میگن اون دنیا اونایی از پل صراط میگذرن
که تو این دنیا از خیلی چیزا گذشتن:)!
ـ حاج حسین یکتا ـ
مُـؤَثِـر
من گدای در این خانهام از خانه بیرونم مکن .
آقا ! رو سیاهم اما دوستت دارم ، از خانه بیرونم مکن .
مال این حرفها نیستم اما نوکر این درگهم . .
یا حضرت ارباب ! از نوکری بی نصیبم مکن .
من جان میدهم از برای نوکری در درگهات
آقای من !
نوکر بی سر و پا را از خانه بیرونش مکن .
بازهم بر در خانهات میکوبم تا به نوکری بپذیری این حقیر را . . میشود ارباب ؟!
ولی خب اینبار فرق دارد آقا . .
اصلا این ایام حسابش از همهی سال جداست . .
اینبار برای مادرت مجلس داریم ، اینبار در این خانه مجلس عزای مادرت برپاست . .
اذن نوکری میدهی ارباب ؟!
اجازه داریم گرد بگیریم از در و دیوار این خانه ؟!
میدانی که گرد نشسته بر ایوان این خانه را سرمهی چشم میکنیم و چشم میگذاریم زیر قدوم میهمانان این مجلس:)
آخر دعوت شدهاند . . از آن دعوت های ویژه:)
شنیدهام هرکسی را به مجلس عزای مادرتان راه نمیدهید . .
پس میهمانان این شبها باید خیلی خاص باشند که اذن ورود از خودتان دارند:)
ما را به نوکریِ میهمانان روضهی مادر میپذیری ؟!
نوکریِ گریه کنان مادرت را نصیبمان میکنی ؟!
به مادر قسم کم نمیگذاریم در نوکری . .
ببین ! ذرهای غبار بر مزاری نمانده . .
در و دیوار برق میزنند . .
گرد از تمام تکیهگاه ها گرفته ایم . .
استکانها را دانه به دانه با مهر مادرت شسته و برای لب عطشان تو اشک ریختهایم . .
چای را هم . . !
ارباب چای را دم کنیم ؟!
دارند از راه میرسند . . چای روضه دم کنیم برایشان ؟!
باز هم چای دم نکرده بر سر سینی گرداندن دعوایمان شده . .
آقا جان . . اذن میدهی سینی چای روضهی مادر را اینبار من بین میهمانانتان بگردانم ؟!
گرد گرفتیم و غبار شستیم از وجب به وجب این خانه . .
چای دم کردیم و بر سرش سلام بر تو و خاندانت دادیم که مبادا از نام تو متبرک نشود . .
حال نشستهایم به انتظار . .
به انتظار میهمانان . .
به انتظار روضهخوان ها . .
به انتظار میاندار ها و سینه زن ها . .
انتظار میکشیم تا شبی دیگر پای روضهی بی مادر شدنت اشک بریزیم و بر سر بکوبیم . .
یا ابیعبدالله . .
" ما نوکریِ گریه کنان مادرت را میپرسیتیم
که عین پادشاهیست در دنیا و عقبی:) "
#مـأوا_نوشت
مُـؤَثِـر
آقای امام رضا . .
میبینی حال و هوای دلمو ؟!
صدای غر زدناشو میشنوی ؟!
گرد گرفته هوای دلم
کدر شده احوالش
داره بهونه میگیره
بهونهی زیارت
بهونهی حرم
بهونهی آب سقا خونه
بهونهی خلوت گوشهی صحن قدس
بهونهی نماز زیارت
بهونهی اون زیارت نامه آبیها
بهونهی عطر حرم
بهونهی چاییهای چایخونه
بهونهی . .
بهونهی شما . .
آقای ضامن آهو !
دلم بهونهی شما رو میگیره . .
دلم تنگ شماست💔🥲
گرفته و درمونش زیارت حرم شماست .
تنگه و درمونش پنجره فولاد شماست .
سوخته و درمونش سردی کاشیای حرم شماست:)
آقای رئوف . .
اذن زیارت میدین ؟!
میشه بیام و یه دستمال نمدار بکشی رو گرد و غبار دلم ؟!
میشه بیام و مرهم بذاری رو قلب شکستم ؟!
میشه بیام و هوادار دل تنگم بشی ؟!
من نمیدونم باید به کی و کجا بگم که دلم تنگ حرمته:)!
فقط میتونم به خودت بگم که من حرم لازمم آقا . .
من زیارت لازمم . .
من مریضم . .
دکترم گفت : دلش را ببرید گره بر پنجره فولاد خراسان بزنید:)
ـ اندر احوالاتِ دلتنگی برای امام رضا جانم:)💛 ـ
#مـأوا_نوشت
گر به زهرا برسد نامهی ما نیست غمی . .
هر کسی بچهی بد را زده مـادر نزده:)!💔