eitaa logo
ستیز | محمدجواد کربلایی
38 دنبال‌کننده
27 عکس
10 ویدیو
2 فایل
محمدجواد کربلایی: @Mj_K66 صفحۀ اینستاگرام: https://www.instagram.com/mohammadjavad.karbalaei/ این کانال را در بله و تلگرام هم می‌توانید با همین شناسه دنبال کنید: @MjK_Setiz
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم *چند خط به‌مناسبت آمدن یک جنس اصل* سال 1389، آقامهدی مُذهبی، دبیرِ وقتِ بخش اقتصادی هفته‌نامۀ «پنجره»، با من تماس گرفت. آقامحمدصادق شهبازی مرا به او معرفی کرده بود. می‌خواست پرونده‌ای منتشر کند به‌مناسبت نهمین سالگرد صدور فرمان هشت‌‌ماده‌ایِ رهبری به سران قوا دربارۀ مبارزه با مفاسد اقتصادی. آن سال‌ها، ماجرای حجت‌الاسلام علیرضا جهانشاهی معروف به «طلبۀ سیرجانی»، داغ شده بود؛ طلبۀ عدالت‌خواهی که در ماجرای مبارزه با زمین‌خواری سیرجان، دو بار به زندان افتاده بود و رهبری دستور آزادیِ او را داده بودند. پیامِ «شَکَرَ الله مَساعیک» که رهبری با واسطه به جهانشاهی ابلاغ کرده بودند، گشایشی بود در مسیر عدالت‌خواهی. مذهبی، گفت‌وگویی با طلبۀ عدالت‌خواه سیرجانی از من خواست. از قبل گفت‌وگوی منتشرنشده‌ای داشتم. آماده کردم و برایش فرستادم. ماجرا ادامه یافت و آقای مذهبی این‌بار پرونده‌ای چهارصفحه‌ای دربارۀ همان طلبۀ سیرجانی خواست. برای چاپ در صفحه‌های ابتدایی که از بهترین جاهای مجله بود. آماده کردم و تحویل دادم. زنگ زد گفت آقای مهدی‌پور گفته بروی ببینی‌اش. آن زمان ایشان سردبیر پنجره بود. رفتم و گفت‌وگو کردیم. نکاتی را مطرح کرد تا اصلاح کنم. همین‌قدر خاطرم مانده که نکاتش حرفه‌ای بود و اتفاقاً کار را بهتر می‌کرد. اصلاح کردم و چاپ شد. بعد از آن، خودم پرونده‌ای درباب عدالت پیشنهاد کردم. پذیرفت. آماده کردم و آن هم منتشر شد. کارهای دیگری هم بود. بعدها در صبح‌نو هم چندباری پیش آمد که یادداشت فرستادم و یکی از آن‌ها هم مرتبط با عدالت بود. این جزئیاتی که نوشتم، تفاوت مهدی‌پور با خیلی‌ها را برایم مشخص کرد. زمان سردبیری‌اش در پنجره، هنوز برخی خط‌مشی‌های سیاسی جدید و تغییرهای مرتبط با آن، روشن نشده بود. همان‌ها هم که بود، کامل برای من که جوان‌تر و بی‌تجربه‌تر از الان بودم، روشن نبود. حالا که به آن ماجراها فکر می‌کنم، هم از باب توجهش به جریان‌ها و افراد و موضوع‌های مختلف تعجب می‌کنم، هم از باب توجه حرفه‌ای و اخلاق‌مدارانه‌اش به تک‌تک نیروهایی که حتی حق‌التحریری و نادیده برای مجله‌اش می‌نوشتند، هم از این باب که حلقۀ بسته‌ای اطرافش نیستند و با آدم‌های مختلف کار می‌کند و البته مهم‌تر برای کارش با آدم‌ها گفت‌وگو می‌کند. گفت‌وگو، مسئلۀ مهمی است. او با آدم‌ها گفت‌وگو می‌کند و حتی لزوماً هرچه چاپ می‌کند، تمام‌وکمال قبول ندارد. اگر مطلبی با اصول کلی‌اش مغایرت نداشته باشد، برایش کفایت می‌کند. آقافرشادِ مهدی‌پور، درس رسانه خوانده. کارش را مثل خیلی‌ها با مدیرمسئولی یا سردبیری شروع نکرده. از کف کار شروع کرده و آرام‌آرام بالا آمده. از سوی دیگر، علایق جدی در علوم انسانی دارد و کار دانشگاهی می‌کند. حُسن او اینجاست که این علایق علمی‌اش در نسبت وثیقی با کار حرفه‌ای او در رسانه قرار گرفته است. اهل نقل‌وانتقال‌های فصلیِ سیاسی نیست. مواضعش، ریشه‌دار است. در مجموع جنسِ اصل است. می‌توان نقدش کرد؛ اما نمی‌توان مواضعش را به‌کلی سیاست‌زده و بی‌ریشه دانست. بزرگتر از این حرف‌هاست که او را به جریان‌ها و افراد میان‌مایۀ سیاسی بچسبانند. دیدگاه‌های سیاسی خودش را دارد و بر مبنای آن دیدگاه‌ها، انتخاب می‌کند و پیش می‌رود؛ بر خلاف بسیاری از جماعت سیاست‌زده که به‌دور از دانش و تفکر و تقوا در عرصه‌های مختلف گوش‌به‌فرمان پدرخوانده‌های سیاسی هستند. برای عرصۀ رسانه و به‌ویژه مطبوعات خوشحالم. به‌جد امیدوارم ایشان این توفیق را داشته باشد که آرزوهای ازدست‌رفته‌ای را محقق کند. ان‌شاءالله آن بالاسری، همه‌جوره هوایش را داشته باشد. @mjk_setiz