"سخنان دکتر شفیعی کدکنی دربارهی هوشنگ ابتهاج"
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
سخنرانی محمدرضا شفیعی کدکنی در شب سالگرد سایه به همت مجلهٔ بخارا
رشت، باغ محتشم
سلام به همهٔ حاضران محترم، خانمها و آقایان. کسانی که اغلبشان از راههای دور به عشق فرهنگ ملی ما و به احترام یکی از نمایندگان برجستهٔ این فرهنگ اینجا حاضر شدند. سایه نیاز به معرفی امثال من ندارد. او یکی از نمایندگان برجستهٔ شعر فارسی در طول قرون و اعصار بوده و اگر حمل بر اغراق نکنیم، بعد از حافظ، غزلسرایی به اعتبار و اهمیت او بهزحمت میتوان در تاریخ شعر فارسی پیدا کرد و اگر هم پیدا شود از منظر اختلافِ سلیقههاست. اما همهٔ سلیقههای پخته و ورزیده، اعتقاد دارند که غزل سایه در این ششصد هفتصد سال، جایگاه بسیار ممتازی در فرهنگ ملی ما و در زبان فارسی داشته است و دارد و خواهد داشت.
باغ محتشم رشت، ۱۴ مرداد ۱۴۰۲
#نقد_ادبی
#شفیعی_کدکنی
#ابتهاج
@mmparvizan
"حاشیهای بر سخنان استاد شفیعی کدکنی"
۱_ هوشنگ ابتهاج بیشک یکی از بزرگترین غزلسرایان سنتگرای معاصر است که غزلهایی شاخص و تاثیرگذار سروده و از مقبولترین غزلسرایان معاصر بهویژه در میان مخاطبان میانهی اجتماع است؛ هرچند میانهی نوگرایانِ غزل حسین منزوی و بهبهانی مقبولیت بیشتری (بهویژه در خواص) یافتهاند.
۲_ استفاده از عبارتهای "اختلاف سلیقه و بهزحمت" در سخنان استاد گرانقدر دکتر شفیعی، یکی از جنبههای مثبت این سخنان در مقایسه با برخی اجتهادهای گذشته است. منتقدان و ادبشناسان آشنا با آثار گرانقدر دکتر شفیعی مطلعند که استفاده از صفت "ترین" در بسیاری از تحقیقات و تصحیحات ایشان بازنمود دارد. این نوع قضاوتهای ایشان را دربارهی شاعرانی چون: بهار و اخوان و میرزا حبیب خراسانی و عارف و بسیاری دیگر نیز میتوان دید که گاه سبب انتقاد برخی محققان شده است.
۳_ تعداد غزلهای سایه در مقایسه با بسیاری از گذشتگان و معاصران، چندان زیاد نیست. او شاعری عمدتا گزیدهگو (در غزل) است که موفقترین غزلهایش را با نگاه نیمهبازگشتی و متاثر از حافظ و مولوی و سعدی سروده؛ هرچند در فردیت شاعرانه و برخی جلوههای عاشقانه و زبانی، نوآوریهایی به غزلهای خود افزوده است. در حوزهی غزل با رویکردهای اجتماعی جز در معدودی از سرودهها، چندان تشخصی در غزل او نمیتوان یافت.
۴_ در فاصلهی حافظ تا روزگار ما با وجود انحطاط نسبی جایگاه غزل، غزلسرایان بزرگی ظهور کردهاند. از سعدیگرایانی چون: جامی گرفته تا بابافغانی و وحشی از سدهی دهم و کلیم و صائب و طالب و بیدل دهلوی و واقف لاهوری و حزین از مضمونگرایان و هاتف اصفهانی و فروغی از بازگشتیها و شاعران روزگار ما از قبیل شهریار و سیمین بهبهانی و حسین منزوی.
حتی اگر جنبههای اختلاف سلیقه را نیز در نظر بگیریم، ترجیح سایه بر صائب و بیدل و برخی دیگر از معاصران، چندان مستند به مباحث تاریخ ادبیات بهنظر نمیرسد و قضاوت دربارهی آن، وابسته به زمان و تحولات قرون بعد ادب فارسی خواهد بود.
۵_ منتقدان و مخاطبان گذشتهی فارسی، در زمان حیات شاعران و متناسب با سلیقهی ادبی روزگار و همچنین تفاوت اقلیم و فرهنگ، نظراتی گاه شاذ دربارهی شاعران مطرح کردهاند.
از بابافغانی که به حافظ کوچک شهرت داشته تا صائب که تعدد نسخ دیوانش در ایران و ترکیه و شبه قاره، بیانگر شهرت عالمگیرش در سدهی یازدهم بوده است. بیدل و ترجیح آن بر حافظ در بسیاری از کشورهای همسایه، شاهدی دیگر بر این تفاوت نگاه است.
هرچند نمیتوان نظر گرانسنگ استاد شفیعی را با منتقدان عصر قاجار مقایسه کرد که منظومهی فتحعلیخان صبا را بر شاهنامه ترجیح دادهاند یا آذر که از دهها هزار بیت صائب ده بیت را مناسب دیده؛ این اغراق در اجتهاد را میتوان ویژگیای مرسوم در نقد ادبی دانست.
۶_ در قضاوتهای استادنا، گاه شاعری چون: میرزا حبیب خراسانی چنان برکشیده میشود که در جایگاه تجربهگر بزرگترین اشعار عرفانی پس از حافظ قرار میگیرد و گاه شاعری چون یغما با همهی تاثیرگذاریاش بر ادبیات مشروطه به کاریکاتورگونهای از سعدی تقلیل مییابد. (بنگرید به ادوار شعر فارسی)
۷_ در مجموع، قضاوت دربارهی جایگاه سایه در غزل فارسی این چندسده را باید به تاریخ و گذران قرون سپرد؛ امید که نامش چون زمان ما در دیگر ادوار نیز درخشان بماند که این آرزوی هر دوستدار زبان و فرهنگ و ادب فارسی است. چنین باد.
#غزل
#ابتهاج
#نقد
@mmparvizan