eitaa logo
مُـؤَثِـر
1.8هزار دنبال‌کننده
861 عکس
398 ویدیو
3 فایل
" بِسمِ ربِ المَهدی .. ـ‌ شیعه به دنیا آمده‌ایم که #مُـؤَثِـر در تحقق ظهور مولا باشیم :)✨️ خطِ مُؤَثِـر بفرمایین ؛ https://abzarek.ir/service-p/msg/2223294 نذرِ قدومِ سَبزِش :)💚
مشاهده در ایتا
دانلود
حی علی العزا فی ماتم الزهرا ، انسیة الحورا . . با اجازه از محضر پیامبر اکرم محمد مصطفی"ص" لباس عزای دخت نبی رو تن میکنیم . با اجازه‌ی حیدر کرار . . سیاه میپوشیم از برای عزای خانومِ این خونه:) با اذن سیداشهدا . . پا میذاریم تو مجلس عزای مادر این خانواده . اذن میگیریم از کریم اهل بیت . . که بشینیم پای روضه‌ی زهرا که نه ! بشینیم پای روضه‌ی کمر خم شده‌ی علی:)💔 عاجزانه و با قلب شکسته و روی سیاه تمنا میکنیم . . تا ما رو هم مَحرَم بدونن و اِذن حضور تو مجلس عزای خانوم رو بهمون بدن . آخه میدونین . . ! میگن تو مُحَرَم همه میرن روضه ، ولی تو فقط اونایی دعوت میشن که آقا صاحب الزمان"عج" مَحرَم میدوننشون:).. آقای صاحب الزمان . . میشه ما رو هم دعوت کنین ! بابا علی . . میشه رامون بدی تو مجلس عزای خانومِ خونت:)! آقای امام حسین . . میشه لایق بدونی تا بیایم و بسوزیم پای روضه‌ی پهلو شکسته ! امام حسن جانم . . اِذن حضور تو مجلس عزای حضرت مادر رو میدین به ما ! ما لازمیم . . ما روضه لازمیم . . ما پامون نرسه به مجلس عزای مادرمون میمیریم:) ما پای روضه‌ی در و میخ به نفس نفس نیوفتیم بی نفس میشیم . .🙃 ما واسه مظلومیت مادرمون سینه نزنیم قلبمون دووم نمیاره . .💔 " دست ما را به مجلس عزای مادر سادات برسانید فقط:) "
وقتی میون روضه‌ی میخ و در ، روضه خون گریز میزنه به قتلگاه . . وقتی بین روضه‌ی پهلو شکسته از صورت سیلی خورده‌ی رقیه خاتون میگه . . وقتی میون روضه‌ی چادر سوخته از معجر سوخته و موی کشیده شده میگه . . وقتی همراه روضه‌ی مادر روضه‌ی خانوم‌ سه ساله میخونه . . وقتی از گریه‌های بی‌صدای حسن و حسین میرسه به بی‌قراری‌های رقیه خاتون . . وقتی بعد خوندن از ماجرای کوچه و در از غارت ظهر عاشورا میگه . . وقتی بعد از بازوی شکسته میرسه به بازوی بریده . . وقتی از غیرت بابا علی میرسه به غیرت عمو عباس و نگرانیش واسه اهل حرم . . چطور میشه از این روضه سالم بیرون اومد:)! چطور میشه به نفس نفس نیوفتی پای این روضه:)! چطور میشه داد نزنی پای این روضه:)! بابا .. ایها‌الناس .. روضه روضه‌ی مادر این خانوادست . . روضه‌ی خانوم خونه‌ی علیه . . روضه‌ی تنهایی و غربت علیه . . روضه‌ی سلام بی جواب مونده‌ی علیه . . روضه‌ی زمین افتادن مادر پیش چشم پسرِ . . روضه‌ی یتیمی حسن و حسین و زینبِ . . روضه‌ی بچه‌ایِ که گهواره رو ندیده شهید شد . . روضه‌ی کمر خم شده‌ی بابا علیه . . خودمونی بگم . . ! بین خودمون بچه شیعه ها بگم . . ! روضه روضه‌ی ناموسه .. ناموسِ علی .. ناموس غیرت‌الله . . حالا فکر کنین . . ! این بین روضه خون . . روضه‌ی دست‌های قلم شده و فرق شکافته شده با عمود رو هم بخونه . . روضه‌ی اسیری زینب و نبود علمدارم بخونه . . از یتیمی رقیه‌ام بگه . . از گیس و معجر سوخته‌ی خانوم سه ساله هم بگه . . از روی نیلی و بازوی سوخته‌ام بگه . . وای از اونجایی که روضه‌ی بازوی شکسته رو وصل کنه به بازوی بریده . .😭💔 وای مادر . . چطور میشه بشنوی این روضه رو و هنوز نفست به خس خس نیوفتاده باشه:)! شما رو بخدا بعد روضه ما رو واسه گریه ها و بی‌قراری های بین روضه ملامت نکنین:) شما رو بخدا داد زدنامونو به رومون نیارین . . آخه ما عزادار مادرمونیم . . مادر جوونمون . . مادر پا به ماهمون . . ما یتیم شدیم . . شما رو بخدا این ایام کاریمون نداشته باشین ، بذارین پای روضه‌ی بی مادر شدنمون جون بدیم . . " نحن مجنون الزهرا " ـ اندر احوالاتِ فاطمیه‌ی اول ـ
مُـؤَثِـر
من گدای در این خانه‌ام از خانه بیرونم مکن . آقا ! رو سیاهم اما دوستت دارم ، از خانه بیرونم مکن . مال این حرف‌ها نیستم اما نوکر این درگهم . . یا حضرت ارباب ! از نوکری بی نصیبم مکن . من جان میدهم از برای نوکری در درگه‌ات آقای من ! نوکر بی سر و پا را از خانه بیرونش مکن . بازهم بر در خانه‌‌ات میکوبم تا به نوکری بپذیری این حقیر را . . میشود ارباب ؟! ولی خب اینبار فرق دارد آقا . . اصلا این ایام حسابش از همه‌ی سال جداست . . اینبار برای مادرت مجلس داریم ، اینبار در این خانه مجلس عزای مادرت برپاست . . اذن نوکری میدهی ارباب ؟! اجازه داریم گرد بگیریم از در و دیوار این خانه ؟! میدانی که گرد نشسته بر ایوان این خانه را سرمه‌ی چشم میکنیم و چشم میگذاریم زیر قدوم میهمانان این مجلس:) آخر دعوت شده‌اند . . از آن دعوت های ویژه:) شنیده‌ام هرکسی را به مجلس عزای مادرتان راه نمیدهید . . پس میهمانان این شب‌ها باید خیلی خاص باشند که اذن ورود از خودتان دارند:) ما را به نوکریِ میهمانان روضه‌ی مادر میپذیری ؟! نوکریِ گریه کنان مادرت را نصیبمان میکنی ؟! به مادر قسم کم نمیگذاریم در نوکری . . ببین ! ذره‌ای غبار بر مزاری نمانده . . در و دیوار برق میزنند . . گرد از تمام تکیه‌گاه ها گرفته ایم . . استکان‌ها را دانه به دانه با مهر مادرت شسته و برای لب عطشان تو اشک ریخته‌ایم . . چای را هم . . ! ارباب چای را دم کنیم ؟! دارند از راه میرسند . . چای روضه دم کنیم برایشان ؟! باز هم چای دم نکرده بر سر سینی گرداندن دعوایمان شده . . آقا جان . . اذن میدهی سینی چای روضه‌ی مادر را اینبار من بین میهمانانتان بگردانم ؟! گرد گرفتیم و غبار شستیم از وجب به وجب این خانه . . چای دم کردیم و بر سرش سلام بر تو و خاندانت دادیم که مبادا از نام تو متبرک نشود . . حال نشسته‌ایم به انتظار . . به انتظار میهمانان . . به انتظار روضه‌خوان ها . . به انتظار میاندار ها و سینه زن ها . . انتظار میکشیم تا شبی دیگر پای روضه‌ی بی مادر شدنت اشک بریزیم و بر سر بکوبیم . . یا ابی‌عبدالله . . " ما نوکریِ گریه کنان مادرت را میپرسیتیم که عین پادشاهیست در دنیا و عقبی:) "
مُـؤَثِـر
آقای امام رضا . . میبینی حال و هوای دلمو ؟! صدای غر زدناشو میشنوی ؟! گرد گرفته هوای دلم کدر شده احوالش داره بهونه میگیره بهونه‌ی‌ زیارت بهونه‌ی حرم بهونه‌ی آب سقا خونه بهونه‌ی خلوت گوشه‌ی صحن قدس بهونه‌ی نماز زیارت بهونه‌ی اون زیارت نامه آبی‌ها بهونه‌ی عطر حرم بهونه‌ی چایی‌های چایخونه بهونه‌ی . . بهونه‌ی شما . . آقای ضامن آهو ! دلم بهونه‌ی شما رو میگیره . . دلم تنگ شماست💔🥲 گرفته و درمونش زیارت حرم شماست . تنگه و درمونش پنجره فولاد شماست . سوخته و درمونش سردی کاشیای حرم شماست:) آقای رئوف . . اذن زیارت میدین ؟! میشه بیام و یه دستمال نم‌دار بکشی رو گرد و غبار دلم ؟! میشه بیام و مرهم بذاری رو قلب شکستم ؟! میشه بیام و هوادار دل تنگم بشی ؟! من نمیدونم باید به کی و کجا بگم که دلم تنگ حرمته:)! فقط میتونم به خودت بگم که من حرم لازمم آقا . . من زیارت لازمم . . من مریضم . . دکترم گفت : دلش را ببرید گره بر پنجره فولاد خراسان بزنید:) ـ اندر احوالاتِ دلتنگی برای امام رضا جانم:)💛 ـ
بی مقدمه سلام آقا . . نه حالش را دارم و نه زبانم به زمینه چینی میچرخد . . بی پرده میگویم و سر راست ، دلم گرفته و بغضی میان گلویم جا خوش کرده ، غریبه نیست اما این بار قوی تر از هربار است ، این بار عزم کرده برای بریدن نفسم:) نه حرف میشود و نه اشک و من خوشبخت ترینم تا زمانی که نگفته میفهمی و ننوشته میخوانی حرف دلم را . جایی حوالی سینه ام تیر میکشد ، همانی که نام قلب را یدک میکشد . . این روز ها بهانه گیری هایش بیش از پیش شده ، ناز میکند برای ساز زدن و ناکوک شده سازش . . میدانم حرفش چیست ! میدانم چه میخواهد و بی قراریش از برای چیست ! میدانم اما . . اما قرار نیست همیشه دنیا بر خواستش بچرخد . قرار نیست هر چه میخواست همان شود . قرار نیست بر تمام خواسته هایش مهر تایید زده شود . علاجش را هم میدانم . . علاجش رسیدن به خواستش نیست . علاجش را میدانی جانم به قربانت . . میدانی ساعتی حضور در روضه‌ی مادر به اندازه سال‌ها ، آرامش تزریق میکند به رگ به رگش:) میدانی چای روضه جان میبخشد به بیجانیش🙃. میدانی آقای من . . میدانی صاحب الزمانم . . میدانی صاحب قلبم . . حال که عالِمی به احوالات این حقیر ، محرم بدان و دعوتش کن تا حتی شده برای دقیقه‌ای پای روضه‌ی مادرت نفس تازه کند . بگذار بیاید تا بلکه کوک شد ساز ناکوک قلبش . راضی نباش به بی نفس شدنش دور از روضه🥲. راضی نباش که به جنون برسد از این که لایق حضور در مجلس عزای مادرت نیست . .😭💔 دست ما را به مجلس عزای مادر سادات برسانید فقط . . ـ اندر احوالاتِ دوری از مجلس عزای مادر‌سادات و گِله به مولا:) ـ
بابا علی ! درسته که من از غمِ تنهاییت بعدِ زهرات جون ندادم . . درسته که از روضه‌ی مادر زنده بیرون اومدم . . درسته که هنوز نفس دارم بعدِ شنیدنِ روضه‌ی بی نفس شدنِ خانومت . . درسته که خاک بر سرم که نمردم از غمِ تنهاییِ تو و یتیمیِ بچه‌هات . . اما ! قلبم بی اندازه مچاله شده بابا علی:)💔😭
این روزها به هرکجا میروم و به هر طرف که مینگرم ! روی زبان ها کلمه‌ای واحد چرخ میزند . . "یلدا" . . میگویند طولانی ترین شب سال ! توصیف و تفسیر های زیادی برایش می‌آورند . . این بین و مابین صحبت از همان یک دقیقه بیش ، کم نیست ! هرکسی به تعبیر خود این یک دقیقه را زیبا میخواند . . اما برای من ! خب برای من هم زیباست اما به تعبیری متفاوت از غیر . . برای من یلدا یک دقیقه بیشتر است تا یک دقیقه بیشتر به یادت باشم . یک دقیقه بیشتر است تا یک دقیقه بیشتر نبودت را حس کنم . یک دقیقه بیشتر است تا یک دقیقه بیشتر به رو سیاهیم فکر کنم که مانع آمدنت شده . برای من امشب یک دقیقه بیشتر است تا یک دقیقه بیشتر دنیا را بدون تو ببینم آقای صاحب‌الزمان . .🥲:) برای من یلدا یک دقیقه بیشتر است محض دلتنگی . . محض یک دقیقه بیشتر دلتنگ حسین و کربلایش بودن:) محض یک دقیقه بیشتر در حسرت قدم در بین‌الحرمین گذاشتن . . آقای من‌ . . امشب برای من تنها بهانه ایست تا حداقل امشب را یک دقیقه بیشتر دست به آسمان ببرم محض دعای ظهور . . من امشب یک دقیقه بیشتر از هر شب دیگر دلم از دنیای بدون تو گرفته . یک دقیقه بیشتر دلگیرم از دلی که فقط ادعا دارد به منتظر بودن . من امشب یک دقیقه بیشتر دلم بهانه‌ی کربلا را میگیرد . یک دقیقه بیشتر نفس نفس میزند برای یک دقیقه بیشتر نفس کشیدن در هوایِ کربلای حسین:) خلاصه کنم احوال پریشانم را . . من امشب با تمام زیبایی‌هایش یک دقیقه بیشتر دلگیر و دلتنگ و دل گرفته‌ام . . دل من امشب یک دقیقه بیشتر بهر ظهور دست به دعا برداشته . . میایی آقا؟! ـ یلدای ۴٠۲ ـ
‌ آن هنگام که نوای اَینَ الرَّجَبیونِ افلاکیان عرش را فرا میگیرد کجایم من ! همینقدر رو سیاه ، گردن شکسته و به زیر پا چشم دوخته‌ام یا که گردن برافراشته و تو برسرم تاج ملائکه را مینهی ! " یٰا مَن اَرجوُه لِکُلِّ خَیر " ای که امید هر خیر را از او دارم . خیرم بده در دنیا و عقبی که أَرحَم الرّٰاحِمینی جز تو ندارم . ماه رحمت بی‌کرانت گویند را و من دلخوشم به رحمت بی کرانت یا خَیرَالمَحبوبین:) لیلةالرَغائِب نهادی در چنین ماهی و من انتظار میکشم برای لیلی که سر بالا گیرم و آرزو کنم و جز تو چه کسی عالم است که آرزویی جز عجل ولیک‌الفرج ندارم یا عٰالِم‌الخَفیّات . عالم یتیم بود و تاب نیاوردی یتیمیِ عالمی را بی علی و این چنین در علی آمد و شد آقای نجف که نه امیر یک عالم . جز شکر چه گویم تو را که شدم شیعه‌ی علی و بیچاره‌ نجف یٰا خَیرَالمَشکورین یٰا مَحبوب . . خیال است یا واقع نمیدانم ! اما چند روزیست عجیب رفته‌ای در کار من . . خوب زیر و رویم کرده ای و خرابی هایم را رو کشیدی:) دانه به دانه‌ی شان را به رخم کشیدی و همان هنگام که خوب فهمیدمشان مرا بر سر سجاده‌ی نشاندی و در گوشم نجوا کردی:) آرام . . آرام بگیر بنده‌ی من حالا حرف به حرف با من تکرار کن " یٰا مَن اَرجوه لِکلِّ خَیر " و اینجا بود که یقین یافتم ماه درمان است و طبیبی به هیچ کجا ماهر تر از تو یافت نمیشود یٰا طبیب مَن لا طبیب له . و من آغوشی امن تر و آرام تر از تو نمیشناسم تا آرام بگیرم به دور از هیاهوی جهان یٰا خَیر المَحبوبین:) زین سبب هر دم حرف به حرف تکرار میکنم .. یٰا مَن اَرجوُه لِکُلِّ خَیر یٰا مَن اَرجوُه لِکُلِّ خَیر یٰا مَن اَرجوُه لِکُلِّ خَیر یٰا مَن ...
هوَ السَّمیع . . تو بگو ؛ او می‌شنود و بی شک تو شنونده‌ی هر دعایی یا ایها‌الخالق . . میبینی و میدانی و میشنوی . . که نام اوست بر بلندای تمام آرزوهایم . . هر مکان و هر زمان که سخن از تمنا شده نه فقط من که هر مخلوقی او را طلب میکند:) پس اول و دوم و سوم و آخر آرزوهای این شب . . الهی .. و ربِّی .. برسان ظهور مولایمان را که همه شب آرزویی جز این ندارم . امشب اما ! ملائک نامش نهادند و تو در های رحمتت را چهار طاق باز گذاشته ای تا بخواهیم و استجابت کنی:) مگر نه اینکه گفته‌ای "ادعُونِی أَستَجِب لَکُم " وضو گرفته و سجاده پهن کرده و سر به مهر گذاشته‌ام تا بگویم و بخواهم و بشنوی هر آنچه که لابلای ترک های قلبم گرد گرفته را . . و همانا تمام آرزوها در دست های توست پس آرزو میکنم . امشب آرزو میکنم نه فقط برای خودم آرزو میکنم برای هر بیماری که طبیبش اندکی هوای حرم تجویز کرده از برای شفایش . آرزو میکنم برای هر مظلومی که فریاد العجلش گوش فلک را کر کرده . آرزو میکنم برای هر طفل بی‌گناهی که خونش شده امضای اثبات ظلم‌های آخر الزمان . آرزو میکنم برای هر مجاهدی که هَل مِن ناصِرِِ یَنصُرُنی صاحب‌الزمانش را لبیک گفته . آرزو میکنم برای هر دلتنگ و بیچاره‌ای که جز حرم دوای دردش نیست . آرزو میکنم برای هر احدی که به عشق حسین مبتلا نیست ، تا یک روزی چنان دچار شود به حبُّ الحسین که . . آرزو میکنم برای خودم ، خانواده‌ام ، دوستانم و هرآنکس که تو را میپرستد الهی حُبِّ حسین و خاندانش را ثانیه به ثانیه در قلب هایمان فزون کن الهی‌‌‌ . . یا قاضِی‌َالمَنایا و یا مُنتَها رَجایا تویی که نهایت امیدها و برآورنده‌ی آرزوهایی . . دست ما که خالیست ، ما که هیچ نداریم در برابرت . اما تو مگذار که دست خالی این شب را سحر کنیم:) آمین یا ربّ العالمین .
‌ محرم نزدیکه ولی من هیچ وقت به خودم اجازه ندادم که این جمله رو به زبون بیارم . . " بذار‌ محرم برسه واست قیامت میکنم " من؟! من واسه تویی که دنیا دنیا نوکرِ بدرد بخور داری قیامت بکنم؟! من واسه تویی که عالم روزی خورته قیامت بکنم؟! من نهایتاََ بتونم سیاهپوش ماتمت باشم و تا اشک تو چشمام دارم برات گریه کنم ؛ که اونم از لطفِ مادرتِ دورت‌ بگردم:) میبینی!!! میبینی محرمت داره میاد . . اربعینتم کم کم از راه می‌رسه و من همون روسیاهیم که بودم . . همونی که از اربعین سال پیش تا همین امروز که فقط دو روز مونده به محرمت چشم انتظار بود و هست ولی کل این مدت حتی اندازه یه کاشی تو حرمت جا واسش نبود . . میدونی مدام فکرم اینه که نکنه برات کم گذاشتم؟! من که درحدی نیستم که برات قیامت کنم ولی نکنه کم برات گریه کردم؟! نکنه حق روضه‌تو اونجوری که باید ادا نکردم؟! من راه و رسم نوکری رو درست بلد نیستم آقای ارباب ، اما همه دلخوشیم اینه که شما هوای نوکراتو داری . . آقای امام حسین جان . . خدا کند که دوباره به من بها بدهی هر چند که نوکر تو روسیاه‌تر شده "حسین"
خب دیگه . . این محرم و صفرم تموم شد🥲. دو ماه گریه کردیم . دو ماه نوکری کردیم‌ . دو ماه سیاه پوش بودیم . . بعد از دو ماه که در مطبت هستم ای طبیب . . از دردِ عشق گفتم و مرهم گرفته‌ام❤️‍🩹:) الحمدالله که مادر این خانواده ما رو لایقِ حُب حسین و خاندانش دونست . الحمدالله که اِذن نوکری بهمون داد . الحمدالله که لباس عزای اولادشو تنمون کرد . الحمدالله که چایِ روضه‌ی پسرش شد رزقمون . سینه زن‌ها نوحه خون‌ها میوندارها گریه کن‌ها سیاه‌پوش‌ها سقاها و . . . اونایی که با عشق چای روضه دم کردین . اونایی که با اشک چای ریختین و سینی گردوندین . اونایی که کربلایی شدین . اونایی که دلتون رفت تا بین‌الحرمینش ولی جسمتون جاموند . اونایی که واسه غربت کریم اهل بیت سوختین . اونایی که به نیت امام حسن"ع" جانمون سفره‌ی کرامت پهن کردین . اونایی که دستتون به ضریح شاه عراق نرسید ولی خودتونو رسوندین به شاه خراسان . اونایی که روحتون پر کشیده تا پنجره فولاد ولی نشد که بهش برسین:)) عاشقای اباعبدالله مجنونای علمدار دلشکسته‌های خانوم سه ساله قبول باشه از همتون:)) الهی که تا ابدالدهر زیر سایه‌ی علمِ سیدالشهدا نفس بکشین و روزی خور مادر این خانواده باشین . الهی اجر نوکریتونو از مادر سادات بگیرین . الهی که چشمتون منور بشه به حرم خانوم سه ساله و عمه‌جانمون زینب"س" :) الهی برسه روزی که حرم آقامون امام حسن جان رو زیارت کنیم . الهی که دستتون برسه به محرم و صفر بعد:) الهی که غمی جز غم اهل بیت تو دلاتون نباشه . الهی که مرهم دلای شکستتون جز یه نیم نگاه از ارباب نباشه . الهی که اشک بعدی چشمتون تو بین‌الحرمینش روی کاشی‌هایی که دنیا دنیا عشق تو خودشون جا دادن باشه . عزیزانِ حسین زهرا . . قبول باشه از تک‌تکتون ؛ نگاهِ الله و آل‌الله همراهِ هر لحظه‌ی زندگیتون باشه💚:)
‌ بگذر تابستان بگذر . . حال من با تو خوب نمی‌شود . پاییز حال مرا بهتر می‌فهمد :) پاییز از دست دادن را بهتر می‌شناسد . . پاییز گذاشتن و گذشتن را بهتر از تو بلد است . بگذر که بلدِ حالم دارد از راه می‌رسد . . بگذر که قرار است بارانش بپوشاند اشکِ روان شده از چشم و نشسته بر صورتم را . بگذر تابستان ! این من با تو دیگر نمی‌تواند ادامه دهد . این منِ یخ زده با گرمای تو تاب نمی‌آورد . این قلب بی کس شده روزهای بلندت را دیگر به جان نمی‌خرد . تنهایی قلبم حالا به دنبال شب‌هاییست طولانی محض سکوت و خیال و گریه . بگذر تابستان حال من با تو خوب نمی‌شود . .