eitaa logo
علی ، غدیر، مباهله
136 دنبال‌کننده
53 عکس
65 ویدیو
2 فایل
اطلاع رسانی در خصوص فعالیت های مرتبط با اعیاد سعید غدیر و مباهله اشعار با موضوع غدیر و مباهله (قدیم و معاصر) ارتباط با ادمین ؛ @alirezaghorbankhan
مشاهده در ایتا
دانلود
«بسم الله الرحمن الرحیم» هر نخل مصیبت علم راهنمایی ست هر نوحه از این قافله آوای درایی ست ... « انا لله و انا الیه راجعون » مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا در روز ولادت با سعادت حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) شهادت رئیس جمهور محترم و خدوم ملت و همراهان ایشان را تسلیت و تعزیت عرض می نماییم.
بسمه تعالی دومین جشنواره شعر غدیر و مباهله ؛ هیات زنجیرداران حضرت علی اکبر (ع) معروف به ( محمدهاشم ) در نظر دارد به مناسبت عید بزرگ غدیر و مباهله دومین جشنواره شعر را به شرح ذیل برگزار نماید؛ یک. موضوع اشعار ؛ عید غدیر واقعه ی مباهله منقبت حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) دو. قالب اشعار ؛ کلاسیک شامل ( غزل، قصیده، قطعه، مسمط، ترجیع بند، ترکیب بند، رباعی، دوبیتی، مثنوی، غزل مثنوی، نوخسروانی ) آزاد شامل‌ ( نیمایی، سپید، موج نو ) سه. مهلت ارسال آثار ؛ تا روز چهارشنبه سی ام خرداد ۱۴۰۳ نحوه ارسال ؛ یکی از راه های ذیل Mobahelerey@gmail.com ایمیل https://eitaa.com/alirezaghorbankhan ایتا چهار. جشن غدیر و مباهله در روز دوشنبه ۱۴۰۳/۴/۱۱ بعد از نماز مغرب و عشا الی ساعت ۲۳ شب با پذیرایی شام و با شعرخوانی شاعرانی که اثر ارسال کرده اند و مداحی و برنامه های متنوع دیگر برگزار خواهد شد. پنج. محل برگزاری جشن ؛ شهرری ضلع جنوبی حرم حضرت عبدالعظیم اتوبان سلمان فارسی میدان امام هادی (ع) حسینیه زنجیرداران حضرت علی اکبر (ع) ( محمدهاشم ) شش. به تمامی شاعران گرامی که با ارسال شعر در این جشنواره شرکت می نمایند لوح تقدیر و هدایایی به رسم یادبود تقدیم خواهد شد. هفت. گزیده اشعار ارسالی در مجموعه ای با عنوان « غدیر و مباهله » و به نام شاعر اثر چاپ خواهد شد. به کانال اختصاصی مباهله بپیوندید؛ https://eitaa.com/mobahelerey
دست مرا گرفت شبیه برادری گفتم سلام، گفت سلام معطری در مسجدالاجابه نشستیم پیش هم نزدیک صحن دلشدگان، پای منبری قرآن کنار پنجره‌ها بود و می‌وزید بوی گل محمدی از پشت هر دری وقتی شدیم هم‌نفس و گرم گفت‌وگو پر می‌کشید شعر به آغوش دفتری در چشم او صلیب، چراغ هدایتش در چشم من ولایت ماه منوری از آیه‌ی مباهله با من کمی بگو از واژه‌های نور، به جان پیمبری ـ بی‌شک پیمبر، «أنفسنا» را صریح گفت: غیر از علی برادر من نیست دیگری أبناءنا و أنفسنا و نساءنا روح پیمبرند به هر شأن و باوری نجرانیان به عجز، پی صلح آمدند خود را گره زدند به تقدیر بهتری روح مسیح، هم‌نفس پیک صلح بود صلحی که نامه‌ای است به پای کبوتری... □ نزدیک ظهر بود که شعرم تمام شد وقت اذان شنیده شد الله اکبری... ارسالی به سال ۱۴۰۲ https://eitaa.com/mobahelerey
مکتبی را که عشق آیین است چه نیازی به لعن و نفرین است ای عزیزانِ حضرتِ عیسی بشتابید سوی دین خدا روز و شب ها بلند دستِ دعاست خیرخواهی مرامِ اهلِ کساست ما چو آغوشِ مهر باز کنیم مهربانی به اهلِ راز کنیم _______ السلام ای متمم الاخلاق روزیِ ما ز جانبِ رزّاق ای به دستت همه قضا و قدر اُسقفی هم به بردگیت بخر کِی بنایِ مجادله داریم عالمی با تو فاصله داریم خاتمِ جمله ی رسولانی مُهر تایید علم و ایمانی به بهانه مباهله کردیم ما که قصدِ مقابله کردیم تا ببینیم رویِ جان بخشت هم ببوسیم پا و هم دستت دستِ مهرت همیشه بر سرِ ما امرِ حقَّت گواهِ باورِ ما آدمی نوح و موسی و عیسی بلکه کُلِّ پیمبران یکجا اصلِ اول کلامِ توحیدی شرحِ آخر پیامِ جاویدی از وجودِ شماست مهر و وفا جانِ خیرالوراست اهلِ کسا اهل بیت تو آیه ی تطهیر کوثرت در همه جهان تکثیر جانِ عالم فدای آن سبطین میوه های دِلند و قره ی عین چشمِ ما بر جمالشان روشن نورشان کرده دِیر را گلشن هستِ ما نذرِ سیدِ کونین از جمالِ حسن کمالِ حسین ما همه قنبرِ علی(ع) شده ایم همگی عاشق ولی شده ایم بر سرِ کوی عشق حیرانیم ما گدای رکوعِ سلطانیم گر ببخشد به لطف خاتم را زیر و رو می کنیم عالم را کربلا ما هم آرزو داریم شاهِ لب تشنه آبرو داریم دیرِ راهب گواهِ مطلب ماست بوسه بر سر وظیفه ی لبِ ماست ما اگر دور از گلستانیم عاشقِ مکتبِ شهیدانیم زنده دل تا ابد شهیدانند میهمانانِ خوانِ یزدانند خضر و عیساست یارِ حضرتِ دوست چشم در انتظارِ دولتِ اوست _____ اهل نجران به عشق پیوستند بابِ ذلت به روی خود بستند همه گشتند شاملِ برکات برمحمد و آل او صلوات ارسالی به سال ۱۴۰۲ https://eitaa.com/mobahelerey
نبی با خود زُلالی را برای ابر تار آورد به سمت تیره گی آیینه های بی غبار آورد و آیه آیه جاری شد به صحرا سوره ی باران تمام دشت گُل کرد و کویر تشنه بار آورد به یُمن پنج تن آن روز ،خزان شد ریشه کن آن روز که بر دشت و دمن آن روز ،نبی با خود بهار آورد قرار این شد که در میدان تمامیّ کسان باشند نبی در لحظه موعود با خود چار یار آورد و تا مغلوب حق سازد مسیحی های نجران را به حُکم " قُل تَعالوا..." پنج تن را پای کار آورد دو کوکب با دو ماه آورد این نورُ علی نور است کنار کهکشان خورشید نوری بی شمار آورد شعاع نورشان باری به هر سمت و به هر سو رفت وَ صیتِ نامشان آری به اسلام اعتبار آورد حقیقت تا شود روشن تمام خاندانش را پیمبر پیش روی این گروه نابکار آورد شد آن چوب دوسر بُرد احتجاج پیش رو از پیش چرا که مصطفی خیرُالنّسا را در کنار آورد و ذکر "لافتی الّا علی را روی لب ها داشت یدُالله آمد و " لا سیفَ الّا ذوالفقار " آورد جوانمردی که در راه خدا بخشید جانش را نبی با خویش جان آورد یعنی جان نثار آورد نبی از شهر یار آورد یعنی شهریار آورد شهی را پای کار آورد یعنی شاهکار آورد رسید و دست در دست وَلی الله نورُ الله نهان در انبیا را این اولوالعظم آشکار آورد محمد نور ایمان را به جان اهل نجران ریخت که یعنی اهل بیتش را به همراه این نگار آورد به یک ذکر لب "اَبنا" اساس فتنه را برچید دگر طاها چه غم دارد که با خود غمگسار آورد وَ ثُمَّ نَبتَهِل ..." قلب زمین آکنده از غم بود به قلب بی قرار این زمین طاها قرار آورد نبرد پیش رو را باخت اُسقف سر به زیر انداخت که راهب آب شد از شرم و روی شرمسار آورد نظر بر اهل نجران کرد و مهر عشق طوفان کرد به خوان خویش مهمان کرد قومی را که خار آورد ارسالی به سال ۱۴۰۲ https://eitaa.com/mobahelerey
باز دین خدا به مشکل خورد باز پیغمبر خدا تنهاست هر چه او گفت گوش را بستند تیغ لج تیغ دشمنان خداست خسته، آزرده از لجاجت‌ها آمد و روبروی دست نشست او رسول خداست می‌داند در یدالله راه حلی هست دستِ آن که نوشت قرآن را از زبان خدا و پیغمبر آن که خوابید زیر چل شمشیر تا به جای نبی شود پرپر آن که با ذوالفقار رد می کرد دین حق را ز سدّ بدر و اُحد همرهش خسته می‌شد عزرائیل او ولی هیچ گاه خسته نشد دست او بود که به زیر کشید لات‌های منات و عُزّی را روی دوشِ نبی شد ابراهیم و به پایین کشید بت‌ها را دست خندق‌کَنی که در سر راه با خودش رأسِ عبدُوَد آورد دست خیبرکَنی که مرحَب هم در مصافش عجیب بد آورد یا علی جان تهی‌ست دستانم دست زهرا و بچه‌هاش بگیر وسپس دست را به من بسپار دست مشکل‌گشای بی‌شمشیر دست‌ها را بلند خواهم کرد روز دست تو و مباهله است خصم نصرانی من آن طرف است لعن کن چاره‌ام فقط گله است خصم نصرانی ایل ایل آمد دید در روبرو فقط یک دست یک نبی یک زن و دو تا بچه و یک انسان از دعا سرمست ترس و وحشت به جانشان افتاد اگر این پنج تن دعا بکنند خود عیسای ما چه خواهد کرد اگر آن‌ها خدا خدا بکنند یا علی جانم ای تو شیر خدا نه فقط از صدات می ترسند که فراری شدند زیرا از تو ودست دعات می ترسند ارسالی به سال ۱۴۰۲ https://eitaa.com/mobahelerey
حق با که بود؟ آنکه نمی‌دانست، دید آن‌ روز با چار آیینه پیمبر تا رسید آن‌ روز وحی خدا تعبیرِ لبریز از زلالی را با آیه‌های آلِ عمران آفرید آن‌ روز با اینکه ابر تیره نفرین رسید اول بارید در پایان ولی بارانِ عید آن‌ روز پر بود از تاریکی آن‌کس که افق‌ هایش دید آفتاب باوری را که دمید آن‌ روز از عطر و گل‌ها دید آنکه چار فصلش را لبخند و رنگ از روی و لب یک‌ یک پرید آن‌ روز چشم پیمبر بی صدا از آسمان می‌گفت گوش زمین اما صدایش را شنید آن‌ روز آن‌گونه بر دین و خدای خویش باور داشت بودند آنان را که از خود، برگزید آن‌ روز «اَبنائَنا» و دخترش را با خودش آورد پای علی را هم به این قصه کشید آن‌ روز همراه دارد جان و نفس خویش را وقتی پی برد باید نیست جز او رو سفید آن‌ روز باور نکرده، می‌شناسد آنکه حیدر را لرزیده باشد لحظه‌ای هم مثل بید آن‌ روز در حشر هم باشیم با او کاش و افسوس است با هرکسی که غیر از این دارد امید آن‌ روز ارسالی به سال ۱۴۰۲ https://eitaa.com/mobahelerey