هرچند وقت یه بار، دچار وقفه ی زمانی میشم. اینطوریه که انگار یکی با انگشت یه تلنگر میزنه و ذهنمو از تو خطی که داشته طی میکرده خارج میکنه و به ناکجا آباد میره؛ و هیچی درباره اینکه کجایی، چیکار داری میکنی، کجا داری میری، و کی هستی، یادت نمیاد.
مشکل آستانه تحمل بالا اینه که بعد یه مدت که صبرت لبریز بشه، هیچکس قرار نیست باور کنه که میتونی در یه لحظه همهچیو خراب کنی.
هر شب این موقع، خیلی بی دلیل کل بدنم شروع میکنه به گُر گرفتن. انگار که تب کرده باشم
دارم میمیرم احتملا👍