eitaa logo
بیرون پراکنی درونی‌یاتم!
1.4هزار دنبال‌کننده
387 عکس
24 ویدیو
10 فایل
خرده نویس‌ها و ثبت‌های یک آدمک حقیر فقیر کمتر از قطمیر؛ به نام #مهدی_شفیعی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک کتاب خوان معمولی
کارِ من، فاطمه‌امامی، و سارا رحیمی در مدام اینست؛ داستان‌ها و روایت‌ها را بخوانیم و بعد برای هر کدام از آنها چیزی جهتِ دیدن، شنیدن و یا حتی خواندن پیشنهادبدهیم، این "چیزی" می‌تواند آهنگی متناسب با حال و فضای قصه باشد، یا قطعه ای از فیلم یا پادکست و کتاب و... کار سخت و دلنشینی‌ست، برای من جذاب‌ترین بخش ماجرا آنجاست که لابه لای کلمات نویسنده می‌گردم تا بهترین گزینه برای مثبت متنش را پیدا کنم یک جور گشتن در مغز نویسنده ها یک جور پل زدن برای رفتن به دلِ قصه ها! در شماره‌ی جنگِ مدام داستانی هست از امیر خداوردی به نام اسلحه‌‌ی لهستانی برای یافتن یک مثبت متن شروع کردم به جستجو و رسیدم به اصل ماجرای آمدن لهستانی ها به اصفهان، لهستانی های جنگ زده که اکثرشان زنان و کودکان بودند را آورده بودند به جایی امن، و آنها برای ماندن، برای پذیرفته شدن در کشور غریب، برای بقا شروع کردند به رو کردن تمام هنرهایی که داشتند. برای مثال زنان خیاطی و شیرینی پزی میکردند در جایی نزدیک به چهارباغ و دروازه دولت اصفهان و همچنان و هنوز پُنجیک یکی از همین شیرینی هایی که هنرِ دستِ زنانِ لهستانی‌ست در اصفهان و درست در همین نقطه پخته و به فروش میرسد. امشب وقتی همسرم با یک جعبه پُنجیک به خانه آمد بیاد داستان امیر خداوردی افتادم و ماجرای لهستانی ها... میبینی زندگی چقدر عجیب و دردناک است؟ من امروز دارم شیرینی را به دهان میبرم و کامم را شیرین می‌کنم که سالهای دور زنانی در غربت و رنج و تلخ کامی می‌پختند! امان از قصه‌ها