پیشنهاد دوستانه: قبل از اینکه شب امتحان برسه و بفهمید اوه، چقد زیاده؛ به منابع رجوع کنید و در صورت امکان برای کاهش اون اقدام کنید.
اصن خوندنش هیچی، خودت چجوری وقت کردی ۱۶۰ صفحه جزوه با فونت ۱۱ و توی A4 درس بدی؟😭
مطلب آموزشی امروز: اگه سرشون داد نزنی هیچوقت نمیفهمن عصبانی شدی، حتی اگه خودشون بدونن کارشون عصبانیکنندهست.
اینو بگم و برم سر زندگیم
چند روز پیش (دوران امتحانا) شب امتحان نشسته بودم، در تلاشهای ناموفق برای درس خوندن بهسر میبردم. بعد داشتم چنل یکی از همکلاسیامو نگاه میکردم، نوشته بود که آره درسته شب امتحان داره بهم خوش میگذره ولی خب تا صبح باید درس بخونم و اینها، خلاصه با چنین محتوایی که الان درس نمیخونم و خیلی داره بهم خوش میگذره
من اینو دیدم تو چنلش، یه لحظه حس کردم که، وای. چون من داشتم از صبحش درس میخوندم و کلی با خودم کلنجار رفته بودم که نه باید درستو بخونی توییتر نرو اینستا نرو و بلابلابلا، و انگار یه لحظه حس کردم من واقعاً چرا دارم انقد خودمو اذیت میکنم؟
ولی بعدش به این فکر کردم که، اینکه درس نخونم، اینکه با ۱۰ خوشحال باشم یا حتی برم به استاد بگم پاسم کن، اینکه مجبور شم شب امتحان تا صبح درس بخونم، اینکه تو امتحان به خودم زحمت تقلب بدم، اینا همه منو خوشحال میکنن؟ یا بهتره بگم، اینا چیزایین که منو خوشحال میکنن؟
و خب فهمیدم که نه. من چیز دیگهای رو میخوام، با چیزای دیگه خوشحال میشم و حس میکنم زندگیم بیهوده نبوده. قهوه خوردن رو دوست دارم ولی نه برای اینکه تا صبح درس بخونم. دوست ندارم "کاری نکرده باشم".
حالا خلاصه، اگه دارین برای چیزی تلاش میکنین، حسرت چیزیو نخورین چون این انتخاب خودتون بوده. تلاش کردن انتخاب شماست و نتیجهش هم متعلق به شماست و سزاوارش هستین. حسرت انتخابهای دیگران رو نخورین.