مغزم چه سکوتی کرده😐 مشکوک میزنه به شدت

ینی اینهمه که من سر فوتبالیستا و اینکه توپش بعد از یه ربع که داره تو هوا غلت میخوره اخرشم همونجا تموم میشه حرص خوردم، سر زندگیم حرص میخوردم الان وضعم این نبود

اگه تو ام از اون بچه هایی بودی که وقتی بزرگترا میدیدنت میگفتن وای چه دختر بداخلاقی، خوشبختم

اقا من تصمیم گرفتم کلا کسی رو تصور نکنم چون اگه یه روز ببینمش نمیتونم تصور کنم فرق داره با اون چیزی که فک میکردم و دچار شکست تصوری میشم

دیوار از کجا معلوم ی روز همو ببینیم؟تو تصورتو بکن بعد این تصمیمو بگیر😐😂

فعلا همون الی رو در نظر میگیرم تا بعدش ببینم چ میشه😂

[تلاش برای راه انداختن قوه تخیل]

خب یه دختری که صاف وایمیسه هر جا قدم برمیداره حس اینکه رو قدم هاش تسلط داره به ادم دست میده لباساش اسپرته اکثرا و اگه بتونه هودی میپوشه کلاهشم میندازه رو سرش چشماش احتمالا کشیدس. صورت بیضی شکل که شاید یکم کوچیک باشه لبای نازک. چشمای قهوه ای یا مشکی

خب تا اطلاع ثانوی من رو زمین افتادم و داور قصد نداره تا 10 شمردن و تموم کنه

فقط یک روانی مثل من میتونه بازی رو بذاره تو سخت ترین حالت و پدرش به خاطر سخت بودنش دربیاد ولی بازم راحتش نکنه

- چی باعث شد فک کنی اگه منو از تو اون بیمارستان لعنتی بیاری بیرون، بعدش زندگی بهتری دارم؟! + من تو رو از اون بیمارستان لعنتی اوردم بیرون، چون خودمم زندگی بهتری رو داشته باشم.. :)

خیلی زوده برای وارد شدن به نیمه دوم زندگی... خب؟