بسماللهالرحمنالرحیم
*دعوت مدیران به چالشی جدید*
*چه کسی میخواهد شما را ترور کند؟*
[بخش 1 از 3]
#ستیز
#محمدجواد_کربلایی
#روزنامه_صبح_نو
@mjk_setiz
در نمازجمعۀ اخیر تهران، برای نخستینبار حجتالإسلام حاجعلیاکبری بهعنوان امامجمعۀ موقت، به مصلی رفت. ایشان در جایی از خطبهها، اشاره کرد به برداشتن چند ردیف از نردههایی که مردم را از مسئولان (بخوانید «مدیران») جدا میکند. نردههای باقیمانده را هم لازم دانستند که البته باید اصلاح شود.
*این رشته سر دراز دارد*
این ماجرا از نمازجمعۀ تبریز آغاز شد و حالا به تهران رسیده است. اتفاق خوبی است؛ اما خوشحالی بیحد و بیپایانِ برخی، تعجببرانگیز است. آیا این ماجرا اثری بر عملکرد مدیران خواهد داشت؟ پیش از ادامۀ بحث، این توضیح نیاز است که در اینجا معنای تخصصی و نیز معنای مثبتی از مدیر اراده نکردهام. بههرحال برای پیشبُرد بحث، نیازمند واژهای بودیم و هر انتخاب دیگری نیز بحثبرانگیز است و گریزی از آن نیست. حالا برسیم به پاسخ سؤال: پاسخ، هم منفی است و هم مثبت. منفی است؛ چون اصلاً ظاهر ماجرا ارتباطی به عملکرد مدیران ندارد و با برداشتن این میلهها، تغییری در زندگی مردم ایجاد نخواهد شد. طبعاً از نزدیک دیدنِ مدیران هم اثر خاصی در زندگی مردم ندارد. اما پاسخ مثبت است از این جهت که شیوۀ زیست مدیران در جمهوری اسلامی قرار نبوده جدای از مردم باشد و اصلاً مدیران در جمهوری اسلامی چنین حقی نداشتهاند. میلهها و حفاظها، تنها یکی از نشانههای این جدایی است. این رشته سر دراز دارد.
اندک توجهی به زندگی بسیاری از مدیران، جدایی آنها از مردم را بهخوبی نشان میدهد. مدیران ما در کدام محلهها زندگی میکنند؟ برخی از آنها حتی در مناطق حفاظتشده هستند. بسیاریشان برای خرید شخصی منزلشان نیز با توجیههای گوناگون، کارمندانشان را بهکار میگیرند. فرزندانشان را در مدارس غیرانتفاعی ثبتنام میکنند؛ آنهم مدارسی که برخیشان سودای پرورش مدیران آیندۀ نظام را دارند تا مدیران بعدی نیز از نسل خودشان باشند. ماجرای ژن خوب را که یادتان هست؟ برخی از آنها حتی زحمت رانندگی را هم به خود نمیدهند؛ چه رسد به اینکه بخواهند با مترو و اتوبوس رفتوآمد کنند. باب توجیه هم که همیشه باز است. آنها نباید در خطر باشند، آنها نباید وقتشان را برای کارهای بیاهمیت تلف کنند، آنها نباید دغدغۀ مسائل و مشکلات شخصیشان را داشته باشند و اگر غیر از این باشد، نمیتوانند به مسائل و مشکلات کشور فکر کنند و دیگر توجیههایی که به عقل جن هم نمیرسد.
#نمازجمعه_تهران
#حاج_علی_اکبری
#حفاظت
#چرا_می_خواهند_ترورت_کنند
#ترور
@mjk_setiz
*دعوت مدیران به چالشی جدید*
*چه کسی میخواهد شما را ترور کند؟*
[بخش 2 از 3]
#ستیز
#محمدجواد_کربلایی
#روزنامه_صبح_نو
@mjk_setiz
*مردم تروریستند؟*
حتماً بقیۀ مردم هم اصلاً کار مهمی انجام نمیدهند. در خطر هم اگر باشند، اهمیتی ندارد. مسائل و مشکلات شخصی و خانوادگی دارند؟ خب به مدیران چه مربوط؟ بروند خودشان مشکلشان را حل کنند. توجیهشان هم که روشن است: مدیران اینگونه است که میتوانند به مردم خدمت کنند، سازندگی کنند، اصول نظام را حفظ کنند، اصلاحات سیاسی کنند و الخ. نتیجهاش هم که پربار است و تحسینبرانگیز. هر روز هم یکی از میوههای این درخت آنقدر پروار میشود که از فرط سنگینی از درخت جدا شده و روی سر مردم میافتد. یک روز نمایندۀ سراوان، یک روز رئیس سازمان خصوصیسازی، روز دیگر فلان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و دخترش، دیروز هپکو، امروز ماشینسازی تبریز، فردا نیشکر هفتتپه، پسفردا جای دیگر و... چقدر بشماریم از این افتخارات؟ مگر تمام میشود؟ نردهها را برمیداریم که چه بشود؟ که این جماعت بیایند نمازجمعه؟ خب اگر در همان حفاظ باقیمانده که بهقول حاجآقا نیاز هم هست، جایی برایشان باشد، شاید بیایند. اگرنه، چرا بیایند؟ آیا این عدالت است که برخی از مدیران بتوانند در محل حفاظتشده بنشینند و بقیه نه؟ این چه انتظاری است از این جماعت؟ ماجرا از جای دیگر میلنگد. اصلاً مگر مدیران در خطرند؟ چه کسی و چرا باید آنها را ترور کند؟ دشمنان خارجی؟ چرا؟ مگر از مدیران نالایقی که جای مسئولان نشستهاند، نیروی بهتری هم برای دشمن هست؟ پس خطر از سوی چه کسی؟ مردم؟ مدیران از مردم میترسند؟ میترسند که مردم حقشان را مطالبه کنند؟ تعارف را کنار بگذاریم. نکند مردم را تروریست میدانند؟
*زیست خطرناک*
از ابتدای انقلاب تا زمان آغاز به کار دولت سازندگی، عمدۀ آقایان، مدیر نبودند؛ بلکه مسئول بودند. مسئول از اساس نیازی به چنین حفاظتهایی حس نمیکرد. چرا؟ چون خطری تهدیدش نمیکرد؟ خیر، اتفاقاً خطری که امروز برخی میخواهند بهدروغ آن را واقعی جلوه دهند، آن زمان واقعاً بود و بیش از هر زمانی هم بود. در همان دوره بود که بهشتیها و رجاییها و باهنرها و بسیاری از شایستهترین مسئولان را از دست دادیم. چرا؟ چون آنها مدیر نبودند، مسئول بودند.
مدیران، کارمندانی هستند با رتبههای اداری بالا که هشت صبح سر کار میآیند و چهار بعدازظهر هم کارشان تمام میشود. حالا اینکه در ساعت کاری چه میکنند، اهمیت چندانی ندارد. مهم این است که حضورشان ثبت شود. راههای گریزی برای دیر آمدن یا حتی نیامدن هم هست که یا بلدند یا کشف میکنند. گاهی البته اضافهتر هم میمانند که خب اضافهحقوقشان را میگیرند و البته آن هم تا حدی است که به کارهای شخصی و خانوادگیشان ضربه نخورد. اشتباه نکنید، منظورم از کار شخصی، خرید خانه و امثالهم نیست. آن که بهعهدۀ نیروهای زیردست است. اما بارِ سنگینِ مسئولیت تفریح و جشن و شادی و سفر خارج و بورس فرزندان و مانند آن، طبعاً بهعهدۀ خودشان است. ماه به ماه هم حقوق و مزایا و کارانه و حق مأموریت و چه و چه را میگیرند و تمام. مسئول اما اینگونه نیست. مسئول، خودش را بدهکار انقلاب و مردم میداند. کارش صبح و شب ندارد، تعطیل و غیرتعطیل ندارد. حقوقی اگر میگیرد، آنقدری است که روزگارش مثل مردم عادی بگذرد، نه آنقدر که زندگی لاکچریِ چندین نسل پس از خودش را هم تأمین کند.
#نمازجمعه_تهران
#حاج_علی_اکبری
#حفاظت
#چرا_می_خواهند_ترورت_کنند
#ترور
@mjk_setiz
*دعوت مدیران به چالشی جدید*
*چه کسی میخواهد شما را ترور کند؟*
[بخش 3 از 3]
#ستیز
#محمدجواد_کربلایی
#روزنامه_صبح_نو
@mjk_setiz
*عزت شاهی: خرجی نداشتم که پولی بگیرم*
برای نمونه، توجه کنید به زندگی جناب عزت مطهری (معروف به عزت شاهی)، از برجستهترین مبارزان انقلاب. ایشان پس از انقلاب در کمیتۀ انقلاب اسلامی مشغول به کار میشود و مسئولیتی بهعهده میگیرد. در کتاب «خاطرات عزت شاهی» میخوانیم که جناب عزت مطهری از ابتدای انقلاب تا زمان ازدواجش، هیچ پولی از کمیته نمیگیرد. او میگوید من شبها در کمیته میماندم، غذایم را همانجا میخوردم و رفتوآمدم هم بیشتر با پای پیاده بود و بنابراین خرجی نداشتم که بخواهم پولی بگیرم. پس از ازدواجش هم بهاندازۀ یک کارمند معمولی و چهبسا کمتر دستمزد میگیرد. چنین چیزی در میان مدیران، شبیه طنز است. غیر از این است؟
*کبریتهای بیخطر*
حالا بهموازات افزایش مدیران و کمیاب شدن مسئولان و بهموازات حرفهای شدنِ یگانهای حفاظت مدیران، دیگر مثل قبل خبری از تهدید و ترور نیست. این، نه بهدلیل تبحّر ما در حفاظت، بلکه بهدلیل بیخطر شدن جماعتی است که مدیران جامعه هستند و جای مسئولان سابق نشستهاند. در گذشته اگر خطری بود، بهدلیل زیست مسئولان بود. زیست آنها اقتضاء میکرد که با مردم باشند، مثل آنها و چهبسا سختتر از آنها زندگی کنند تا مشکلاتشان را بفهمند و برایشان کاری کنند. آنها خود را بدهکار میدانستند و این، همان چیزی است که دشمنان و منافقان از آن احساس خطر میکردند و رو به ترور میآوردند.
شکی نیست که تعداد معدودی از مسئولان یا دانشمندان نیازمند حفاظت و مراقبتهای ویژهاند. اما وقتی این حفاظتها خارج از قاعده برای همه اجرا میشود و مهمتر آنکه از یک امر ضروری در راستای خدمت به مردم، تبدیل به یک مؤلفۀ هویتساز و تمایزساز میشود، از کارکرد خود خارج شده و به ضدّ خود تبدیل میشود. در چنین روندی، هم ممکن است بسیاری از مسئولان، تغییر کنند و تبدیل به مدیر شوند و هم فضا برای ورود افراد تشنۀ قدرت و مدیریت به مراکز حساس کشور باز میشود؛ کما اینکه اینهردو بهوفور اتفاق افتاده است. بااینوصف، ما از چه چیز باید خوشحال باشیم؟ بابت برداشته شدن حفاظها، آنهم نه همۀ حفاظها؟ حداقلیترین نشانهها و حتی وظیفههای مسئولان تراز جمهوری اسلامی سالها با انکار و استنکاف دریغ شده بود. حالا با برگشتن بخشی از خیلِ این نشانهها، تغییر خاصی در روند زندگی مردم ایجاد نمیشود. اگر این روند ادامه یافته و نشانهها یکییکی بازگشتند و عمل به وظایف آنچنان که باید آغاز شد، آنگاه میتوان امیدوار شد به جایگزینی مسئولان بهجای مدیران. البته که همین حد را هم به فال نیک میگیریم و امیدواریم دیگر نشانهها هرچه سریعتر خود را نشان بدهند، إنشاءالله.
و اما درباره امامجمعۀ جدید. حذف این نردهها اگر آغاز فرآیندی جدید باشد، بسیار مبارک است. اگر مراحل پس از این حذف، پیگیری جدیتر و عملیاتیتر اهداف انقلاب اسلامی و مطالبات مردم باشد، این حذف نشانهای بسیار مبارک خواهد بود. این حذف، شاید برای مدیرانِ حفاظتشونده چندان تفاوتی نکند و بلکه اسباب دردسرشان شود؛ اما حتماً برای مسئولان باعث خیر است.
*مدیران را به چالشی جدید دعوت کنیم*
از این حرفها بگذریم و برسیم به حرف آخر. مدتی پیش، چالشِ «فرزندت کجاست؟» برای مدیران مطرح شد و اتفاقاً مدیران بسیاری هم در آن مشارکت کردند و با پاسخهای حیرتانگیزشان، طنزهای تلخی را رقم زدند. حالا بیایید آقایانِ مدیر را به چالشی جدید دعوت کنیم و از آنها بخواهیم به این سؤال پاسخ بدهند: چه کسی میخواهد شما را ترور کند؟ و چرا؟ درواقع ما میخواهیم بدانیم که اصلاً از نظر آنها، خطری تهدیدشان میکند یا نه؟ و اگر چنین خطری هست، از چه کسی یا از سوی کجاست؟ و این تهدید به چه دلیلی است؟ آقایان چه کردهاند که چنین تهدیدی را سبب شده؟
***
منتشرشده در روزنامه «صبحنو»، چهارشنبه 19 دی 1397، شماره 631، صفحه 7.
#نمازجمعه_تهران
#حاج_علی_اکبری
#حفاظت
#چرا_می_خواهند_ترورت_کنند
#ترور
@mjk_setiz