🌷#برگےازخاطرات_افلاڪیان
یکی از تاکسی های باباش تصادف کرده بود . خواست با موتور بره اونجا ، نذاشتم . میترسیدم سوار #موتور شه . گفتم:
"مادر جون صلاح نیست با موتور بری."
گفت: "مادر من واردم ، ان شاالله طوری نمیشه ، ولی اگه شما ناراحت میشی نمیرم"
بعد همون شب تو خواب مشرّف شدم خدمت بی بی #حضرت_زهرا(س) فرمودند :
" چرا نگذاشتی بچّه ما برود؟"
گفتم:"بی بی جان ! دوست نداشتم با موتور بره ، میترسیدم اتفاقی براش بیفته."
فرمودند:
"نه تو خاطر جمع باش ، ما همیشه مواظب #حسن هستیم ، این بچه #مال ماست ، خودمان تا موعد مقرر از او #حفاظت میکنیم "
🌷 #شهیدحسن_آقاسی_زاده🌷
#نام پدر : تقی
#تولّد :۱۳۳۸/۱/۱ - مشهد
#شهادت : ۱۳۶۶/۷/۲۸ - کربلای ۱۰- ماووت عراق
#مزار : حرم مطهر امام رضا
•┈┈••✾•🌷🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا #صلوات
@mahfeleshahidan
#مـحفـل_شـهـیدان
•┈┈••✾•🌷🍃🌷•✾••┈┈•
💚 #برگےازخاطرات_افلاڪیان
#عطرهمسرم را در زندگیمحس
مےکنم!😌
وقتی سر مزارش مےروم،یاد حرفهاش میفتم!😣
که میگفت :
_تو بزرگترین #سرمایه ے زندگےمن هستی!😍
اگر میشد تو را هم باخودم
سرکار مےبُردم.بزرگترین رنج و غم من این #ماموریت هایےاست ڪه باید بدون شما بروم😞الان که پیش من نیست ،
کاسه ی آب براے بدرقه اش ڪه چیزی
نیست😔
پشت سرش آب شدم که برگردد😭💔💚
🌷 #شهیدعلی_شاهسنایی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌷 #برگےازخاطرات_افلاڪیان
هر وقت میخواستیم در خانواده، #عکس دسته جمعی بگیریم، او با ما همراه نمیشد.
گاهی اوقات با اصرار و قسم و آیه، مجبورش میکردیم و میآمد و توی جمع میایستاد.
امّا به محض آنکه میخواستند عکس بیندازند، او کنار میرفت.
مادرم میگفت: «#محمّدرضا چرا وقتی دارن از عملیاتها فیلم میگیرن، تو هیچ وقت توی فیلم نیستی؟»
او جواب میداد: «من که توی #عملیات نیستم مادر! من پشت جبههام. کاری نمیکنم که منو نشون بدن.»
همیشه دوست داشت #گمنام باشد. میگفت: «آی نمیدونی! چه لذّتی داره، آدم برای خدا تکّه تکّه بشه و هیچّی ازش باقی نَمونه که کسی بشناسدش.»
🌷 #شهیدمحمدرضاکارور🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌷 #برگےازخاطرات_افلاڪیان
دستهای کبودش را پشتش پنهان کرد و آمد پیش #مادر، از او خواست که فردا بیاید مدرسه ، #مادر هم با عصبانیت فرستادش پیش #پدر و گفت : این دفعه رو با #پدرت برو ، چقدر من بیام #ضمانت تو رو بکنم .
#پدر دستهای کبود #مهدی را در دستش گرفت و گفت : دوباره به #معلمات گیر دادی ، مگه نگفتم که کاری به کارشون نداشته باش ، #بی_حجابند که باشند، تو دَرست رو بخون ، ببین چطوری کتکت زدند .
#مهدی که هشت سال بیشتر نداشت گفت : برای چی باید چیزی نگم؟ مگه اونها #مسلمون نیستند؟ مگه تو #قرآن نیومده باید #حجاب داشته باشند؟
در دوران اختناق ستمشاهی، عکس شاه و فرح را از اول تمام کتابهایش میکند و میگفت : دوست ندارم هر بار که کتابم رو باز میکنم، چشمم به اینها بیفته! زمانی که کسی جرأت نمیکرد اسمی از خاندان #سلطنت بیاورد، که در این صورت سروکارش به #ساواک و شهربانی میافتاد .
ایستاده بود کنار در #مسجد مردم میخواستند بعد از یک اعتراض آرام، از #مسجد خارج شوند ، ناگهان #مهدی عکس #امام را بالای سر گرفت و فریاد زد : #یا_مرگ #یا_خمینی
🌷 #شهیدمهدی_کازرونی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌷 #برگےازخاطرات_افلاڪیان
📸 عڪس باز شـــــود👆👆
🌷 #شهــیده_راضــیه_ڪشـــاورز🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌷 #برگےازخاطرات_افلاڪیان
حکومت، حکومت #طاغوت بود.
مصری ها هم در اهواز #سیرکی زده بودند؛ که شده بود، پاتوق آدم های بی بند و بار و فاسد.
هدفشان #منحرف کردن بچه های مردم بود و کسی هم به فکر نبود.
آن موقع #حسین که ۱۴ سالش بود
چند نفر از دوستانش را جمع کرد
و شبانه رفتند چادر سیرک را #آتش 🔥زدند و بساط مصری ها برای همیشه جمع شد.
🌷 #شهیدسیدحسین_علم_الهدی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌷#برگےازخاطرات_افلاڪیان
همه به آب کارون زده بودند جز #جواد. هر چه اصرار کردیم نمی آمد. وقتی دید خیلی اصرار می کنیم گفت: «شما خیلی خامید، من الان #حوریه های بهشتی را می بینم که با لیف و صابون منتظر ایستاده اند تا من شهید شوم و مرا غسل بدهند!»
زدیم زیر خنده😅
بعد از آب تنی، رفتیم تا نسبت به منطقه عملیات توجیه شویم. یک کالک عملیات را روی زمین پهن کرده، دور آن حلقه زدیم. چند دقیقه نگذشته بود که #خمپاره شصتی کنار ما به زمین نشست و منفجر شد.
فقط #جواد بود و #هاشم_نظرعلی شهید شدند
★★★
#شهیدعباس_کامیاب حال و هوای تشیع پیکر #جواد را اینگونه می نویسد:
« گفتند #وصیت کرده در کنار #نظرعلی باشد، نظرعلی را نمی شناختم. بالاخره پیدایش کردیم، آنها را کنار هم آوردیم، جنازه ها را گشودیم.
انگار از مادر متولد شده، پارچه را کنار زدم، صورت نورانی بخون خفته اش را دیدم که همچون #عباس(ع) دست از بدن جدا بود، تکه تکه شده بود، خودش می خواست.
#نظر علی هم خواسته بود، هر دو با هم همچون حسین(ع)، خدا هم اینها را دوست دارد...»
🌷 #شهید جواد کامیاب
🌷 #شهید هاشم نظرعلی
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
#برگےازخاطرات_افلاڪیان
سال ۶۱ به عنوان #شهردار کازرون انتخاب شد، شهرداری که در زمان خودش در سطح استان فارس نمونه بود
🔴#نورشهادت را در چهره اش می دیدم، با اینکه او در گردان های رزمی نبود و شهادت ایشان دور از انتظار بود. روزی پرسیدم: «ممکنه شما هم #شهید شوی؟»
جدی گفت: « مگر شهید شدن در راه خدا شوخی است. باید آن قدر در راه خدا #فعالیت داشته باشی که مورد رضای خدا قرار بگیری»
🔷روز اول عید بود که عازم جبهه شد. باز هم می خواست مرا با چهار بچه قد و نیم قد تنها بگذارد. برای اینکه منصرفش کنم گفتم: «این بار اگر بروی من از توان نگهداری فرزندان شما بر نمی آیم!»
خندید و گفت: «شما همسر خوب و فداکاری هستید از عهده همه چیز بر می آیید!تا ده روز دیگر بر می گردم.
دقیقاً روز دهم عید بود که مجروح شد و او را به شیراز آوردند. تمام بدنش با گاز های شمیایی تاول، تاول شده بود.
شب سیزده عید بود که #خبرشهادتش همه شهر را عزادار کرد.
🌷 #شهید_هدایت_اله_مصلحیان🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌷 #برگےازخاطرات_افلاڪیان
●سید همیشه یک #قرآن تو جیبی كوچیك داشت و هر وقت كه فرصت می كرد سریع قرآنش رو باز می كرد و می خوند،
●دوستاش می گفتن:هر وقت آماده نماز جماعت می شدیم #سید همیشه صف اول نماز بود و وقتی روحانی نداشتیم آقا سید بزرگوار جلو می ایستادن وامام جماعت ما می شدن.
●اگه از #مادرسید در مورد رفتارش با والدین سوال کنید، میگه آقا سید مصداق بارز آیه ی شریفه ی : #و_بالوالدین_احسانا بود.
🌷 #شهید_سیدمحسن_قریشی🌷
ولادت : ۱۳۶۳ خمین ، مرکزی
شهادت : ۱۳۸۹/۱/۳۰ منطقهٔ سنگهایآذرین ، شمالغربکشور
به دست ضدانقلاب
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
📎 #برگےازخاطرات_افلاڪیان
😍 #توقهرمان_هستی_نه_من
خلبان پاڪستانی آستین هاشو بالازده بود و چنان با غرور راه می رفت که توجه همه رو به خودش جلب کرده بود. #حق هم داشت،چون سرگرد باتجربه ای بود.
اون در جنگ بین #پاکستان و #هندوستان تونسته بود چند فروند هواپیماهای روسی رو سرنگون کنه و برای خودش #قهرمانی بود.
حالا روز مسابقه فرارسیده بود و همه خلبان ها ازش حساب می بردن. #اردستانی هم که تازه فارغ التحصیل شده بود و درجه ستوان دومی داشت از #ایران برای شرکت در مسابقه رفته بود.
مسابقه شروع شد و هواپیماها به پرواز دراومدن. #اردستانی با اینکه خیلی #جوون بود و تجربه خیلی کمتری داشت، تونست با چندتا مانور ماهرانه از سرگردپاکستانی #شات بگیره.
یعنی هواپیماش رو درست پشت سرهواپیمای حریف قرارداد. این کار در فن خلبانی یعنی زدن حریف. 😍
بعد از اینکه پروازها تموم شد و همه هواپیماهانشستن، سرگردپاکستانی جلوی چشم همه، آستین هاشو پایین انداخت و به سمت #اردستانی رفت. وقتی بهش رسید به انگلیسی گفت: #تو_قهرمان_هستی_نه_من.
🌷 #خلبان_شهیدمصطفی_اردستانی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🍃 #برگےازخاطرات_افلاڪیان
🌸شب سرد و وحشتناکی را در #جزیره_مجنون سپری می کردیم. در آن خوف، دیدم مقصود در حال #غسل با آب سرد است. گفتم: پسر مگه عقلت را از دست دادی که تو این #سرما غسل می کنی؟
از غسل که فارغ شد به #نمازشب قامت بست. بی آنکه ذره ای لرز از سرما در وجودش دیده شود.
بعد از نماز، سر به #سجده شکر گذاشت. سر از سجده که برداشت گفت: اگر #دلتان به سوی او باشد، سرما که سهل است، بدترین حالت ها را هم متوجه نمی شوید!
خندید و ادامه داد: باید با #عشق کار کرد تا دل خسته نشود.
خجالت کشیدیم که حتی زمان گرفتن #وضو با آن آب سرد و در آن هوای سرد کلی غُر می زدیم.😔
🌷 #شهیدمقصودصالحی🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
🌺 #برگےازخاطرات_افلاڪیان
مادرش پس از #هفده سال بعدازشهادت عبدالعزیز،سرانجام درسال ۱۳۸۰دارفانی را وداع گفت.
در این #هفده_سال وی حتی یکبار هم برسرمزار شهید نرفت و می گفت:
"می ترسم سرخاکش بروم و گریه کنم و #اجرم ضایع گردد،شهید از من ناراحت شود و با این کار به درگاه خداوند #ناسپاسی کرده باشم.😔🙏
🌷مادر #شهیدعبدالعزیزستارپناهی🌷
🍃 #مادران_صبورشهدا
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•