eitaa logo
💞شَھادَٺ+دَهھ هَشٺٰادۍ ها💞
4 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
248 ویدیو
19 فایل
⬇️اینجا پاٺوق جۅۅنا و نۅجۅۅناییھ ڪھ میخۅاݩ بھ #آرامش بࢪسݩ...💕 اونایۍ ڪھ میخۅاݩ بھ #خدا بࢪسݩ💕 باما همࢪاه باشید... مدیر تبادل : @Tahrei
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسمِ نآمَتـ ڪِھ اِعجاز میڪُنَد... بســمِ ••🍃 (عج)❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستم🙋🏻‍♀ ببخشید که من همش مزاحمتون میشما🙍🏻‍♀ حالا یه چیزی میگم میرم💁🏻‍♀ از امروز می‌خواهیم رو در کانال راه اندازی کنیم...😃 یعنی هر روز یک کتاب خوب رو در کانال معرفی میکنیم😉 پس با ما همراه باشید🙃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 کتاب امروز... کتاب  کتاب، دفترچه یکی از شهدای جنگ تحمیلی «سعید مرادی» است که اکبر شاهدی مسؤل یکی از گروه‌های تفحص شهدا در میدان رزم یافته است. شهید مرادی در دفترچه‌اش نشانی نوشته و وصیت کرده دفترچه را به یکی از این سه نشانی بفرستند. حال این دفترچه را علی مؤذنی به صورت کتاب درآورده و در اختیار علاقمندان قرار داده است. این دفترچه خاطرات 6 سال حضور شهید مرادی در جبهه است که به قلم خود او نگاشته شده است. شهید مرادی در ابتدای کتاب، جریان وداع با خانواده‌اش برای حضور در میدان جنگ، سپس آشنایی‌اش با ابراهیم رحمانی، محمد جوادی، عباس شاکری، علی ماکت و رضا شعبانی و پسر پانزده ساله‌ای به نام رسول که همه این‌ها به جز ابراهیم رحمانی شربت شهادت را نوشیده‌اند، اکنون این دفترچه در دست ابراهیم رحمانی است. شهید مرادی در لشکر 17 علی‌بن‌ابی‌طالب‌(ع) بوده است. وی در این کتاب از هم‌رزمانش، دوستی‌هایش، صمیمیت و خلوص رزمندگان، شوخی‌ها و خنده‌هایشان، مناجات‌ها و راز و نیازهای خالصانه در تاریکی‌های شب، خواب دیدن امامان و... می‌گوید. همچنین او از نبرد تن‌به‌تن با دشمن، مشاهده صحنه شهادت رزمندگان و آموزش‌هایشان در آب و خاک نیز گفته است. پیشنهاد میکنم حتما حتما این کتاب رو مطالعه کنید...👌🏻👌🏻👌🏻 💞شَھادَٺ+دَهھ هَشٺٰادۍ ها💞 @Miryounesi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴۵ راوی&محسن& با شرم متوسطی رو ب پدر زینب میگم:حاج آقا اگه اجازه میدید من زینب خانم ببرم جایی چند ساعته برمیگردیم حاج آقا: پسرم زینب الان زن توه رو به زینب ادامه میدن :زینب جان حاضر شو با آقامحسن برو رو به زینب میگم :اگه ایرادی نداره با همین چادر سفید بیاید بریم ☺️ -باشه چشم 😊 سوار ماشین میشیم مقصدم چیذر مزار شهید دهقان هست یاد چهارده ماه پیش میفتم زمانی که جرات کردم و موضوع خواستگاری از زینب به حسین گفتم وسط معقر نظامی برای رسیدن به زینب چهارده ماه صبر کردم تا بهش رسیدم چند وقت پیش تو معراج با مهدی بودیم دوست همکار من و دوست صمیمی حسین خدا بیامرز مهدی: دیشب با خواهر و خانمم رفته بودیم خونه حسین اینا خواهر حسین خواب محمدرضا دیده بود خواهرم میگفت خواهر حسین چندبار خواب محمدرضا دیده امروز صبح به مهدی زنگ زدم -سلام داداش خوبی ؟ مهدی:سلام ممنون تو خوبی ؟ -مهدی جان قرض از مزاحمت زنگ زدم بپرسم خواهرت با خواهر حسین رفتن چیذر مزار محمدرضا ؟ مهدی:نه داداش نشد خواهرم کربلا بود بعدشم که خواهر حسین با درسهاش درگیر بود، قرار بود بیاد بامنو خانمم بریم بازم نشد -اهان ممنون راستی امروز شماهم میاید خونه حسین اینا مهدی:نه داداش مبارکتون باشه من بیام مادر و خواهر حسین اذیت میشن -باشه به خانواده سلام برسون مهدی بی نهایت از لحاظ قد ،قیافه شبیه حسین بود برای همین برای خانواده حسین خیلی عزیز بود بعداز یک ساعت میرسیم چیذر پیاده میشم و در ماشین برای زینب باز میکنم با دیدن تابلوه امامزاده خشکش میزنه دستاش که حالا لرزش آشکارا مشخصه تو دستم میگرم و به سمت مزار شهید دهقان میریم بخاطر چادر سفیدش مطمئنم خیلی ها متوجه شدن تازه عروسه نزدیک مزار محمدرضا خانمی میبنم که مطمئنم حاج خانم دهقانه آروم دست زینب رها میکنم و زیر گوشش میگم :مادر محمدرضا سر مزارشه برای همین دستت رها کردم صورت مهتابیش سرخ میشه به مزار که میرسیم با مادر محمدرضا سلام علیک میکنیم ... نویسنده: بانومینودري @Miryounesi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 شهید امروز... شهید مهدی باکری در ۳۰فروردین ۱۳۳۳ متولد شد و در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ به شهادت رسید نظامی ایرانی بود که از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خلال جنگ ایران و عراق محسوب می‌شد و فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا را برعهده داشت. باکری در عملیات‌ های فتح‌المبین،  بیت‌المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، ۲، ۳ و ۴، همچنین عملیات خیبر حضوری فعال داشت. وی در خلال انجام عملیات بدر در روستای حریبه، بر اثر اصابت گلوله مستقیم نیروهای عراقی به درجه رفیع شهادت رسید. سپس گروهی داوطلب برای بازگرداندن پیکر وی اقدام کردند، که در حال بازگشت، قایق آنها مورد اصابت موشک آر.پی.جی قرار گرفت و پیکر کلیه آنها در اروندرود مفقود گردید. دو برادر دیگر مهدی باکری؛ به نام‌های علی باکری و حمید باکری نیز به‌ترتیب در خلال انقلاب و جنگ ایران و عراق کشته شدند. 💞شَھادَٺ+دَهھ هَشٺٰادۍ ها💞 @Miryounesi
تولد آقامون مباااااااارک🎉🎊 ان‌شاءالله همیشه سالم و سلامت و پایدار باشن😍 برای سلامتیشون صلوات🙃 🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم سلام😍خوبین❓چه خبر ❓ التماس دعای فرج دارم 🙏🏻 بحث سر آزار و اذیتهای پیامبر بود اینکه 👇 هر کسی نمیتوانست دشمنی خود را با خدا اعلام کند به رسول خدا اعلام میکرد و به او حسادت میکرد ♨️ و اگر کسی نمی توانست که حسادت و دشمنی خود را به خدا و به رسول خدا آشکار کند سر ولایت امیرالموُمنین تاب نمی آورد و دشمنی با مولا میکرد ♨️ و این داستان الان هم تمام نشده و وقتی امام در دسترس نیست که حسادتش را نشان دهد به موُمنین دیگر و به ولی فقیه حسادتش را نشان میدهد ♨️