هدایت شده از آموزش پژوهش و نگارش علمی
4_288757256969782536.pdf
515.5K
هدایت شده از آموزش پژوهش و نگارش علمی
سی اشکال رائج در تدوین طرح تحقیق
#دورهـمجازی
#طرحـتحقیق
👆
👆👆
الگوهای دیگر بند با توجه به موقعیت جمله موضوع در بند - بسط توصیف و پیامدگویی - بسط پیچیده (روش مقابله و مقایسه)
اخرین مطلب تکلیف ایستگاهی دوم روش تحقیق ۲ سطح دو دوره اموزش غیر حضوری است
[این متن قسمتی از کتاب جناب دکتر سلطانی است در کتاب اصول و روش نگارش دانشگاهی]
#ارزیابی
#طرح_تحقیق (قسمت اول)
#تکلیف_ایستگاهی
با سلام.
ضرورت به خوبی تنظیم نشده است.
در سوالات فرعی مبحث احکام مطرح نشده است.
موفق باشید.
#ارزیابی
#طرح_تحقیق (قسمت اول)
#تکلیف_ایستگاهی
با سلام.
تشکر
بیان مسئله بهتر می تواند تنظیم شود.
سوالات فرعی تجدید نظر شود.
ضرورت به خوبی تدوین نشده است.
موفق باشید
#فرهنگـپژوهش
ما شناسنامه داریم!
ایت الله جوادی آملی
دیدار با حوزویان استان مازندران؛ قم، 6 دیماه 1386
http://farsi.khamenei.ir/special?id=3950
همهی ما موظّفیم عالمانه و محقّقانه درس بخوانیم، به مقداری که میتوانیم. هیچ نباید نگران باشیم که چرا استعداد من این قدر است، استعداد من بالا نیست، به ما این مقدار دادند. إنَّ الغِنی وَ الفَقرَ بَعْدَ العَرضِ عَلَی اللهِ. هر کسی هر اندازه استعداد دارد، به همان اندازه مسئول است، ولی ما نباید بگوئیم از ما برنمیآید. شاید از ما برآمد. آن روزی که امینالإسلام طبرسی طلبه بود، فکر نمیکردند او مجمعالبیان بنویسد، یا صاحب مناقب، مناقب شهرآشوب بنویسد، یا مرحوم ملاصالح ساروی، شرح اصول کافی بنویسد. قدم به قدم این مناطق، زرخیز است. مهمترین کتاب را اینها نوشتند؛ همینها که طلبه بودند.
ما شناسنامه داریم. بچههای شیرخوارگاه و پرورشگاه و آنهایی که در بهزیستی زندگی میکنند، غالباً به جایی نمیرسند؛ چون نمیدانند پدران و مادرانشان کیست. اینها شناسنامه ندارند. اما بچههایی که شناسنامه و تبار دارند، غالباً به جایی میرسند. میگویند اجداد ما فلان بودند، ما چرا این راه را طی نکنیم؟ راز این که بچههای شیرخوارگاه غالباً به جائی نمیرسند، این است که احساس نمیکنند بتوانند به جایی برسند، اما ما شناسنامه داریم. این رجال علمی شناسنامهی ماست. الآن وقتی اَلمنار و امثال او از تفسیر طبری نام میبرند، میگویند طبری امامُ المفسّرین است. از ما مردان جهانی برخاستهاند، مردان خاورمیانهای و محلّی هم برخاستهاند. نمیتوانیم بگوئیم آیه محکمه یا فریضه قائمه یا سنّه عادله مال ما نیست. مادامی که باسواد نشویم، حوزه تحوّل پیدا نمیکند. سواد هم این نیست.
یک وقتی هم در نجف، هم در تهران یک کوچه به نام کوچهی صد تومانی بود، الآن هم هست. رازش این بود که یک تاجری در آن کوچه زندگی میکرد که سرمایهاش صد تومان بود. آن روز صد تومان بیشترین و مهمترین ثروت بود. روزی اگر کسی واقعاً میتوانست کفایه و مکاسب را خوب تدریس کند، جزو فضلای نامی بود، امّا الآن رائج و دارک است. این مقدار سواد، سواد نیست. این ارتباط دنیا به هم، پیدایش شبههها، القای اشکالات روزافزون کمرشکن و نفسگیر، این یک سواد خیلی عمیق میخواهد. اگر کسی واقعاً مسلّط شد که خوب رسائل و مکاسب تدریس کند، تازه اوّل درس خواندن اوست.
من وقتی وارد قم شدم و به درس مرحوم علامهی طباطبائی رفتم، چون بخش وسیع درسها را در تهران دیده بودم، پیشاپیش مطالعه میکردم و میدیدم که این درس خیلی برای من نافع نیست؛ اما وقتی وارد جلسات خصوصی علامه شدم، نفسگیر شد. در اصفهان وقتی زیر آن گنبد بزرگ مسجد امام یک صدا دادی، هفتبار جواب میشنوی. آدم وقتی از علامه یک سئوال و اشکال میکرد، میدید از هفت طرف جواب میدهد. آنجا تازه فهمیدم اوّل درس خواندن من است.
اگر کسی یک استعداد راقی در خودش حس میکند، نباید بگوید همین مقدار بس است. این تازه طلیعهی فضل است. چرا ما به اندازهی امینُالإسلام و بالاتر از او نشویم؟ این را که تقسیم نکردهاند. در امور دنیا و مادی گفتند بَس است، امّا در امور معنوی گفتند بگو زِدنی زِدنی زِدنی. این رَبِّ زِدنِی عِلماً مال همه است؛ کوثر است، مزیدش ضرر ندارد؛ تکاثر نیست که به ما بگویند قانع باش. در مسائل علمی تا میتوانیم باید بخواهیم و بگوئیم و برویم و بنویسیم و ارائه کنیم؛ راه هست. اگر کسی در خودش استعداد میبیند، خودش را هدر ندهد. این کار جایش در حوزه است. بدانیم مسئولیت خیلی مهم است و بدانیم جهان منتظر است. وقتی یک کتاب عمیق علمی در قم نوشته می شود، قبل از این که ایرانیها بفهمند، به شرق یا غرب میرود. میگوئید نه؟ تجربه کنید. آنها که ترقّی کردهاند، بیجا ترقّی نکردند. بالأخره سرزمین، سرزمین ارسطو و افلاطون است. آنها به دنبال علمند، تشنهی علمند. همین که یک مطلب علمی یک جایی منتشر شود، آنها به سراغش میآیند.
ما موظّفیم آیه محکمه، فریضه عادله و سنّه قائمه را ارائه کنیم. یعنی جهانبینی و حکمت و کلام و علوم اعتقادی یک بخش، اخلاق و مانند آن بخش دیگر، فقه و اصول هم بخش دیگر. با سوادی سطح بالا تا دیگر ما را جهان سوّم و چهارم نبینند. اگر از نظر تکنولوژی و صنایع و امثال ذلک جهان سوّم هستیم، در قرآن و عترت جهان اوّلیم. ما را در معارف و علوم باید جهان اوّل بدانند. آنها که چیزی ندارند. بسیاری از آنها واقعاً خوابند. اَلنّاسُ نِیامٌ إذا ماتُوا اِنْتَبَهُوا. ما نباید بگوئیم همان طوری که در ساخت و ساز و اتومبیلسازی و غیره جهان سوّم هستیم، در معارف و در الهیات هم جهان سوّم باشیم. باید در الهیات جهان اوّل باشیم.
https://telegram.me/mmf55/813