eitaa logo
میعادگاه هفتگی باشـ‌هداشهرستان دیلم
482 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
414 ویدیو
5 فایل
درعِشْقْ گر چه منزل آخر #شَهادَتْ است تڪـلیـف اول اسـت #شَهیدانه زیسـتن 📍ارتباط با ادمین : @Madarr18 💳 شماره کارت کمک به مراسمات: 6277601255690883
مشاهده در ایتا
دانلود
😍 😂 یڪی از فرماندهان سپاه ، اصفهانی بود. هرگاه میخواست برای نیروها یا مردم،صحبت ڪند، صحبت هایش را روی یڪ ڪاغذ یادداشت مےڪرد، اگر روزے ڪاغذ را گم مےڪرد، نمی توانست سخنرانےڪند. یڪی از همشهریان خودش قبل از سخنرانی برای مردم ، ڪاغذ مربوطه را از گوشه جیبش برداشت.🤭 آغازشد، مقدمه را گفت و دست به جیب شد تا ڪاغذ یادداشت را در بیاورد، اما پیدانڪرد. یڪی دومرتبه هی تڪرار میڪرد: ‹‹مردم مقاوم و شهیدپرور نقده...›› و چون ڪاغذ را پیدا نمی ڪرد از موضوع بحث خارج نمےشد. ڪم ڪم مردم متوجه شدند. جلسه داشت به هم می خورد ڪه آقا گفت: ‹‹صبرڪنید، آی مردم مقاوم و مبارز نقده، یڪ ڪاغذ ندیدید اینقده››😂😂و با دست اشاره ای کرد. مردم از لحن بیان و حالت او، مثل توپ منفجر شدند و زدند زیر خنده و سخنرانی آقا به هم خورد.😃 •┈┈••✾•🌷🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا @mahfeleshahidan •┈┈••✾•🌷🍃🌷•✾••┈┈•
💚 ✍میانه نبرد بودیم ؛ در حمله . از منطقه T2 به T3 رسیدیم . همان جا بودیم که حاجی کرد و گفت؛ کمتر از دو ماه دیگر اثری از داعش باقی نخواهد ماند . نشسته بود نوک خط روی خاکریز؛ ‌دفتری جلویش باز بود . از این طرف برید ، از این طرف و شما هم از وسط بزنید . بچه ها به صدا در آمدند که انتحاری ها امانشان را بریده ، از شدت انفجارهایشان گوش هایمان خونریزی کرده ، چشم هایمان تیره و تار میبیند . یکپارچه غیظ شد ! « ! برو تفنگ منو از توی ماشین بردار بیار خودم میرم.» جان بچه ها بود و فرمانده‌شان! نه نیاوردند روی حرفش و زدند به خط دشمن. 🌷 🌷 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_ماجرای_جگر_کباب_شده.mp3
زمان: حجم: 1.47M
♨️ماجرای جگر کباب شده 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
میعادگاه هفتگی باشـ‌هداشهرستان دیلم
🌺 وقتی راننده‌ی پیرمرد تخم مرغ فروش شد ... 🍃کاش هنوز هم چنین وجود داشت ... در کنارهم بودیم که برایم تعریف می‌‌کرد: روزی به شهر شما رفته بودم و از من خواسته بودند که در آنجا برایشان سخنرانی کنم، در بین راه که می‌رفتم در انتهای بازار روز، را دیدم که منتظر خودروهای عبوری بود. او فروشنده و جوجه و تخم‌مرغ بود. دیدم این مرد کنار جاده به انتظار ایستاده است. ترمز کردم تا ایشان را سوار کنم. مقدار زیادی گونی، مرغ و تخم‌مرغ خریداری کرده بود تا آنها را به فومن ببرد. کمک کردم و آنها را گذاشتیم توی خودرو و حرکت کردیم. در بین راه او گفت : اگر ممکن است کمی تندتر بروید . پرسیدم : چرا؟ جواب داد : می‌گویند امروز قرار است آقای به فومن بیاید و در مسجد بالامحله ، صحبت کند. می‌خواهم به او برسم . وقتی به فومن رسیدیم پرسیدم : شما را کجا پیاده کنم؟ گفت: جلوی مغازه‌ام. می‌خواهم وسایلم را توی مغازه بگذارم. شما تشریف ببرید. او را پیاده کردم و رفتم مسجد گرفتم ، دیدم مسجد آماده و مردم منتظر هستند. یک راست رفتم پشت تریبون. گرم سخنرانی بودم که همان را دیدم که وارد مسجد شد. او وقتی مرا دید تعجب کرد ، همانجا وسط مجلس ایستاد و نمی‌نشست . شنیدم که از یک نفر پرسید ؛ آقای کی می‌آید؟ کسی به او گفت : استاندار همانی است که دارد صحبت می‌کند. او خنده‌ای کرد و گفت : نه، اینکه من بود . نیم ساعت پیش او مرا از رشت به آورد .😊 وقتی نشست ، من به سخنرانی خود ادامه دادم . مجلس که تمام شد ، آمد جلو با من روبوسی کرد و گفت : مرا ببخشید که شما را نشناختم و معطلتان کردم ، ما این شکلی ندیده بودیم . به او گفتم : همان که گفتی درست بود ، من شما هستم. ✍ راوی : حمید کامران‌زاده ، کتاب استاندار آسمانی 🌷 (استاندار سابق گیلان ) •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
@Maddahionlinمداحی آنلاین - توصیه هایی برای عید غدیر خم - استاد قرائتی.mp3
زمان: حجم: 1.03M
🌸 ♨️توصیه هایی برای عید غدیر خم 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈• شادےروح شهدا صلوات @miadgahe_deylam 🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺 •┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•