقط شاید
اگر دنیا شود زیر و زِبَر، شاید فقط شاید
تو هم شاید مرا در یاد میآری به دشواری
و از من خاطرات مبهمی داری به دشواری
تو شاید عاشقم هستی و مغروری، نمیگویی
تو مغروی که از دلتنگی و دوری نمیگویی
تو هم دلتنگی و هم بیقراری در خیالاتم
تو من را دوست داری عاشق این احتمالاتم
نمی گویم که چشمانت فقط دنبال من باشد
ولى اى كاش میشد دستهايت مال من باشد
پس از دست تو، دست دیگری هرگز نمیگیرم
که مردم زنده از عشقند و من با عشق میمیرم
اگر چه من به یادت هستم و همواره میمانم
ولیکن تو مرا از ياد خواهى برد، مىدانم...
I سیدتقیسیدی
-
هدایت شده از • میـڪـده •
-
چو ڪوه دید غرض دریاست، به رود اجازهی رفتن داد
ز دوست دست ڪشیدن گاه، غرور نیست؛ فداڪاریست..
I فاضلنظری I
-
• میـڪـده •
- چو ڪوه دید غرض دریاست، به رود اجازهی رفتن داد ز دوست دست ڪشیدن گاه، غرور نیست؛ فداڪاریست.. I فا
شاعر میگه که:
به رغم عشق، مهرت را برون کردم از این سینه
که کس مهمان شیرین را به خاکستر نمیشاند...
هدایت شده از - پلـےلیستِمداحیاتون -
Man Zeynabam Zeynabam Man.mp3
1.69M
دلخون تر از ابر و طوفان ، غمگین تر از باد و باران
ماندھ بہ راھ ِ برادر تنھا ترین چشمِ گریان . . .
-
من کزین فاصله، غارتشدهی چشم توام
چون به دیدار تو افتد سر و کارم، چه کنم؟
I سیدحسنحسینی
-