﷽
شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان
دو فرشته بنام اصغر و کلثوم خانم به مورخ پنجم اسفند ماه ۱۳۴۵ در روستای چمه از توابع شهرستان #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام نعمت الله شدند.
که سرانجام به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم اسفند ماه ۱۳۶۲ از جزیره مجنون به مقصد بهشت پر کشید.
#شهید_نعمت_الله_اسدی
فرازی از وصیت نامه شهید:
اگر صد جان داشتم در راه #خدا اهدا می کردم . پدر جان بر روی سنگ قبرم به جای (جوان) بنویسید ( مرگ بر آمریکا)
خواهران نیز #حجاب خود را حفظ کنید و #حجاب را به عنوان بزرگترین سلاح بدانند و با آن جلو آمریکا بایستید.
بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
#زنجان_میزبان_مهربان
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_زنجان
#صنایع_دستی_زنجان
#بسیج
@miraszanjan_ir
﷽
شهدای میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان زنجان
شهید والامقام هدایت اله زمانی
✨کوچه های آشنا
دو فرشته بنام یداله و عادله خانم به مورخ بیست و ششم بهمن ماه ۱۳۲۵ در روستای تقی کندی ماهنشان #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام هدایت اله شدند.
سرانجام این مبارز #مجاهد، بصیر و آزاده با داشتن همسر و فرزند به نداي هل من ناصر #لبیک و در رکاب ولی زمانش به مورخ بيست و یکم #بهمن_ماه ۱۳۵۷ از کوچه پس کوچه های معطر به پیکر شهدا، در حال مبارزه با دژخیمان رژیم منحوس پهلوی، به مقصد بهشت پر کشید. و پیکر مطهرش در مزار پایین زنجان آرام گرفت.
خاطره:
هر #جمعه ها می رفت به #بیمارستان و به افرادی که کسی را نداشتند سر می زد، وقتی می خواست به بچه ها #نماز یاد بدهد می گفت بچه ها برویم #وضو بگیریم و بعد به صف می ایستادند، همیشه شکلات یا آدامس داخل #سجاده بچه ها می گذاشت و بعد از اتمام #نماز به بچه ها می داد و می گفت این ها را #خدا داده است.
راوی: خدیجه تیموری ( #همسرشهید)
#شهید_هدایت_اله_زمانی
#شهید_انقلاب
بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
#زنجان_میزبان_مهربان
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_زنجان
#صنایع_دستی_زنجان
#بسیج
@miraszanjan_ir
﷽
شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان
#شهیدوالامقام عيسی محمدلو
دو فرشته بنام اسمعلی و عزیزه خانم به مورخ دوم فروردین ماه ۱۳۳۴ در روستای قشلاق #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام عیسی شدند.
سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر #لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ در #عمليات بیتالمقدس و با اصابت مستقیم هواپیمای شکاری بعثی جنایتکار از جاده خرمشهر_اهواز به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت.
خاطره:
چقدر خوشحال بودم #پاک_ترین پسر محله دامادم شده بود.مدتی بود مغازه اش را به کنار #مسجد حضرت باب الحوائج عليه السلام انتقال داده بود. خانم های محله همه از #حیای ایشان تعریف میکردند.روزی برای تعمیر سماور خودم رفتم به مغازه اش. #سلام دادم.با صدایی که به زحمت شنیده می شد گفت و علیکم السلام
سماور را تحویل دادم و رفتم!
فردای آن روز برگشتم و تحویل گرفتم، وباز متوجه من نشد! با عصبانیت گفتم #مش_عیسی منم!
تازه مرا شناخته بود! و معذرت خواهی کرد، اول ناراحت شدم ولی بعد ها به #حیا و #غیرتش افتخار می کردم، وقتی شنیدم می خواهد برود #جبهه، آمدم در مغازه اش گفتم زن جوون، دو بچه و یکی هم تو شکمش کجا؟!؟
با مهربانی گفت؛من بچه ها رو سپردم به #خدا و هیچ نگران نباشید!
مگر نمی بینید زن ها و بچه های #مناطق_جنگی در چه وضعی هستند، #امام_خمینی دستور داده و من امکان ندارد بمانم
#بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_و_صنایع_دستی_زنجان
@miraszanjan_ir
﷽
شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان
#شهیدوالامقام عيسی محمدلو
دو فرشته بنام اسمعلی و عزیزه خانم به مورخ دوم فروردین ماه ۱۳۳۴ در روستای قشلاق #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام عیسی شدند.
سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر #لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ شانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ در #عمليات بیتالمقدس و با اصابت مستقیم هواپیمای شکاری بعثی جنایتکار از جاده خرمشهر_اهواز به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت.
خاطره:
چقدر خوشحال بودم #پاک_ترین پسر محله دامادم شده بود.مدتی بود مغازه اش را به کنار #مسجد حضرت باب الحوائج عليه السلام انتقال داده بود. خانم های محله همه از #حیای ایشان تعریف میکردند.روزی برای تعمیر سماور خودم رفتم به مغازه اش. #سلام دادم.با صدایی که به زحمت شنیده می شد گفت و علیکم السلام
سماور را تحویل دادم و رفتم!
فردای آن روز برگشتم و تحویل گرفتم، وباز متوجه من نشد! با عصبانیت گفتم #مش_عیسی منم!
تازه مرا شناخته بود! و معذرت خواهی کرد، اول ناراحت شدم ولی بعد ها به #حیا و #غیرتش افتخار می کردم، وقتی شنیدم می خواهد برود #جبهه، آمدم در مغازه اش گفتم زن جوون، دو بچه و یکی هم تو شکمش کجا؟!؟
با مهربانی گفت؛من بچه ها رو سپردم به #خدا و هیچ نگران نباشید!
مگر نمی بینید زن ها و بچه های #مناطق_جنگی در چه وضعی هستند، #امام_خمینی دستور داده و من امکان ندارد بمانم
#بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_و_صنایع_دستی_زنجان
@miraszanjan_ir
باسلام
هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم
شهید : جواد نصرالدینی
تولد : ۰۶ فروردین ۱۳۴۱
شهادت: ۳۱ تیر ۱۳۶۱
سن موقع شهادت ۲۰ سال بود
امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
✍وصیتنامه:
ای خدایی که #موسی را در مقابل فرعون، و #پیامبر (ص) را در مقابل ابوسفیان و #علی (ع) را در مقابل دشمنانش یاری کردی #رهبر ما را نیز یاری فرما تا پوزه آمریکا و همة ستمگران را به زمین بمالد و کلید فتح #کربلا و #قدس بدست مبارک آن #امام بزرگ و آن نائب برحق حضرت #مهدی (عج) باشد . و امّا شما ای #پدر و #مادر عزیز : مبادا در مرگ من خود را محزون کنید چرا که من این راه را آگاهانه انتخاب کرده ام و افتخاری را بالاتر از این نمیدانم که برای رضای #خدا و بفرمان #امام عزیز خون ناقابلم را فدای #اسلام عزیز نمایم و این نهایت آرزوی من است .
📌هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان میباشد و این شهید عزیز فاتحه با صلوات
✨ دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
____________
دبیرخانه شورای امر به معروف و نهی از منکر استان زنجان.
پایگاه مقاومت #بسیج حمزه سیدالشهدا ع اداره کل #میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان زنجان.
#شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی #استان_زنجان
شهید والامقام محمد باقر حیدری
دو فرشته بنام روحالله و گلی خانم به مورخ دوم دی ماه ۱۳۴۷ در #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام محمدباقر شدند.
که در لباس مقدس خاکی #ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر #لبیک و در رکاب ولی زمانش به مورخ مورخ بیست و یکم تیر ماه ۱۳۶۷ از منطقه ابوغریب به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت .
وصیتنامه:
#يارب از تو تقاضا میكنم مسئولين دلسوز و حامى اين #ملت را از جميع بلايا مصون و مسئولين ضد مردم و #دين را كه با نام دين و مردم ملت را به آستانه فساد و تباهى راهنمايى مىكنند و بنده زر و سيم شدهاند به كيفر اعمالشان برسان،
و اما در پايان اين #وصيتنامه روى صحبتم با #پدر و #مادرم میباشد كه پس از #خدا حق زندگى و حيات به گردن من دارند و از آنها به خاطر زحمتهائیكه به آنان دادهام حلاليت طلبيده و در اين زمان كه من فراغ البال به #ديداردوست و #خالق خود میروم و از اين رفتن بسى شادمان میباشم به شادى و شادمانى من شاد باشید.
پایگاه مقاومت #بسیج حمزه سیدالشهدا ع اداره کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان زنجان
#شهید والامقام از صنعتگران استان می باشند
#شهید_محمدباقر_حیدری
#شهدای_صنایع_دستی
#چاقوساز #امور_ایثارگران
#بسیج
@miraszanjan_ir
#شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی #استان_زنجان
شهید والامقام مجید ذبیحیان
دو فرشته بنام رضا و حوریه خانم به مورخ دوم دی ماه ۱۳۴۳ در #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام مجید شدند.
در لباس مقدس خاکی #بسیج همیشه در صحنه به ندای هل من ناصر #لبیک و در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و هشتم مهر ماه ۱۳۶۱ از روستای خرخره سقز به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین شهدای زنجان آرام گرفت.
خاطره:
#پدرشهید به نقل از یکی از همرزمان #شهید می گفت: در #جبهه هرکسی مشغول کاری بود، مجید نیز از #سنگر در آمد و رفت بیرون مدت زیادی نبود که بیرون رفته بود دیدم سرو صدا می آیددویدم بیرون تا ببینم چه خبر شده ، دیدم یکی از بچه های جبهه به مجید حرفی زده که باعث ناراحتی مجید شده بود. دیدم آن شخص به مجید گفت: شما حق ندارید ناراحت بشید چون بابت حضورتان در جبهه #پول می گیرید. در همان لحظه مجید طاقت نیاورد و بلند فریاد زد:
من #پول نمی گیرم من برای #پول به جبهه نیامده ام فقط و فقط برای #رضایخدا به جبهه آمده ام و بخاطر #خدا می جنگم اگر هم به من پولی بدهند به خودشان بر می گردانم.
بعد از #شهادت مجید آن شخص به شدت گریه می کرد و می گفت: من شرمنده ام.
راوی: رضا ذبیحیان ( #پدرشهید )
پایگاه مقاومت #بسیج حمزه سیدالشهدا ع اداره کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان زنجان
#شهید والامقام از صنعتگران استان می باشند
#شهید_مجید_ذبیحیان
#شهدای_صنایع_دستی
#مسگر #امور_ایثارگران
#بسیج
@miraszanjan_ir
﷽
شهدای میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان #زنجان
شهید والامقام اکبر حاجی خان میرزایی
دو فرشته بنام ابراهیم و صغری خانم به مورخ ششم بهمن ماه ۱۳۱۵ در روستای چوره ناب #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام اکبر شدند.
او با داشتن سه پسر و سه #دختر که جانش برایشان در می رفت را با ندای هل من ناصر معامله کرد و سرانجام در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۳ از جزیره مجنون به مقصد بهشت پر کشید.
وصیتنامه:
من از شما فرزندانم میخواهم که با هم #متحد باشید و نگذارید خونی که بر زمین ریخته پایمال شود، و دشمن باز به #ایران که وطن من و شماست تجاوز نماید بعد از مردن من هیچ وقت گریه به خود راه ندهید که #خدا نکرده دشمن از گریه شما خوشحال شود شما #شادی کنید تا دشمن در گریه باشد و انتقام #جوانانرشید را از صدام صدامیان بگیرید این آرزویی است #شهیدان در دل خود پرورش داده اند و همیشه #دعاگو برای #امام باشید و سلامتی آن #پیربتشکن را از #خدا طلب نماید به امید روز #پیروزی.
#شهید_اکبر_حاجی_خان_میرزایی
روابط عمومی و پایگاه مقاومت بسیج حمزه سیدالشهدای ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان زنجان
#زنجان_میزبان_مهربان
#میراث_فرهنگی_زنجان
#گردشگری_زنجان
#صنایع_دستی_زنجان
#بسیج #امور_ایثارگران
#شهید والامقام پدر بزرگوار همکارمان آقای حسین حاجی خان میرزایی می باشند.
@miraszanjan_ir