eitaa logo
(دندان درد) شعرهای میثم رنجبر
1.2هزار دنبال‌کننده
677 عکس
232 ویدیو
8 فایل
کانال رسمی شعرهای #میثم_رنجبر و اطلاع رسانی انجمنها، محافل و فراخوان های شعر و ادب مازندران ۰۹۱۱۹۱۰۵۲۵۰ با من چه با نام و چه بی نام ارتباط بگیرید و درباره ی شعرهایم نظر دهید: @meysamranjbar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ته ره ننائه واری دوس دارمه لفوره وائه واری دوس دارمه ته ره هر روز بو کمه مس بمونم طارم پلائه واری دوس دارمه ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 📜 کانال اطلاع رسانی رسمی @meysamranjbar_channel
زنده یعنی هر کسی رفته است و یادش باقی است هر که بی خورشید، نور بامدادش باقی است خاطرات مردتبعیدی که دیر آزاد گشت کمترش از یاد رفته است و زیادش باقی است شاعری شد که تمام دفترش را سوختند با خودش می گفت زیر لب: مدادش باقی است مثل سربازی که برگشته است از یک جنگ سخت خسته و مجروح اما اعتقادش باقی است پیرمردی را که عمرش شد همه خرج نبرد توی چشمش به جوان ها اعتمادش باقی است سال ها رفته است و خوبان رفته اندو همچنان راه های رفته یعنی امتدادش باقی است @meysamranjbar_channel
در عرش بپاشند اگر بوی تنت را ترسم بربایند ملائک بدنت را با قیمت حوران بهشتی بفروشند در عرش خداوند غبار کفنت را میخانه بپیچند به سرتاسر هستی، یکدم بگشایند کمی از دهنت را بر چشم سیاه تو اگر راه بیابند ترکش ننمایند،- بهشت عدنت را- در حلقه و سرحلقه شدی تا که دمادم افزوده کنی دامنه ی انجمنت را از روز ازل بر دل این سینه نوشتند: -بر گنبد دوار- صدای سخنت را حالا علی و فاطمه یادت که می افتند یکریز ببوسند شبیهت- حسنت- را @meysamranjbar_channel
حالا علی و فاطمه یادت که می افتند، یکریز ببوسند -شبیهت- حسنت را @meysamranjbar_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در میان تکه هایی غرق خویش، خویش را در خویش قسمت می کنم @meysamranjbar_channel
باز فردا؛ سربزیر و گل به دست من به قاب -آئینه عادت می کنم @meysamranjbar_channel
ای دلشدگان! عید؛ تماشای حسین است رویت شدن ماه دلارای حسین است روی علی اکبر، به پدر ماه تمام است موی علی اکبر شب احیای حسین است آموختم از شکل دل و حالت گنبد؛ تنها دل هر شیعه فقط جای حسین است پرونده ی سی روزه ی از صوم و صیامم مهر است ولی بسته به امضای حسین است ما که همه شب ریزه خور کرب و بلائیم فطریه ی هرساله ی ما پای حسین است @meysamranjbar_channel کانال رسمی شاعر میثم رنجبر
📣📣 کانال اشعار، آثار ادبی، مطالب خواندنی و اطلاع رسانی انجمن‌های ادبی مازندران👇👇👇 ╭┅───── 🌺 ─────┅╮ @meysamranjbar_channel ╰┅───── 🌺 ─────┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوای طبرستان... کتولی ته مه آفتاب روز سکه سویی ته مه وارش شوئه بکه بویی ته مه عیدی-ماهی هسی؛ ندونی! آفتاب و صواحی هسی؛ ندونی!!..... ╭┅───── 🌺 ─────┅╮ @meysamranjbar_channel ╰┅───── 🌺 ─────┅
باسلام خدمت دوستان شاعر ! تمرین این بخش را نوشته و در گروه بفرستید. یادآوری؛ 👌داشتن قافیه و ردیف مِلاک نیست و الزامی نمی باشد فقط مدنظر تصویر و حال دلی است که باید از مثال داده شده بیاورید. در آخر همین متن نمونه داده شده است‌. 1️⃣ چنان بهار که همسایه ی زمستان است .................................. 2️⃣ مثل صیادفراموش کند صید خودش .................................. 3️⃣ مثل گل هایی که می خشکند دور از چشم ها ................................... 4️⃣ مرغ عشقی شد که جفتش پیش چشمش مرده است .................................... ⭕️ برای مثال:👇 0️⃣ چنان که موج خودش را به صخره می کوبد...(جواب مصرع👇) هوایِ گریه گرفتم به رویِ سینه ی تو اعضای گروه انجمن شعر به گروه بفرستند و مخاطبین گرامی از شهرهای مختلف کشور به پی وی من به آیدی 👇👇 @meysamranjbar بفرستند! 📣📣 کانال اشعار، آثار ادبی، مطالب خواندنی و اطلاع رسانی انجمن‌های ادبی مازندران👇👇👇 ╭┅───── 🌺 ─────┅╮ @meysamranjbar_channel ╰┅───── 🌺 ─────┅
من آن سرباز صفرم؛ مست، روی برجکی تنها که تا روز رسیدن می شمارم هرچه تیرم را ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈ @meysamranjbar_channel ┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
برگرد؛ برگردد جوانی من آقا! جانی بگیرد زندگانی من آقا! زیبا تویی زیباترش وقتی بیایی زیبا شود خانه تکانی من آقا! دستم پر از خالیست میگیری تو اما این دست های استخوانی من آقا! سینه به سینه شهر را حرف من و توست این ماجرای داستانی من آقا! آری نشان از تو فراوان است اینجا دنیا پر است از بی نشانی من آقا! خون است می بارد ز چشمم بی تو عمریست از دیده ی مازندرانی من آقا! @meysamranjbar_channel
جاده بندپی غربی👆 بهاری؛ ساده می خواهی بیایی! کنار جاده می خواهی بیایی ببین ته مانده بر چایم نشسته دلم افتاده می خواهی بیایی!... @meysamranjbar_channel
شعر تو جنون داد به دیوان زیادی عشق آمد و آورد پریشان زیادی ای چانه ات از سیب! تو لیلایی اگرچه پیدا شده در شهر، زنخدان زیادی این کفتر از آن روز که در دام تو افتاد تولید شده میله ی زندان زیادی چتری که تو وا کرده ای از لحظه ی دیدار تقدیر مرا بسته به باران زیادی تا این که مرا بعد تو سرگشته ببینند، در شهر کشیدند خیابان زیادی رودم و پر از آرزوی گم شدن از شوق تا غرق شوم در تو به پایان زیادی عاشق نشود گفت به آنی که غمش نیست؛ آن کس که نیفتاد به بحران زیادی!!! @meysamranjbar_channel
"شامِ آخر" می توانی جواب رد بدهی،پاسخش دیده ی تَرَم باشد ! بعد از این ها؛فقط و فقط ،عاشقی توی دفترم باشد ! با خودم هِی خیال می کردم ،آمدی باز کوچه آبی شد کوچه تان را مرور کردم و بعد،گفتم این بار آخرم باشد ! نامه های تو را که ازحفظم، بین شومینه دود می شد و حیف ! بوسه بر پاکتش زدم آرام، تا ابد منّتش سَرَم باشد ! گرچه از ذهن ، پاک می کُنمت، تو زیادم نمی روی امّا با خیال تو دلخوشم بی تو، تا همین شانس دیگرم باشد ! من که هفت آسمان دنیا را، یک ستاره نداشتم هرگز می کِشم یک ستاره مصنوعی، تا در این شعر اَخترم باشد ! قبل از این که یواش برخیزی، تا برای همیشه ترک کنی قبل از این کاش سیلی ام بزنی،تا که این قصّه باورم باشد ! من مسیح تو می شوم تا با،خاطری خوش ز هم جدا بشویم شاید این خنده ها ی پایانی است، شاید این شامِ آخرم باشد ! @meysamranjbar_channel از مجموعه شعرم چاپ