با انگشت نشون داده شدنو دوست ندارم
ولی نه وقتی یه مامانی برای سرگرم کردن بچه ش داره منو نشون میده
اونوقته که بچه هه اگه بهم نگاه کنه یه لبخند و چشمک گنده میبینه:)
هم خسته کننده هستی هم برات مهم نیست اون طرف دیگه چقد داره اذیت میشه
.| متشکرم از این مقدار لطفی که به عنوان یه دوست بهم داری. راضی نبودیم به اینهمه اذیت شدن.
Mind Palace.!
هم خسته کننده هستی هم برات مهم نیست اون طرف دیگه چقد داره اذیت میشه .| متشکرم از این مقدار لطفی که
سوالم اینه که، دقیقا با چه ابزاری تونستم مجبورت کنم با اینمقدار عذابی که میکشی و منم انقدر بیشعورم که اهمیت نمیدم، بمونی باهام؟ اینجاش برام جای سواله!
اعتقاد داشتن به خدا به عنوان "خدا"، بهترین، قشنگترین، مهمترین اتفاقیه که میتونه تو زندگی یک انسان بیفته...
دنیا اون زمانی که میشد تو راه رفتن به شمال شهرام شکوهی و چارتار گوش بدی خیلی قشنگتر بود.
- یه وقتایی از شدت وجود یه حسی تو مغزم بدنم به خودش میپیچه. اصلا درد جسمی ندارما، ولی دردش به جسمم سرایت میکنه. از شدت وجودش دندونامو بهم فشار میدم و روی میز خم میشم. محکم دستامو رو صورتم فشار میدم تا شاید یا منو محو کنه یا حسمو. همیشه باعث میشه کنار بکشم. باعث میشه ساکت بشم، خودمو از توی دایره بکشم کنار و در این موارد مشکلی نداره نبودنم و بابتش خوشحالم. باعث یه حس انقباض تو کل عضلات صورتم میشه. شبیه یه جریان الکتریسیته میاد تو بدن و ازش رد میشه، اون موقع حس میکنی برقگرفته شدی. خیلی عجیبه، هنوز اسمی براش پیدا نکردم.. حس تسخیر شدن؟ نمیدونم. میاد و میره. مثل همین متن که الان اومد و الانم داره میره..
Mind Palace.!
آدمی هستی که درمورد مشکلاتت خودتو مقصر میدونی: تو روانشناسی:👏🙌👌 تو واقعیت:💀
دلیل اینم فهمیدم.
اینکه خودتو بابت چیزایی که برات اتفاق افتاده، مسئول بدونی اتفاق خوبیه، ولی جایی بد میشه که بابت همهچی خودتو سرزنش کنی. یعنی گاهی متوجه میشی اشتباه کردی و قبولش میکنی، ولی به راه اشتباهی میری و دچار وسواس میشی، بنابراین اثر خوبی که این تفکر داره رو محو میکنی. باید علاوه بر اینکه خودتو مسئول میدونی، بگی اوکی، تا حالا این شد، بقیهشو خودم باید درستش کنم.
Mind Palace.!
دلیل اینم فهمیدم. اینکه خودتو بابت چیزایی که برات اتفاق افتاده، مسئول بدونی اتفاق خوبیه، ولی جایی بد
درواقع، ما احتمالاً یا دچار افراط میشیم یا تفریط. یا اصلاً خودمونو مسئول نمیدونیم یا همیشه خودمونو مقصر میدونیم (حتی اگه تقصیر خودمون نیست)
درستش اینه که دست از بازی کردن نقش قربانی برداریم و مسئولیت کارامونو بپذیریم، یعنی بگیم من باید درستش کنم نه اینکه بدبختیم بشه محور شخصیتم.