eitaa logo
اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان زنجان
822 دنبال‌کننده
30.3هزار عکس
1هزار ویدیو
33 فایل
کانال رسمی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان زنجان https://zanjan.mcth.ir لینک کانال: @miraszanjan_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان دو فرشته بنام اصغر و کلثوم خانم به مورخ پنجم اسفند ماه ۱۳۴۵ در روستای چمه از توابع شهرستان صاحب فرزندی آسمانی بنام نعمت الله شدند. که سرانجام به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم اسفند ماه ۱۳۶۲ از جزیره مجنون به مقصد بهشت پر کشید. فرازی از وصیت نامه شهید: اگر صد جان داشتم در راه اهدا می کردم . پدر جان بر روی سنگ قبرم به جای (جوان) بنویسید ( مرگ بر آمریکا) خواهران نیز خود را حفظ کنید و را به عنوان بزرگترین سلاح بدانند و با آن جلو آمریکا بایستید. بسیج حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان @miraszanjan_ir
 ﷽ شهدای میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان زنجان شهید والامقام هدایت اله زمانی ✨کوچه های آشنا دو فرشته بنام یداله و عادله خانم به مورخ بیست و ششم‌ بهمن ماه ۱۳۲۵ در روستای تقی کندی ماهنشان صاحب فرزندی آسمانی بنام هدایت اله شدند. سرانجام این مبارز ، بصیر و آزاده با داشتن همسر و فرزند به نداي هل من ناصر و در رکاب ولی زمانش به مورخ بيست و یکم ۱۳۵۷ از کوچه پس کوچه های معطر به پیکر شهدا، در حال مبارزه با دژخیمان رژیم منحوس پهلوی، به مقصد بهشت پر کشید. و پیکر مطهرش در مزار پایین زنجان آرام گرفت. خاطره: هر ها می رفت به و به افرادی که کسی را نداشتند سر می زد، وقتی می خواست به بچه ها یاد بدهد می گفت بچه ها برویم بگیریم و بعد به صف می ایستادند، همیشه شکلات یا آدامس داخل بچه ها می گذاشت و بعد از اتمام به بچه ها می داد و می گفت این ها را داده است. راوی: خدیجه تیموری ( ) بسیج حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان @miraszanjan_ir
﷽ ‌ شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان عيسی محمدلو دو فرشته بنام اسمعلی و عزیزه خانم به مورخ دوم فروردین ماه ۱۳۳۴ در روستای قشلاق صاحب فرزندی آسمانی بنام عیسی شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ در بیت‌المقدس و با اصابت مستقیم هواپیمای شکاری بعثی جنایتکار از جاده خرمشهر_اهواز به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت. خاطره: چقدر خوشحال بودم پسر محله دامادم شده بود.مدتی بود مغازه اش را به کنار حضرت باب الحوائج عليه السلام انتقال داده بود. خانم های محله همه از ایشان تعریف میکردند.روزی برای تعمیر سماور خودم رفتم به مغازه اش. دادم.با صدایی که به زحمت شنیده می شد گفت و علیکم السلام سماور را تحویل دادم و رفتم! فردای آن روز برگشتم و تحویل گرفتم، وباز متوجه من نشد! با عصبانیت گفتم منم! تازه مرا شناخته بود! و معذرت خواهی کرد، اول ناراحت شدم ولی بعد ها به و افتخار می کردم، وقتی شنیدم می خواهد برود ، آمدم در مغازه اش گفتم زن جوون، دو بچه و یکی هم تو شکمش کجا؟!؟ با مهربانی گفت؛من بچه ها رو سپردم به و هیچ نگران نباشید! مگر نمی بینید زن ها و بچه های در چه وضعی هستند، دستور داده و من امکان ندارد بمانم حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان @miraszanjan_ir
﷽ ‌ شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان عيسی محمدلو دو فرشته بنام اسمعلی و عزیزه خانم به مورخ دوم فروردین ماه ۱۳۳۴ در روستای قشلاق صاحب فرزندی آسمانی بنام عیسی شدند. سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر ، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ در بیت‌المقدس و با اصابت مستقیم هواپیمای شکاری بعثی جنایتکار از جاده خرمشهر_اهواز به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت. خاطره: چقدر خوشحال بودم پسر محله دامادم شده بود.مدتی بود مغازه اش را به کنار حضرت باب الحوائج عليه السلام انتقال داده بود. خانم های محله همه از ایشان تعریف میکردند.روزی برای تعمیر سماور خودم رفتم به مغازه اش. دادم.با صدایی که به زحمت شنیده می شد گفت و علیکم السلام سماور را تحویل دادم و رفتم! فردای آن روز برگشتم و تحویل گرفتم، وباز متوجه من نشد! با عصبانیت گفتم منم! تازه مرا شناخته بود! و معذرت خواهی کرد، اول ناراحت شدم ولی بعد ها به و افتخار می کردم، وقتی شنیدم می خواهد برود ، آمدم در مغازه اش گفتم زن جوون، دو بچه و یکی هم تو شکمش کجا؟!؟ با مهربانی گفت؛من بچه ها رو سپردم به و هیچ نگران نباشید! مگر نمی بینید زن ها و بچه های در چه وضعی هستند، دستور داده و من امکان ندارد بمانم حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان @miraszanjan_ir
باسلام هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم شهید : جواد نصرالدینی تولد : ۰۶ فروردین ۱۳۴۱ شهادت: ۳۱ تیر ۱۳۶۱ سن موقع شهادت ۲۰ سال بود امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ✍وصیتنامه: ای خدایی که را در مقابل فرعون، و (ص) را در مقابل ابوسفیان و (ع) را در مقابل دشمنانش یاری کردی ما را نیز یاری فرما تا پوزه آمریکا و همة ستمگران را به زمین بمالد و کلید فتح و بدست مبارک آن بزرگ و آن نائب برحق حضرت (عج) باشد . و امّا شما ای و عزیز : مبادا در مرگ من خود را محزون کنید چرا که من این راه را آگاهانه انتخاب کرده ام و افتخاری را بالاتر از این نمی‌دانم که برای رضای و بفرمان عزیز خون ناقابلم را فدای عزیز نمایم و این نهایت آرزوی من است . 📌هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان می‌باشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات ✨ دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله ____________ دبیرخانه شورای امر به معروف و نهی از منکر استان زنجان. پایگاه مقاومت حمزه سیدالشهدا ع اداره کل فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان زنجان.
میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی شهید والامقام محمد باقر حیدری دو فرشته بنام روح‌الله و گلی خانم به مورخ دوم دی ماه ۱۳۴۷ در صاحب فرزندی آسمانی بنام محمدباقر شدند. که در لباس مقدس خاکی همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر و در رکاب ولی زمانش به مورخ مورخ بیست و یکم تیر ماه ۱۳۶۷ از منطقه ابوغریب به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت . وصیتنامه: از تو تقاضا می‌كنم مسئولين دلسوز و حامى اين را از جميع بلايا مصون و مسئولين ضد مردم و را كه با نام دين و مردم ملت را به آستانه فساد و تباهى راهنمايى مى‌كنند و بنده زر و سيم شده‌اند به كيفر اعمالشان برسان، و اما در پايان اين روى صحبتم با و میباشد كه پس از حق زندگى و حيات به گردن من دارند و از آنها به خاطر زحمتهائیكه به آنان داده‌ام حلاليت طلبيده و در اين زمان كه من فراغ البال به و خود می‌روم و از اين رفتن بسى شادمان می‌باشم به شادى و شادمانى من شاد باشید. پایگاه مقاومت حمزه سیدالشهدا ع اداره کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان زنجان والامقام از صنعتگران استان می باشند @miraszanjan_ir
میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی شهید والامقام مجید ذبیحیان دو فرشته بنام رضا و حوریه خانم به مورخ دوم دی ماه ۱۳۴۳ در صاحب فرزندی آسمانی بنام مجید شدند. در لباس مقدس خاکی همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر و در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و هشتم مهر ماه ۱۳۶۱ از روستای خرخره سقز به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین شهدای زنجان آرام گرفت. خاطره: به نقل از یکی از همرزمان می گفت: در هرکسی مشغول کاری بود، مجید نیز از در آمد و رفت بیرون مدت زیادی نبود که بیرون رفته بود دیدم سرو صدا می آیددویدم بیرون تا ببینم چه خبر شده ، دیدم یکی از بچه های جبهه به مجید حرفی زده که باعث ناراحتی مجید شده بود. دیدم آن شخص به مجید گفت: شما حق ندارید ناراحت بشید چون بابت حضورتان در جبهه می گیرید. در همان لحظه مجید طاقت نیاورد و بلند فریاد زد: من نمی گیرم من برای به جبهه نیامده ام فقط و فقط برای به جبهه آمده ام و بخاطر می جنگم اگر هم به من پولی بدهند به خودشان بر می گردانم. بعد از مجید آن شخص به شدت گریه می کرد و می گفت: من شرمنده ام. راوی: رضا ذبیحیان ( ) پایگاه مقاومت حمزه سیدالشهدا ع اداره کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان زنجان والامقام از صنعتگران استان می باشند @miraszanjan_ir
﷽ ‌ شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان شهید والامقام اکبر حاجی خان میرزایی دو فرشته بنام ابراهیم و صغری خانم به مورخ ششم بهمن ماه ۱۳۱۵ در روستای چوره ناب صاحب فرزندی آسمانی بنام اکبر شدند. او با داشتن سه پسر و سه که جانش برایشان در می رفت را با ندای هل من ناصر معامله کرد و سرانجام در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۳ از جزیره مجنون به مقصد بهشت پر کشید. وصیتنامه: من از شما فرزندانم می‌خواهم که با هم باشید و نگذارید خونی که بر زمین ریخته پایمال شود، و دشمن باز به که وطن من و شماست تجاوز نماید بعد از مردن من هیچ وقت گریه به خود راه ندهید که نکرده دشمن از گریه شما خوشحال شود شما کنید تا دشمن در گریه باشد و انتقام را از صدام صدامیان بگیرید این آرزویی است در دل خود پرورش داده اند و همیشه برای باشید و سلامتی آن را از طلب نماید به امید روز . روابط عمومی و پایگاه مقاومت بسیج حمزه سیدالشهدای اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان والامقام پدر بزرگوار همکارمان آقای حسین حاجی خان میرزایی می باشند. @miraszanjan_ir