به شکل عجیبی خودخواهی و مادیگرایی تو جامعه رواج پیدا کرده به طوری که اگه تصادفی اتفاق بیفته، طرفین بیشتر از اینکه به فکر سلامتی افراد باشن به فکر آسیب ندیدن وسیله نقلیه خودشونن.
امروز یه اتفاق جالب افتاد.
وسطای روز از سمت درِ خونمون یه صدایی شنیدم
انگار که یکی میخواست کلید بندازه تو قفل و درو باز کنه(موقع باز کردن قفلِ در یه صدایی میاد که حاصل برخورد کلید به قفل دره) و نمیتونست.
رفتم از چشمیِ در نگاه کنم، دیدم چراغ راهرو روشنه ولی کسی نیست
و آره داشتم تمام احتمالات و برسی میکردم و سکانسای ی لئون که یهو وارد خونه ی مردم میشدن جلوی چشمم بود.
این کار خیلی خریته در این مواقع ولی تصمیم گرفتم درو باز کنم باهم رو به رو شیم فقط حیف که تفنگ نداشتم همراهم.
لای درو خیلی با احتیاط باز کردم و رو به روم هیچ کس نبود.
سرمو یکم آوردم پایین، و چی دیدم؟
یه جفت چشم درشتِ سیاه با موهای فرفری. یه موجود 60 سانتی تیشرت آبی و شلوارک پوشیده بود و خیلی جدی داشت بهم زل میزد و حتی موقعی که مامانبزرگش اومد دنبالش قانع نمیشد که بره
فک کنم میخواست دعوتش کنم بیاد تو..
دوستان،
الان تنها چیز، و بهترین چیزی که جواب میده دعا ئه
پس لطفا ما [همه کنکوریا] رو یادتون نره!:)