🔰روایت آزاده گلبافان: دکتر بیگدلی، فراتر از یک پزشک بود
استان خراسان رضوی؛ در فروردین 1362، عملیات "والفجر یک" یکی از دشوارترین و حساسترین مقاطع دفاع مقدس بود که در آن بسیاری از رزمندگان ایرانی به میدان مبارزه رفتند. در این عملیات، یکی از رزمندگان شجاع به شدت مجروح شد و همراه با دو تن از همرزمانش به اسارت نیروهای بعثی درآمد. آنها در سنگری محاصره شدند و پس از مدت کوتاهی به دست دشمن افتادند. این رزمنده، که اکنون از آزادگان پرافتخار کشور به شمار میرود، در بیمارستانهای "العماره" و "تموز" تحت درمان سطحی قرار گرفت و سپس به اردوگاه عنبر منتقل شد، جایی که فصل جدیدی از زندگی او در اسارت آغاز شد
مدیون فرشته نجات
این آزاده، نجات جان خود را مدیون مرحوم دکتر هادی بیگدلی میداند. او با وجود جراحات شدید و امکانات محدود، توانست جان بسیاری از رزمندگان را نجات دهد. این رزمنده در خصوص نحوه معالجهاش میگوید: «جراحتهای شدید هر لحظه وضعیت مرا وخیمتر میکرد. در چنین شرایطی، مرحوم بیگدلی با توکل به خدا و تخصص بینظیرش، بدون مواد بیحسی و تنها با سوزن و نخ معمولی جراحت پشت مرا بخیه زد و عفونت را کنترل کرد.»
🖇لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
🔰معرفی کتاب «کُنارهای جنوب»
📖 کنارهای جنوب کتابی به قلم حسن نوری حاوی خاطرات آزاده سیدابراهیم ظهوری میباشد که توسط انتشارات پیام آزادگان روانه بازار نشر شده است.
سیدابراهیم ظهوری، متولد دهم شهریور ۱۳۳۱ در دزفول و پرورشیافته در خانوادهای مذهبی، از همان نوجوانی در مسیر فعالیتهای مذهبی و سیاسی قدم گذاشت. او در روزهای آغازین جنگ تحمیلی، در ۵ مهر ۱۳۵۹، همراه خانواده و بستگانش، به اسارت دشمن درآمد و سالها سختی و ایستادگی را در اردوگاههای رمادی ۱، کمپ ۶، موصل ۱ و ۲ تجربه کرد. این کتاب روایتگر بخشی از آن روزهای سخت اما غرورآفرین است.
🔸 گزیدهای از کتاب:
«ضربههای سنگین شب قبل ذهنم را آشفته کرده بود و دیگر به زخم معدهام فکر نمیکردم، اما سوزش شدید ناگهان مرا به خود آورد. صدای خشن ضابط احمد در اردوگاه طنین انداخت که همه باید ظرف نیم ساعت، با سر تراشیده در صف بنشینند. بچهها به عجله سر یکدیگر را میتراشیدند؛ حتی اگر پوست سر زخم میشد یا درد ناشی از تیغ آزارشان میداد، فرصتی برای توقف نبود.
🖇لینک ادامه خبر
🆔@mfpa_ir
📸 عکسهایی که جان میبخشیدند و جان میگرفتند
✍ یادداشت/ در میان خاطرات اسرا، عکسهای خانوادگی یکی از ارزشمندترین و دردناکترین داراییها بودند؛ یادگاریهایی کوچک که برای بسیاری از اسرا نمادی از امید و ارتباط با دنیای آزاد محسوب میشد. این عکسها، گاهی توان روحی آنان را تقویت میکرد و گاهی نیز منشأ خطراتی جدی میشد.
خاطراتی از پنهانکاری و شفقت دشمن
بسیاری از اسرا در ابتدای اسارت، تلاش میکردند عکسهای عزیزانشان را از دید نیروهای عراقی مخفی نگه دارند. این عکسها معمولاً در همان تفتیش اولیه کشف و معدوم میشدند، اما برخی خوششانس بودند. یکی از اسرا نقل میکند که چگونه عکسی از خانوادهاش را با ترفند از دید عراقیها پنهان کرد. روزی هنگام تماشای عکسها، توسط نگهبان عراقی غافلگیر شد. او نگران بود که عکسها مصادره یا پاره شوند، اما نگهبان برخلاف انتظار، نه تنها از خشونت پرهیز کرد، بلکه با لحنی همدلانه به او گفت: «ناراحت نباش، آزاد میشوی و پیش خانوادهات برمیگردی.»
🖇ادامه خبر را از اینجا بخوانید
🆔@mfpa_ir
♻️ تحول در کسبوکار؛
گردهمایی ویژه فرزندان آزادگان دفاع مقدس
پنجمین گردهمایی فرزندان آزادگان دفاع مقدس با هدف بررسی نقش الگوهای نوین در تحول کسبوکار و بررسی موانع و چالشهای پیشروی آن، روز جمعه 23 آذرماه برگزار خواهد شد.
این گردهمایی که با شعار «حرکت به سوی آیندهای بهتر در کسبوکار» برگزار میشود، فرصتی برای تبادل ایدهها و آشنایی با رویکردهای نوین در این حوزه خواهد بود.
این نشست از ساعت 17 تا 21 در سالن همایش ورزشی کوثر منطقه 13 تهران برگزار خواهد شد و شرکتکنندگان علاوه بر بهرهمندی از سخنرانیها و بحثهای تخصصی، از پذیرایی و شام نیز برخوردار خواهند بود.
لازم به ذکر است که ظرفیت ثبتنام محدود است و علاقهمندان میتوانند تا تاریخ 22 آذرماه با عضویت در کانال تلگرام « Barayand_Adam@ » نسبت به ثبتنام رایگان اقدام کنند.
این نشست با همکاری و هماهنگی جمعیت فرزندان آزادگان دفاع مقدس برگزار میشود.
🆔@mfpa_ir
موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان
🔆 طلوعی تازه در آسمان مقاومت؛
پیام آزادگان با خاکی آسمانی
ادبیات مقاومت با اثری تازه و ماندگار در آستانه فصل جدیدی قرار گرفته است. کتاب خاکی آسمانی، مستند داستانی زندگی سید آزادگان، حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر ابوترابی، به زودی توسط انتشارات پیام آزادگان رونمایی خواهد شد.
✍ این کتاب به قلم توانای نصرتالله محمودزاده، یکی از برجستهترین نویسندگان حوزه دفاع مقدس، نگاشته شده است و روایتگر زندگی مردی است که در اوج سختیهای اسارت، معنای واقعی انسانیت و ایمان را به نمایش گذاشت. داستانهایی که از شجاعت، مهربانی و ایثار حاج آقا ابوترابی روایت شده، قلب هر خوانندهای را به لرزه درمیآورد.
نصرتالله محمودزاده، نویسندهای که از دل آتش و خون جنگ به نگارش آثار ماندگار دست یافته است، در خاکی آسمانی بار دیگر توانایی خود را در ثبت واقعیتهای جنگ و اسارت به اثبات رسانده است. او که پیش از این آثار مهمی چون حماسه هویزه را به قلم آورده، این بار داستانی متفاوت و اثرگذار از مقاومت و انسانیت را روایت کرده است.
انتشارات پیام آزادگان که همواره در مسیر حفظ و نشر ارزشهای دوران دفاع مقدس پیشگام بوده، با انتشار خاکی آسمانی گامی دیگر در معرفی قهرمانان و روایتهای کمتر شنیدهشده از آزادگان برداشته است.
✨منتظر باشید تا با رونمایی از این اثر ارزشمند، سفری متفاوت و الهامبخش به دنیای مقاومت و انسانیت را تجربه کنید. این کتاب دریچهای نو به زندگی مردی است که نه تنها الگوی اسرا، بلکه الگویی برای تمامی انسانهاست.
⭕️ در روزهای آینده اطلاعات بیشتری از این اثر در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
🆔@mfpa_ir
🔰پدر شهید، پسر آزاده؛ سرنوشت ماندگار عباس و حسین رضائی مقدم
⚠️در میان هیاهوی روزهای جنگ، قصهای روایت میشود از پدر و پسری که در کنار هم، عزم جهاد میکنند. اما مسیر سرنوشت، حکایتی متفاوت برای آنها رقم میزند؛ حکایتی از وداع، اسارت و ماندگاری در تاریخ.
پدر، عباس رضائی مقدم، بار زمین را سبک میکند و با دلبستگی به معبود، پرواز به آسمانها را برمیگزیند. پسر، حسین رضائی مقدم، در سایه آخرین نگاه گرم پدر، رهسپار راه دشواری میشود که مقصد آن در دست خداست.
اسارت و جدایی تلخ
در گرمای سوزان جزیره مجنون، تیرماه ۱۳۶۲، هر دو به اسارت درمیآیند. دشمن بعثی، آنها را به بصره میفرستد؛ اما در همان آغاز، پدر و پسر از یکدیگر جدا میشوند. عباس رضائی مقدم، در غربتی سنگین و خاموش، به فیض شهادت نائل میآید، و حسین، با دلی سنگین از این جدایی، مسیر سخت اسارت را به تنهایی ادامه میدهد.
🖇ادامه خبر را از اینجا بخوانید.
🆔@mfpa_ir
موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان
🔆 تلاش برای حفظ تاریخ شفاهی؛ آزادگان تکریت 5 خاطراتشان را بازگو کردند
موسسه پیام آزادگان استان تهران روز گذشته میزبان 7 نفر از آزادگان اردوگاه تکریت 5 بود. این آزادگان که سالها سختیهای دوران اسارت را در اردوگاههای عراق تحمل کردهاند، در این مراسم به ثبت و ضبط خاطرات ارزشمند خود پرداختند.
🔰ابراهیم عزیزی، قاسم روشندل، غلامرضا یوسفیان، سعید هدایتی، غلاممحمد محمدپناه، جواد دلاوری و محمد رضایی از آزادگانی بودند که در این نشست حضور یافتند. این عزیزان در روایتهای خود به وضعیت اسرای ایرانی در اردوگاه تکریت 5، ساختار و شرایط این اردوگاه، و همچنین تجربیات شخصی و گروهی خود در دوران اسارت پرداختند.
پروژه ثبت و ضبط خاطرات آزادگان به تفکیک اردوگاهها، از 4 آذر 1403 آغاز شده و تاکنون توانسته خاطرات ارزشمندی را از آزادگان مختلف گردآوری کند.
این اقدام بخشی از پروژه موسسه پیام آزادگان استان تهران برای مستندسازی خاطرات آزادگان دوران اسارت است. هدف از این پروژه، حفظ تاریخ شفاهی دفاع مقدس و انتقال درسهای ایثار، مقاومت و همبستگی به نسلهای آینده است.
یکی از آزادگان حاضر، در بخشی از سخنان خود به روحیه بالای اسرای ایرانی در برابر سختیهای فراوان اشاره کرد و گفت: «ما با اتحاد و ایمان توانستیم در برابر تمام مشکلات و ناملایمات دوران اسارت ایستادگی کنیم. خاطرات ما روایتگر ایثار و همبستگی است که نسلهای آینده باید از آن الهام بگیرند.»
این جلسات به صورت روزانه ادامه دارد و موسسه پیام آزادگان امیدوار است با همکاری آزادگان گرانقدر، خاطرات این دوران را در قالبهای مختلف مستند، کتاب و دیگر آثار هنری ثبت و منتشر کند.
با آرزوی تداوم این تلاشها برای حفظ ارزشهای دفاع مقدس و یادگارهای ماندگار آزادگان عزیز🌱
🆔@mfpa_ir
موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان
🔰با نصرتالله محمودزاده بیشتر آشنا شوید؛ نویسندهای که «خاکی آسمانی» را خلق کرد
نصرتالله محمودزاده، نویسندهای که نامش با حماسههای دفاع مقدس عجین شده، بهعنوان یکی از برجستهترین روایتگران جنگ ایران و عراق شناخته میشود. زندگی او سرشار از لحظات حماسی و تلاشهای بیوقفه در مسیر آرمانهای انقلاب اسلامی است.
محمودزاده از سال ۱۳۵۶ بهعنوان مبارزی انقلابی علیه رژیم پهلوی فعالیت خود را آغاز کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دستگیری سران رژیم پهلوی نقشی مؤثر ایفا کرد. وی در ادامه مسیر، به بلوچستان عزیمت کرد و هفت ماه در برابر اشرار منطقه ایستادگی نمود. این روحیه جهادی او را به جبهههای جنوب کشور کشاند، جایی که در عملیات هویزه در محاصره دشمن قرار گرفت. تجربه این عملیات نخستین اثر ماندگار او، حماسه هویزه، را رقم زد؛ کتابی که به نماد مقاومت و ایثار تبدیل شد.
✍ سفیر قلم در میدان نبرد
نصرتالله محمودزاده در طول سالهای جنگ، نه تنها بهعنوان یک رزمنده در جبههها حضور داشت، بلکه با قلم خود واقعیتهای میدان نبرد را به رشته تحریر درمیآورد. آثار او مانند شبهای قدر کربلای پنج، سفر سرخ، و عقیق، اسناد زندهای از دفاع مقدساند که با استقبال گسترده و تقدیر در جشنوارههای متعدد روبرو شدهاند. بسیاری از این آثار مبنای تولید فیلمنامههای جنگی موفق نیز قرار گرفتهاند.
او در کنار فعالیتهای ادبی، بهعنوان عضو مهندسی جنگ جهاد سازندگی و در عملیاتهای متعدد از فتحالمبین تا والفجر ۱۰ حضور یافت. این همراهی نزدیک با واقعیتهای جنگ، نوشتههای او را به آیینهای تمامنما از شجاعت و ایثار در دوران دفاع مقدس تبدیل کرده است.
🖇 آثار ماندگار و تأثیرگذار
محمودزاده تاکنون بیش از ۳۰ اثر درخشان در حوزه دفاع مقدس منتشر کرده است. آثار او نهتنها روایتگر حماسهها هستند، بلکه بهعنوان منابع معتبر تاریخی، نسلهای آینده را با ارزشهای مقاومت آشنا میکنند. از جمله آثار برگزیده او میتوان به مرثیه حلبچه، سنگرساز بیسنگر، و محمد، مسیح کردستان اشاره کرد که هرکدام دریچهای به زوایای کمتر دیدهشده جنگ میگشایند.
✨خاکی آسمانی؛
تجلی ایمان، انسانیت و ایثار
کتاب خاکی آسمانی آخرین اثر نصرتالله محمودزاده، روایتی است از زندگی و شخصیت سید آزادگان، حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر ابوترابی. این کتاب بهعنوان مستندی داستانی، تصویری عمیق و تأثیرگذار از رنجها، شجاعتها و معنویت مردی ارائه میدهد که در دل سختترین روزهای اسارت، مفهوم ایمان و انسانیت را بازتعریف کرد.
خاکی آسمانی به قلم توانمند محمودزاده، خواننده را به دنیای اسارتگاهها میبرد؛ جایی که حاج آقا ابوترابی، با صلابت روح و قدرت ایمان، نهتنها الگوی اسرای جنگی، بلکه منبع امید و مقاومت برای تمام کسانی بود که زیر بار ظلم دشمن خم نشده بودند. روایت این کتاب از زندگی و رهبری او، درسهایی فراتر از یک بازه تاریخی را به همراه دارد و به جهانیان نشان میدهد که چگونه میتوان در اوج تاریکی، چراغی از نور بود.
این کتاب، با سبکی داستانی و زبانی شیوا، تصویری ملموس از روح بزرگ حاج آقا ابوترابی ارائه میدهد. محمودزاده با تکیه بر پژوهشهای عمیق و استفاده از روایتهای شاهدان عینی، موفق شده است اثری خلق کند که هم از نظر ادبی و هم از نظر تاریخی، درخور توجه است. خاکی آسمانی نه فقط یک کتاب، بلکه سندی است از قدرت ایمان در برابر طوفانهای زندگی، و بهویژه برای نسلی که شاید خاطرات آن روزها را ندیده باشد، پنجرهای به ارزشهای ناب انسانی باز میکند.
🆔@mfpa_ir
موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان
🔰 از آشپزخانه تا سیاست؛ خاطرات اسرای موصل 4 به ثبت رسید
موسسه پیام آزادگان استان تهران روز یکشنبه ۲۵ آذر در ادامه پروژه بزرگ ثبت خاطرات آزادگان، میزبان جمعی از آزادگان اردوگاه موصل 4 بود. این پروژه که با هدف حفظ تاریخ شفاهی دفاع مقدس و انتقال ارزشهای ایثار و مقاومت به نسلهای آینده از 4 آذر 1403 آغاز شده است، اینبار خاطرات ارزشمند این اردوگاه را به ثبت رساند.
در این نشست، آزادگان گرانقدر محسن جهانبانی، محمدرضا ربانی، مجتبی قاسمی منفرد، هادی مهدویانفرد، محمد نشاطی و قدمعلی عبداللهزاده حضور یافتند و به بازگویی لحظات تلخ و شیرین دوران اسارت خود پرداختند.
نظم ابوترابی؛ ستون مستحکم اردوگاه
آزادگان در ابتدای سخنان خود به وضعیت اردوگاه موصل 4 هنگام ورود اشاره کردند. به گفته این عزیزان، حضور حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر ابوترابی در این اردوگاه باعث برقراری نظمی خاص شده بود که زندگی اسرا را با امید و انسجام همراه میکرد.
فرهنگ، سیاست و اتحاد در دل سختیها
این آزادگان سپس به فعالیتهای فرهنگی و سیاسی اردوگاه پرداختند. آنها توضیح دادند که چگونه با وجود فشارهای روانی و جسمی دشمن، اسرای ایرانی توانستند با برپایی جلسات فرهنگی و حتی فعالیتهای سیاسی زیرزمینی، هویت جمعی و باورهای خود را حفظ کنند.
در زمینه سیاسی، اسرای ایرانی تلاش میکردند تا با انسجام فکری و بهرهگیری از دانش و تجربه یکدیگر، خود را در برابر تبلیغات و فشارهای روانی دشمن تقویت کنند. تشکیل هستههای مشورتی برای تصمیمگیریهای جمعی و انتخاب نمایندگان اردوگاه نمونههایی از این اقدامات بود. همچنین اسرای ایرانی با تحلیل اخبار و اطلاعاتی که به شکل محدود در دسترسشان قرار میگرفت، سعی میکردند از تحولات جنگ و سیاستهای دشمن آگاه شوند و روحیه مقاومت را در میان خود تقویت کنند.
به گفته آزادگان، یکی از اقدامات مهم سیاسی در اردوگاه، خنثیسازی تبلیغات دشمن و حفاظت از هویت و اعتقادات ملی و دینی بود. آنها با استفاده از روشهای خلاقانه و پنهانی، حتی در شرایط محدود و دشوار، پیامی از اتحاد و امید به دیگر اسرا منتقل میکردند.
این تلاشهای فرهنگی و سیاسی، نهتنها باعث تقویت روحیه جمعی اسرا شد، بلکه هویتی مشترک و مقاومتی پایدار در برابر سختیها و فشارهای دشمن به وجود آورد.
🌤 حل اختلافات؛ هنر اسرای متحد
یکی از موضوعات جالبی که در این نشست مطرح شد، روشهای خلاقانه اسرا برای حل اختلافات درون اردوگاه بود. آزادگان با روایتهایی از مدیریت هوشمندانه این چالشها، تصویری زیبا از همبستگی و بلوغ فکری خود در آن دوران ارائه کردند.
🌱 پختوپز؛ طعمی از امید در آشپزخانه اسرا
بخشی از خاطرات روایتشده به نحوه مدیریت آشپزخانه اردوگاه اختصاص داشت. آزادگان با لبخند از روزهایی یاد کردند که با دستهای خود غذا میپختند و لحظات کوچک خوشحالی را در دل سختیها میآفریدند.
✨خاطرات یک دقیقهای؛ تصویری از لحظات ناب
نشست با روایتهایی کوتاه و شیرین از لحظات خاص و منحصر به فرد دوران اسارت به پایان رسید. این خاطرات یک دقیقهای که هر یک رنگ و بویی خاص داشتند، گنجینهای از ایثار، ایمان و امید بودند که در دل تاریخ ماندگار خواهند شد.
پروژه ثبت خاطرات آزادگان توسط موسسه پیام آزادگان همچنان با قوت ادامه دارد. این تلاش نهتنها در راستای مستندسازی دوران اسارت است، بلکه بهعنوان پلی برای انتقال ارزشهای آن دوران به نسلهای آینده عمل میکند.
🆔@mfpa_ir
موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان
✍ فرزانه قلعهقوند برای سید آزادگان مینویسد
بهبهانه سالروز بهاسارت درآمدن حجتالاسلام والمسلمین سید علیاکبر ابوترابیفرد، معروف به سید آزادگان، در 26 آذرماه 1359، فرزانه قلعهقوند، معاون پژوهشی مؤسسه پیام آزادگان و از شاعران و نویسندگان ادبیات دفاع مقدس، دلنوشتهای زیبا منتشر کرده است. این متن، گواهی است بر شخصیت استثنایی و اخلاق کریمانه این انسان بزرگ که در سختترین روزهای اسارت، چراغ امید را در دل همرزمان خود روشن نگه میداشت.
در ادامه، دلنوشته فرزانه قلعهقوند را میخوانید👇🏼:
سید، ای آبروی دبّ حردان، مقدر بود که بروی تا غنچههای باغ حتی با تن و جان زخمی، سربلند شکفتن را یاد بگیرند.
اوایل جنگ بود که اسیر شدیم. نمیشناختیمت. ماشین که ایستاد، پیاده شدی و یکییکی کولمان کردی و بردی. فاصلة ماشین تا آنجا که پیادهمان کردند صدمتری میشد.
شط مهربانی و عشق از اقیانوس وجودت جاری بود یادم است:
«تازه آمده بود اردوگاه، لباسهایش پاره و کثیف بود و خودش زخمی. رفتی کنارش، با مهربانی او را بوسیدی، دستی به سرش کشیدی. لباسهای خونیاش را شستی. گفتند "اونو میشناسی؟" گفتی "نه. ولی هر کی هست، آدم مهربونیه. با بقیه فرق داره". گفتند "حاجآقا ابوترابیه".»
یادت است یکی:
«میخواست به یکی از کشورهای اروپایی پناهنده شود، اما با دیدن تو و زندگی کنار تو کمکم رفتارش عوض شد و گفت رفتار این مرد نظرم رو عوض کرد. با افتخار بر میگردم ایران ...
هنوز گلبانک صدای دلنشینت در رازونیازهای عاشقانهات به گوش میرسد و رفتار و کردارت در تجلی «پاکی و خدمتگزاری» قاب شده است. یادم است که میگفتی آقاجون: "آنچه برای انسانها ارزش میآورد، خدمت به همنوع است و آنچه در پیشگاه خداوند ارزشمند است، آن هم خدمت به انسانها است."
همه دریافتند که تو در حال آشتیدادن اسرا با مرحلهی دوم زندگی در اسارت بودی؛ یعنی پذیرفتن تمام مشکلات به قیمت آزادی مشترک روح و جسم سالم برای ورود مجدد به زندگی.
خاک پاکت را با مهر سرشتند، وقتی به شکنجهگرت مهربانی را تعارف میکردی و همه را با نگاهت و آبشار آرام صدایت به میهمانی نور میبردی. میگفت: «خواب دیدم سیدی با خشم صدایم میزد: فرزند ما رو اذیت میکنی؟ پرسیدم فرزند شما کیه؟ گفت ابوترابی. اگر راضیاش نکنی، به مصیبت بزرگی دچار میشی. از خواب پریدم. مانده بودم برگردم یا بمونم. آمدم تا از آقای ابوترابی رضایت بگیرم.» خم شده بود پایت را ببوسد اجازه نمیدادی؛ و
کابل یکی از سربازها از دستش افتاد. ایستادی، خم شدی، کابل را برداشتی و به سرباز دادی. سرباز عراقی چند لحظه مات نگاهت کرد. بعد کابل را زمین انداخت و رفت. بعداز آن، هیچ وقت با کابل به اردوگاه نیامد.
هنوز مات آن شبی هستم که: «بلند شدی نماز شب بخوانی، پاهای اسیری از زیر پتو بیرون آمده بود، خم شدی و پاهایش را بوسیدی و پتو را روی آنها کشیدی و بعد ایستادی به نماز.
تو بودی که دشمن را به اسارت درآوردی، آن روزها که درد را و زخم را زندگی کردی و دم نزدی ... دوباره بوی سیب در سجدههای طولانیت پیچید.
نیکولای گفت "کریسمس که میرم کلیسا، تصویر آقای ابوترابی مثل حضرت مسیح تو ذهنم مجسم میشه."
باز هم نشستهام در انتظار باران مهربانیات و این واقعیترین حس زمین است که خاک صبور و آسمانی از عشق تا همیشه تصویری از سرو و صخره و نور را در بر گرفته است ...
📝 فرزانه قلعهقوند/26 آذر 1403
🆔@mfpa_ir
💠 #تکبر
🔸 امام علی علیه السلام:
تکبر در دوران ریاست، موجب ذلت در زمان برکناری می شود.
📚 غررالحکم/ج1/ص248
✍🏼 زندگی فراز و فرودهای بسیاری دارد. انسان عاقل نه به مقام های دنیوی دل میبندد و نه از فرودها و شکستهای ظاهری ناراحت می شود.
✨ پس چه بهتر که به مقام و موقعیت فعلی خود #مغرور نشویم و در هر موقعیتی، به فکر کسب #معنویت باشیم.
#احادیث_روزانه
🆔@mfpa_ir
🍉 یلدا، فرصتی برای پاسداشت صبر آزادگان وطن
شب یلدا، به عنوان بلندترین شب سال، یکی از کهنترین جشنهای ایرانی است که خانوادهها را به دور هم جمع میکند. این شب فرصتی است برای گفتوگو، مرور خاطرات و گرامیداشت پیوندهای خانوادگی. یلدا برای ما ایرانیان، نمادی از اتحاد و صبر در مواجهه با دشواریهاست، چرا که پس از هر شب طولانی، روشنایی روز فرا میرسد. اما برای آزادگان و اسرای جنگ تحمیلی، یلدا مفهومی فراتر از یک شب داشت؛ آنها یلدای واقعی را در سالهای طولانی اسارت تجربه کردند.
یلدا برای آزادگان و اسرای جنگ تحمیلی معنای متفاوتی داشته است. سالهای اسارت آنان، نه تنها شبهای طولانی بلکه دوران سختی بود که در آن از خانه و خانواده دور بودند. آنها در محیطهایی سرد و سخت تنها با دلهایی پر از امید، روزها و شبها را سپری کردند.
برای این قهرمانان، هر شب یلدا یادآور صبر، استقامت و پیوندهای عاطفی بود که در دوری از خانواده تقویت میشد. شاید دور بودن از گرمای کانون خانواده سختترین بخش این شب بود، اما آزادگان با تکیه بر باورهای قلبی و حمایت از یکدیگر توانستند این دوران را پشت سر بگذارند.
امروز، ما در آرامش و کنار عزیزان خود این شب را جشن میگیریم. اما در کنار لذت از این شب، یاد و خاطره کسانی را که یلداهای سختی را در دوران اسارت گذراندند، گرامی میداریم.
بیایید امسال در شب یلدا، به یاد آزادگان سرافراز کشورمان، قدر خانواده، صبر و پایداری را بیشتر بدانیم.
۳۰ آذر ۱۴۰۳ 🍉🌈
🆔@mfpa_ir
موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان
🔰یلدایی بدون انار و هندوانه؛ روایتی از اسارت در کمپ ۹ رمادی
شب یلدا، بلندترین شب سال، همواره یادآور گرمای جمعهای خانوادگی و طعم شیرین میوههای زمستانی است. اما برای اسیران ایرانی در کمپ ۹ رمادی عراق، یلدای سال ۱۳۶۶ طعمی دیگر داشت؛ شبی که در اوج محرومیت، یادها و همدلی، خاطرهای جاودان ساختند.
علیرضا محمودی مظفر، از اسیران کمپ ۹ رمادی (قاطع سه، آسایشگاه چهار)، روایت میکند که در دوران اسارت، میوه بهندرت به دست اسرا میرسید. اگر بخواهیم با اغراق هم حساب کنیم، در کل این سالها سهم هر اسیر از میوههای خراب و سالم، کال و رسیده، شاید به یک کیلوگرم هم نمیرسید. یک روز، فرمانده اردوگاه، سروان خضیر، به آسایشگاه ۴۸ نفره ما حدود ۷ تا ۸ کیلو طالبی داد. او با لحنی تمسخرآمیز پرسید: «شما در ایران از اینها خوردهاید؟» و ستوان استخباراتی اردوگاه با تکبر گفت: «اینها را شخص سیدالرئیس، صدام حسین، برای شما فرستاده!» اسرای ایرانی اما تنها با سکوت و لبخندی تلخ پاسخ او را دادند.
چند روز پیش از شب یلدا، به هر نفر یک پرتقال کوچک داده شد. بسیاری از اسرا بلافاصله پرتقالهای خود را خوردند، اما عدهای از جمله راوی و برخی دوستانش، آنها را نگه داشتند؛ شاید برای شبی که طعمی ویژه داشته باشد.
شب یلدا فرارسید. هیچچیز برای جشن نبود، جز خاطراتی که هر اسیر در ذهنش مرور میکرد: یاد شبهای یلدا در کنار خانواده، در جمع بزرگترها، یا زیر نور فانوسهای خانههای قدیمی. برخی از اسرا حتی از این دلخوشی هم محروم بودند؛ مثل معلم همیشه خندان، آقای محمود میری از بروجرد، که هفده ماه از خانوادهاش هیچ نامه یا عکسی دریافت نکرده بود.
ساعت ۹ شب، همه بیدار بودند. عدهای مشغول خواندن نامههای قدیمی، برخی دیگر در حال تماشای عکسهای خانوادگی، و گروهی از اهل ذوق، غرق در شعرخوانی با دیوان حافظ و سعدی و مولانا بودند. اما علیرضا و دوستانش، تصمیم دیگری گرفتند. آنها پرتقالهای کوچک خود را از کیسههایشان بیرون آوردند. بوی پرتقال فضای آسایشگاه را پر کرد و با شرم و حس همدلی، پرتقالها را به کوچکترین پرّهها تقسیم کردند تا همه افراد حاضر در آسایشگاه از آن بهرهمند شوند.
آن شب، در اوج محرومیت و دوری، اسرا با لبخندهایی بر لب و دلی پر از امید و مهربانی، شب یلدا را گذراندند. یلدای ۱۳۶۶ در کمپ ۹ عراق، با طعم پرتقالی کوچک در ذهن و دل آنان جاودانه شد.
🆔@mfpa_ir
💠 #برخورد
🔹 امام صادق علیه السلام:
هر کس تو را گرامى داشت، تو نیز او را گرامى بدار و هر کس به تو بى احترامى کرد، خودت را در مرتبه او قرار مده.
📚 میزان الحکمه/ج11
✍🏼 در برخورد با دیگران حدود خود را بشناسیم. اگرکسی به ما بی احترامی کرد، به خاطر حفظ احترام و شخصیت و #آرامش خود، از بی احترامی به او بپرهیزیم.
#حدیث_روزانه
🆔@mfpa_ir